به زمين زير پاي مان ديگر اعتمادي نيست؛ فروچالهها دهان باز كرده و ايران را بهزودي ميبلعند. 300دشت از 600 دشت ايران خشك شده و بسياري از آنها دشت ممنوعه اعلام شدهاند. خراسان رضوي جزو استانهايي است كه فرونشست زمين در آن به مرحله بحران رسيده است. اخبار بسياري تاكنون درباره فرونشست در اين استان شنيدهايم. شايد مهمترين آن مربوط به فرونشست در خط راه آهن تهران-مشهد بود. هفت دشت در خراسان رضوي با بحران فرونشست دست و پنجه نرم ميكنند. دشتهاي نيشابور، مشهد، بردسكن، خواف، كاشمر،سبزوار و جوين در اين استان به دليل برداشت بيرويه آب از سفرههاي زيرزميني دچار فرونشست شدهاند.
پديدهاي شوم كه روي زيرساخت ها، جاده ها، دشتها و خطوط انتقال انرژي تاثير منفي داشته و خسارت هاي بسياري را به آن ها وارد كرده است. خراسان از يك طرف با مشكل كشاورزي سنتي و برداشت بيرويه آب از سفرههاي زيرزميني مواجه است و از طرفي ديگر با سدهايي در افغانستان كه روي هريرود احداث شدهاند، محاصره شده است. سفرههاي زيرزميني كه هر روز تهيتر ميشوند و حقابهاي كه دزديده شده و در اين ميان سكوت مسئولان در مقابل عوامل داخلي و خارجي، هزاران سوال را بهوجود آورده است.
** زنگ خطر فرونشست در مشهد
فرونشست، يكي از مشكلاتي است كه درچند سال اخير به ليست مشكلات كشور اضافه شده است. بسياري از دشتهاي كشور با اين معضل دست و پنجه نرم ميكنند و بهتازگي مخاطرات آن را از نزديك لمس كردهاند. دشت مشهد در استان خراسان رضوي، جزو مناطقي از كشور است كه فرونشست زمين در آن به مرحله بحراني رسيده و بسياري از پروژه هاي عمراني آن را با مشكل مواجه كردهاست. فرونشست در خط راهآهن تهران- مشهد، يكي از نمونههاي بارز مخاطرات فرونشست در اين استان است.
براساس تحقيقات صورت گرفته توسط كارشناس ارشد ژئومورفولوژي در برنامهريزي محيطي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد، مهم ترين عوامل فرونشست در دشت مشهد، برداشتهاي بيرويه و بيش از حد مجاز آب زيرزميني و ممانعت از نفوذ آب برگشتي شرب، صنعت و كشاورزي به دشت بوده است. دشت مشهد از نظر برداشت آب، حالت فوق بحراني دارد و باتوجه به رشد سريع فيزيكي شهر مشهد هر ماه شاهد تغييرات كند ولي بسيار مخاطرهآور فرونشست (به ويژه در جنوب شرقي، طوس، قرقي، خواجه ربيع و شمال غرب) هستيم.
به گونهاي كه در محدوده روستاي حسن خوردو و در شمال غربي دشت مقدار افت سطح آب زيرزميني طبق آمارهاي ثبت شده به بيش از 30 متر در طول 24سال آماربرداري ميرسد. ميزان افت سالانه سطح آب زيرزميني دشت، 47.1 متر و بيشترين فرونشستها و حفرات با اشكال ژئومورفيك متفاوت در بخش هاي مركزي و جنوب شرقي آن رخ داده است.
** گوش شنوايي براي هشدارها نيست!
چندين سال است كه كارشناسان اين حوزه درباره خطرات فرونشست زمين هشدار ميدهند اما اين موضوع كمتر توسط مسئولان، مردم و رسانهها جدي گرفته شده است. دكتر فاضلي يزدي، يكي از اولين متخصصاني است كه از سه دهه پيش نسبت به فرونشست زمين در دشت توس هشدار داد.
محمد درويش، كارشناس محيط زيست درباره بحران فرونشست در خراسان رضوي به «قانون» گفت:« در دشت توس فردوسي با فرونشست زمين و افت شديد سفرههاي زيرزميني روبهرو هستيم. بسياري ديگر از صاحبنظران مانند دكتر امين عليزاده در استان خراسان رضوي و دكترطراوتي در اينباره هشدار داده اما مورد توجه قرار نگرفتهاند. مهم ترين دليل اينكه هشدارهاي متخصصان اين حوزه تاكنون جدي گرفته نشده، اين است كه آستان قدس رضوي به عنوان نهادي كه عمده بخش كشاورزي استان در اختيار اوست و ميتوان گفت متولي اصلي كشاورزي استان خراسان رضوي است،ترجيح داده اين مساله كمتر مورد توجه قرار گيرد. شايد مسئولان آستان قدس خواستهاند از ديار خراسانرضوي، ديار امام مهربانيها، تصوير بدي در ذهن ايرانيها شكل نگيرد اما حقيقت ماجرا اين است كه بحران آب و فرونشست در خراسان بسيار جدي است. در تمامي بخشهاي خراسان رضوي، جنوبي و شمالي اين بحران مشهود است. پس از استانهاي بحراني مانند فارس و بخش هايي از استان هاي كرمان و اصفهان، استان خراسان رضوي، جنوبي و شمالي وضعيت بسيار بحراني دارند. باتوجه به اينكه مشهد، دومين شهر پرجمعيت ايران است و نرخ رشد جمعيت در استان خراسان رضوي نسبت به بسياري از استانهاي كشور بالاتر است، اگر به مساله بحران آب و فرونشست زمين توجه جدي نشود، ميتواند فاجعهاي براي اين استان به وجود آورد».
