رشد فزاينده جمعيت جهان و گرايش عمده به سوي شهرنشيني، آثار مخربي بر محيط و فضاهاي شهري برجاي گذاشته است. فضاي پيچيده شهرها، انسانها را براي رهايي از مشكلات و نارساييها به اصلاح و ايجاد ساختارهاي جديد شهري وادار كرده است. فناوري اطلاعات بهعنوان عمدهترين محور تحول و توسعه در جهان منظور شده و نقش كليدي فناوريهاي نوين اطلاعات و ارتباطات درعرصههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي را نميتوان ناديده گرفت.
مفهوم هوشمندسازي و ارتقاي كيفيت زندگي شهري در دهههاي اخير رويكردهاي مختلفي را در ارتباط با توسعه و ارتقاي كيفيت زندگي شهري به همراه داشته است. امروزه هوشمندسازي شهرها و ايجاد شهرالكترونيك بهعنوان راهكار بيبديل حل معضلات شهري مورد توجه شهرسازان و مديران شهري واقع شده است. اين روش با هدف صرفهجويي در منابع، زمان و انرژي در شهرها براي ارتقاي كيفيت زندگي شهري انجام ميشود.
شهر هوشمند (smart city) شهري است كه با استفاده از فناوري اطلاعات بتواند از منابع موجود، رفاه و حقوق شهروندي بيشتري براي شهروندانش فراهم آورد، يا به عبارت بهتر يك شهر، زماني هوشمند است كه سرمايهگذاري روي منابع انساني و سرمايههاي اجتماعي، حمل و نقل و ارتباطات برپايه فناوري اطلاعات (ICT) به منظور توسعه اقتصادي پايدار و كيفيت زندگي بهتر بواسطه به كارگيري هوشمندانه منابع طبيعي در آن اتفاق بيفتد. چنين شهري بايد داراي معيارهاي اصلي زندگي هوشمند همچون اقتصاد هوشمند، حمل و نقل هوشمند، محيط هوشمند، مردم هوشمند و... باشد.
به گزارش سايت دكانورسيشن، سنسورها در فضاهاي شهري ميتوانند به ايجاد شهرهايي هوشمند و اجتماعي كمك كنند. دادههاي دريافتي از يك شبكه گسترده از حسگرها مديران و برنامهريزان را بهطور منظم در جهت معضلات ترافيكي، حمل و نقل و استفاده از آب و برق راهنمايي ميكنند. در هوشمندسازي شهرها نيازهاي مردم بايد در هر دو سطح خرد و كلان مورد توجه قرار بگيرد.
در همين راستا نياز است، اطلاعات در زمان واقعي و درست به دست مسئولان ذيربط برسد. با استفاده از فناوري هوشمند ميتوان اين اطلاعات را از فضاهاي عمومي جمعآوري كرد. اين اطلاعات ميتواند با پاسخ به سؤالاتي نظير چه كسي از آن استفاده ميكند؟ چگونه و چرا و براي چه مدت، بهدست آيد. همزمان با تسريع رشد شهرها و افزايش زندگي آپارتمان نشيني طبيعي است كه فضاهاي عمومي هم بايد به طور چشمگيري براي برپايي جشنها، محافل اجتماعي و جشنوارهها آماده شود. در اين ميان طراحان شهري براي استفاده بهينه از فضاهاي عمومي بايد درك دقيقي از اين فضاها داشته باشند، بنابراين هوشمندسازي ميتواند در اين اتفاق نقش بسزايي ايفا كند.
** پروژه هوشمندسازي شهرها
در پروژه هوشمندسازي شهرها نخست بايد سنسورهاي ديجيتالي نامرئي در سطح شهر تعبيه شده و نقاطي مانند جاگيري سطلهاي زباله بهطور هدفمند بررسي شوند. اين سنسورها بايد موارد مصرفي مانند استفاده از آب و برق را نيز زير نظر بگيرند. بهعنوان نمونه اگر سطلهاي زباله، پر شده باشند، در زمان مناسب به مسئولان مربوطه پيغام فرستاده ميشود. اين نوع اطلاعات و پيغامها براي بهرهمندي صحيح شهروندان از فضاهاي باز عمومي و مديريت مناسب شهر كمك قابل توجهي ميكند. اين سنسورها حتي در طراحي شهري مانند نوع و تعداد صندلي در فضاهاي شهري و آگاهي از رده سني استفادهكنندگان ميتواند مفيد باشد.
** چگونگي كسب فناوري هوشمند
در مدل مبلمان شهري استراليا سنسورهايي كه در سطح شهر كار گذاشته شده با ارسال پيغام به مسئولان ذيربط اعلام ميكنند كه يك سطل زباله تا چه ميزان پر شده و آيا نياز به تخليه دارد يا خير؟
اين اطلاعات در مورد چگونگي وسايل و زمان استفاده از آنها ميتواند كمك دهنده باشد. هوشمندسازي شهري حتي ميتواند اطلاعات وسايل تخريب شده يا فرسوده را نيز در اختيار مديران شهري قرار دهد، بهطور مثال اگر صندلي بر اثر استفاده بيش از حد فرسوده شده باشد، با ارسال پيام آن صندلي در زمان مناسب تعويض ميشود، يا حتي اگر در منطقهاي، كودكان يا سالمندان از وسيلهاي استفاده نميكنند اما از آن محل تردد دارند، تردد ندارند يا وسايل آن توسط اين دو قشر استفاده نميشود، ميتواند نشانگر اين باشد كه يا براي آنها براحتي قابل دسترس نيست يا براي استفاده آنها مناسبسازي نشده است، بنابراين اين آلارم را به مديران ميدهد كه بايد تغييرات لازم را جهت جلب رضايت كودكان و سالمندان هم اعمال كنند.
** شهروندان و فضاهاي شهري هوشمند
كارشناسان ميگويند، فناوري هوشمند ميتواند با بهبود تجربه سنتي شهروندان و افزايش ظرفيت فضاهاي باز عمومي، زندگي شهري در قرن بيست و يكم را آسانتر كند.بهعنوان مثال ميتوان به مواردي همچون دسترسي به واي فاي در سطح شهر يا تعبيه مكانهايي براي شارژ لپ تاپ و تلفن همراه اشاره كرد. هماكنون شهرها در سراسر جهان روي بهبود فناوري در مديريت فضاهاي عمومي و گسترش امكانات براي شهروندان متمركز شدهاند.
** اين تكنولوژي خوب است يا مزاحم؟
درحالي كه نصب اين سنسورها ميتواند مزاياي بيشماري داشته باشد، اما استفاده بيش از حد از فناوري در حوزه پاركها و فضاهاي عمومي ميتواند حواشي به همراه داشته باشد. بهطور سنتي از ديرباز پاركهاي شهري و فضاهاي باز، محلهايي براي آرامش يا ارتباطات غير رسمي بوده، حال با اين تغييرات شايد شهروندان آن را تهاجم به حريم امنشان قلمداد كنند. چراكه برخي افراد در اين زمينه احساس نارضايتي كرده و بر اين باور هستند كه اطلاعات در مورد مكاني كه در آن هستند، براحتي قابل دسترس ميشود. به علاوه سؤالاتي درباره حريم خصوصي، مالكيت دادهها و چگونگي محافظت از دادهها در برابر هكرها هم به ميان ميآيد. گرچه با توجه به نگرانيها پيرامون نظارت هوشمندسازي شهرها و تغيير قلمرو فضاي عمومي در استراليا، عابران پياده هم از طريق دوربينهاي مدار بسته زير ذره بين قرار دارند. حتي اين نظارت در حوزه حمل و نقل عمومي هم با استفاده از كارتهاي هوشمند وجود دارد.
علي رغم اين نگرانيها اما جمعآوري اين اطلاعات و تحقيق در اين زمينه كمك شاياني به تصميمگيري مديران شهري ميكند، چراكه آنها با شناسايي و جمعآوري اين دادهها، مدارك مورد نياز براي بهبود كيفيت زندگي شهروندان را بهدست ميآورند و راهكارهاي مناسبي را اجرا ميكنند. به عبارتي سياستگذاريها و شيوههاي درست برنامهريزي، شهرهاي اين قرن را هوشمند و اجتماعيتر ميكند.
** 10 شهر هوشمند نخست جهان
سه مركز مطالعاتي مشهور دنيا طي بازههاي مختلف زماني، 500 شهر دنيا را از نظر دستيابي به فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي (IT و ITC) و همچنين با توجه به 100 شاخص مختلف هوشمندسازي مورد بررسي و مطالعه قرار دادند. در اين بررسي 10شهر نخست به شرح زير انتخاب شدهاند:
رتبه اول: كپنهاگ دانمارك، به خاطر اكوسيستم مناسب و كارآمد براي استارتاپ، مشكلات محدود ترافيكي، سرمايهگذاري گسترده در حوزه انرژي پاك.
رتبه دوم: سنگاپور، بهدليل كارآمدترين شبكه حملونقل عمومي در جهان.
رتبه سوم: استكهلم سوئد، براي حمل و نقل عمومي (اتوبوس و قطار شهري) با سوخت پاك و منابع انرژي تجديدپذير.
رتبه چهارم: زوريخ سوئيس، بهدليل افزايش سرانه فضاي سبز شهري.
رتبه پنجم: بوستون امريكا، براي داشتن برترين دانشگاههاي جهان در زمينه فناوري.
رتبه ششم: توكيوي ژاپن، به خاطر شبكه ريلي ايمن، سريع و مطمئن با توان جابهجايي ميلياردي طي سال.
رتبه هفتم: سانفرانسيسكوي امريكا، براي حمايت از استارتاپها.
رتبه هشتم: آمستردام هلند، براي حمايت از استارتاپها.
رتبه نهم: ژنو سوئيس، به علت ايجاد زيرساختهاي مناسب «مصرف بهينه انرژي در ساختمانها» و «حملونقل».
رتبه دهم: ملبورن استراليا، بهدليل ارتباط اينترنت پرسرعت نسل چهار(4G).
** هوشمندسازي در ايران
به اعتقاد كارشناسان، زيرساختهاي شكلگيري شهر هوشمند در تهران هم تا حدودي ايجاد شده است، اما نياز است كه با يك تفكر هوشمند جلو برود. براين اساس برنامههاي سال 97 براي هوشمندسازي تهران، ميتواند تحولات اساسي در اين كلانشهر خلق كند. امروزه نجات شهرها در گرو گذر از فرآيند هوشمندسازي است، به همين دليل شهرهاي بزرگ دنيا، پاي فناوريهاي نوين ارتباطاتي و اطلاعاتي را در اداره شهرها وسط كشيده تا از يك سو درآمدهاي خود را افزايش دهند و از سوي ديگر از مشكلات زيستمحيطي كه گريبانگير همه شده است، خلاص شوند. در همين زمينه كشور ما هم براي رهايي از مشكلات شهري به اين جرگه پيوسته است، به طور حتم نخستين قدمها به برگزاري نخستين همايش و نمايشگاه «تهران هوشمند» در اسفند سال گذشته بر ميگردد.
محمد فرجود، مديرعامل سازمان فناوري اطلاعات و ارتباطات شهرداري تهران اين همايش را يك رويكرد جديد براي حركت به سمت شهر هوشمند و توسعه نوآوري شهري دانسته و تأكيد كرده بود كه اين سازمان بهعنوان متولي راهبري برنامه هوشمندسازي شهر تهران، تبيين راهبردها و سياستهاي كلان شهرداري تهران را با جديت در دستور كار قرار داده است. بهگفته او، براي اجتناب از فعاليتهاي جزيرهاي و پراكنده در اين حوزه و حفظ يكپارچگي و تمركز، «دبيرخانه تهران هوشمند» هم راهاندازي خواهد شد تا سند راهبردي «تهران هوشمند» تدوين و پيادهسازي شود.
** 5 شهر هوشمند كشور كدامند؟
هماكنون اروميه، اصفهان، تبريز، تهران و مشهد بهعنوان 5 شهر هوشمند كشور شناخته ميشوند. با اين همه كارشناسان هشدار ميدهند كه با توجه به افزايش معضلات شهرهاي بزرگ، اگر هرچه زودتر به استقبال هوشمند شدن شهرها نرويم، به ناچار اين گزينه بعد از گذشت مدتي، به شهروندان و شهر تحميل خواهد شد. در اين صورت امكان تطبيق آن وجود ندارد.
اسماعيل ثنايي، استاد دانشگاه صنعتي شريف درباره معماري شهر هوشمند معتقد است: «بحث شهر هوشمند در دنيا به اين معنا است كه ميتوانيم با زيرساختهاي آيتي و پهناي باند، ذينفعان مختلف اين صنعت را كنار هم قرار دهيم تا هر كس خود جداگانه كاري انجام ندهد. بر اين اساس در شهري كه لايههاي مختلف زيرساخت وايرلس وجود دارد، ارتباطات ماشين به ماشين برقرار ميشود، يعني همه اطلاعات حمل و نقل (كنترل اتوبوس، مترو، ترافيك و اطلاعرساني به مردم)، امنيت در شهر (زيرساخت، محتوا)، انرژي (استفاده بهينه از اطلاعات كنتور آب و برق و گاز)، كمكهاي فوري (بهداشت، آتشنشاني و پليس براي كمك رساني) و…. در ابر (cloud) جمع خواهند شد و به يك مركز كه شهر هوشمند را كنترل ميكند، متصل ميشوند.
نكته جالب توجه درباره هوشمندسازي تهران، ايجاد درآمدهاي پايدار براي شهرداري و كاهش اتكا به درآمدهاي ناپايدار است. مسألهاي كه هماكنون مديران شهرداري را با انبوه بدهيها و چالشهاي جدي در پرداختها و اداره شهر مواجه كرده است!
فرجود پيش از اين با اشاره به درآمدزايي پروژه هوشمندسازي در تهران گفته بود كه بازگشت سرمايه در اين پروژه قطعي است و يكي از ابعاد جدي آن، ايجاد درآمدهاي پايدار براي شهرداري تهران است.
تأمين منابع مالي براي هوشمندسازي تهران البته يكي از دغدغههاي اصلي مديران شهرداري است. بر اين اساس شهرداري بايد از منابع ديگر براي تأمين بودجه هوشمندسازي استفاده كند. مشاركت بخش خصوصي، سرمايهگذاري خارجي، طرحهاي مشاركتي و حتي دعوت از مردم براي سرمايهگذاري ميتواند از راهكارهاي مؤثر در اين زمينه باشد. به گفته فرجود، تقريباً درهيچ كجاي دنيا در كلانشهرها، اين دولتها و شهرداريها نيستند كه همه سرمايه مورد نياز براي اجراي يك پروژه كلان را تأمين ميكنند، بلكه اين بخش خصوصي است كه بار اصلي تأمين بودجه را به دوش ميكشد. معمولاً اينطور حوزهها براي بخش خصوصي بهدليل آنكه بازگشت سرمايه درآن قطعي است، جذابيت زياد و درآمدزايي دارد. معمولاً درآمدهاي اين حوزه پايدار است و سنتي نيست و با درآمدهايي مانند تراكم فروشي بسيار متفاوت است.
** هوشمندسازي شهرها
دكتر مهدي فقيهي، دبير ستاد توسعه فناوري اطلاعات، ارتباطات و فضاي مجازي (ستاد فاوا) در گفتوگو با خبرنگار «ايران» گفت: استفاده از فناوري اطلاعات و داشتن ابزارها و تجهيزات هوشمند تنها براي هوشمندسازي شهرها كافي نيست بلكه در قدم نخست بايد براي رسيدن به اين هدف شهروند هوشمند پرورش دهيم.
وي در خصوص آموزش شهروند هوشمند افزود: آموزش لازم در جهت آمادگي شهروند هوشمند براي پذيرفتن محيط جديد تنها بر عهده يك نهاد نيست و در كنار شهرداري ارگانهايي مانند صدا و سيما، وزارت ارتباطات و فرهنگ و ارشاد بايد در راستاي نيل به اين هدف شهرداري را ياري برسانند و درخصوص آموزش همگاني شهروندان اقدامات لازم را انجام دهند. چون مسلح شدن شهر به تجهيزات بدون آمادگي افراد آن جامعه براي استفاده از ابزارها و فناوريهاي نوين ميسر نميشود و لازم است شهروندان دانش و سواد لازم را براي استفاده از ابزارها و تجهيزات اين شهر هوشمند داشته باشند. در كنار سواد شهروندان فرهنگ استفاده از ابزارها و تجهيزات شهر هوشمند هم الزامي است.
فقيهي در پاسخ به اين سؤال مبني بر اينكه با توجه به جمعيت و سطح فرهنگ مردم تهران هوشمندسازي تهران قابل پيادهسازي است يا خير؟ گفت: اگر زيرساختهاي لازم آن فراهم شود كه در نخستين قدم آن آموزش شهروندان است ميتوان به اين هدف دست يافت. در كنار آموزش شهروندان و فرهنگسازي يكسري زير ساختهاي قانوني نيز لازم است كه براي رشد در اين پروژه به آن نياز داريم.
دبير ستاد فاوا افزود: مسئوليت دستيابي به فناوري هوشمندسازي فقط بر عهده يك نهاد نيست و مجموعهاي از ارگانها بايد در اين راستا تلاش كنند. وي يكي ديگر از لازمههاي هوشمندسازي شهر را داشتن برنامه بيان كرد و گفت: اين در حالي است كه براي هوشمندسازي شهر تهران هنوز برنامه مدوني وجود ندارد.
فقيهي درخصوص برگزاري نمايشگاه هوشمندسازي تهران در سال گذشته نيز گفت: برگزاري نمايشگاههاي اينچنيني جنبه كارهاي عملياتي و اجرايي ندارد و بيشتر جنبه تبليغاتي دارد چون برگزاري نمايشگاه هوشمندسازي بايد باعث ميشد براي تهران برنامهاي ميداشتيم كه اين برنامه به تصويب شوراي شهر يا نهاد بالاتري ميرسيد. برگزاري همايش صرفاً به هوشمند شدن شهر كمك نميكند و شايد در جهت فرهنگي تا حدي خوب باشد تا همه همصدا شوند ولي براي اجرايي شدن تا برنامه مدون و مشخصي وجود نداشته باشد به اين هدف دست پيدا نميكنيم و در كنار برنامهريزي، زمانبندي و اهداف مشخص هم لازم است.
دبير ستاد فاوا ضمن تأكيد بر تأمين منابع مالي اين پروژه از سوي نهادهاي غيردولتي گفت: اين اقدام ميتواند براي كسب و كار بخش خصوصي بسيار كارآمد باشد. بخشهاي خصوصي ميتوانند در اين زمينه با دولت مشاركت داشته باشند و دولت نيز آنها را حمايت كند، ميتوان بستري را فراهم كرد كه بخش خصوصي هم بازار خوبي در ارائه خدمات شهري پيدا كند.فقيهي بيان كرد: نظريههاي جديد حكمراني ميگويد اداره حكومت از تعامل سه ضلع حكومت، بخش خصوصي و جامعه مدني شكل ميگيرد كه نقش بخش خصوصي و جامعه مدني بايد در دنياي امروز به مراتب از حكومت بيشتر باشد.
وي درخصوص استانداردهاي لازم در زمينه هوشمندسازي نسبت بهساير نقاط جهان گفت: شايد در برخي تجهيزات ما هم پاي دنيا در حال حركت باشيم ولي در چگونگي استفاده از آنها و بهرهبرداري در سيستم نسبت به ساير كشورهاي پيشرفته در اين زمينه عقب هستيم و مشاوره و انتخاب تجهيزات مناسب الزامي است. در اروپا تعداد شهرهاي هوشمند و همچنين در چين نمونههاي زيادي وجود دارد و مدلهاي آنها متفاوت است و ما ميتوانيم از تجربيات آنها استفاده كنيم ولي بايد در وهله نخست عزم خود را جزم كنيم. بعد از برنامهريزي در اين زمينه ميتوان از تجربيات كشورهاي ديگر استفاده كرد و با داشتن نقشه راه درستي به سمت هوشمندسازي حركت كنيم.
براي تحقق اين برنامه بايد در كنار شهرداري مشاركت دستگاههاي ديگر هم باشد چون بهعنوان مثال تأمين زيرساخت آن بر عهده وزارت ارتباطات است، صدا و سيما در فرهنگسازي نقش دارد، وزارت فرهنگ و ارشاد در زمينه توليد محتوا ميتواند كمك كند. ساير نهادهاي دولتي همچون آموزش و پرورش هم نقش بسيار پررنگي در زمينه آموزش دارد ولي نكته حائز اهميت آن است كه اين برنامه بايد تحت عنوان يك برنامه مصوب توسط يك مرجع قانوني وجود داشته باشد تا ساير ارگانها نسبت به آن پايبند باشند و از آن تبعيت كنند.
فقيهي در خصوص كاهش بودجه هوشمندسازي توسط شوراي شهر تهران نيز گفت: اگر بتوانيم از بازار فناوري بدرستي استفاده كنيم به تبع آن بدهيهاي شهرداري هم خيلي كاهش پيدا ميكند. بسياري از بدهيهاي شهرداري بهدليل عدم استفاده از فناوري اطلاعات است. در مرحله نخست اينطور تصور ميشود كه فناوري اطلاعات و شهر هوشمند هزينه ايجاد ميكند، اما اين پروژه يك سرمايهگذاري بلند مدت است كه ميتواند بهعنوان نمونه در حل معضل ترافيك تهران كه هزينه گزافي را به شهرداري و نيروي انتظامي براي مديريت آن تحميل كرده است، نقش بسزايي ايفا كند يا در موضوع آلودگي هوا كه خسارتهاي زيادي را به شهر و شهروندان وارد كرده است.
*منبع: روزنامه ايران؛ 1397،2،24
**گروه اطلاع رساني**1699**2002
امروزه هوشمندسازي شهرها و ايجاد شهرالكترونيك بهعنوان راهكار بيبديل حل معضلات شهري مورد توجه شهرسازان و مديران شهري واقع شده است.