** مرگ سرزمين با فرونشست
درويش با تاكيد بر اينكه پديده نشست زمين، فوق العاده پديده خطرناكي است و از آن در جريان بيابان زايي به عنوان آخرين و غيرقابل بازگشتپذيرترين مرحله از فرآيند بيابان زايي ياد ميشود، افزود:« زمانيكه زمين نشست ميكند، آبرفت هاي درشتدانه به هم ميچسبند و فضاي خالي آنها پر ميشود و ديگر امكان انباشت آب در اين سفرهها از بين ميرود. سرزميني كه امكان انباشت آب شيرين در زير سطحش را از دست بدهد، از نظر امنيت اجتماعي با تنش هاي جدي مواجه ميشود و مقدمه مهاجرتهاي محيط زيستي فراهم ميشود.
بايد تلاشكنيم تا ميزان ذخيره آب را با ميزان برداشت آن بهسرعت در خراسان رضوي متعادل كنيم و طرح هاي تعادل بخشي را با شدت بيشتري اجرا كنيم. اجازه حفر چاههاي غيرمجاز و توسعه كشاورزي به خصوص محصولات آببر را صادر نكنيم. ميتوانيم معيشت جايگزين مانند صنعت گردشگري را برايكشاورزان ايجاد كنيم.
خراسان رضوي داراي صدها جاذبه گردشگري است. علاوه بر آن مهمترين قطب گردشگري مذهبي كشور محسوب ميشود. از تمامي اين پتانسيلها ميتوان براي اشتغالزايي و رونق اقتصادي منطقه استفاده كرد. يكي ديگر از پتانسيلهاي مغفول مانده اين استان، استحصال انرژيهاي بادي و خورشيدي است. اگرچه نيروگاه بينالود در زمينه استحصال انرژي بادي فعال است اما باتوجه به همجواري با كشورهاي افغانستان، تركمنستان و... نياز آنها به اين بخش، سرمايهگذاري بيشتري در بخش نيازمند است. به اين ترتيب با كاهش وابستگي معيشتي به منابع آب و خاك و ارائه گزينههاي ديگري روي ميز كه از آن به عنوان كسب وكارهاي سبز ياد ميشود، ميتوان به حل مشكلات خراسان رضوي اميدوار بود».
** كليد حل فرونشست در آستان قدس
درويش درباره نقش آستان قدس در فرونشست زمين گفت:« آستان قدس رضوي، ثروتمندترين و قدرتمندترين نهادي است كه در استان خراسان رضوي وجود دارد. اگر آن ها بخواهند ميتوانند كشاورزي را مكانيزه كنند و توليد در واحد سطح را افزايش دهند و ميتوانند دانش روز را به كشاورزي اضافه كنند. به اين ترتيب بهعنوان يك الگوي خوب در سطح كشور باشند».
** سدهاي افغانستان عامل فرونشست خراسان
دركنار عوامل داخلي فرونشست در استان خراسان رضوي، نبايد از عوامل خارجي اين مساله نيز غافل شد. سدهايي كه در سايه سكوت و البته ديپلماسي ضعيف ايران در كشور دوست و همسايه، افغانستان ساخته شدهاند. سدهايي كه پس از احداث آنها حقابه ايران از رودخانه هاي هريرود و هامون قطع شد و پيامد آن خشكسالي در منطقه شرقي ايران بود.
اما پروژه مخربي كه اين روزها در سايه سكوت و بيتفاوتي مسئولان درحال اجراست و در صورت پيگيري ايران، امكان بازنگري در آن وجود دارد، سد «سلما» روي هريرود افغانستان است. اين سد با اعتباري بيش از 200 ميليون دلار با همكاري هند در بالادست هريرود در حال ساخت است. اما چرا احداث چنين سدي براي ايران مخرب است؟ بخش بزرگي از آب ايران در شرق كشور بهويژه خراسان رضوي از هريرود تامين ميشود. در صورت بهره برداري از اين سد 73 درصد حقابه ايران از اين رودخانه كاهش مييابد و شاهد بحران آبي در منطقه شرق كشور كه درحال حاضر با خشكسالي دست و پنجه نرم ميكند، خواهيم بود.
علاوهبر ايران دولت تركمنستان نيز با اجراي اين پروژه بهشدت مخالف است. سدسازي افغانستان داستان تازهاي براي ايرانيان نيست. تمامي اين پروژههاي سدسازي درحالي اجرا ميشود كه افغانستان و ايران در سال 1950 كميسيوني مشترك براي مديريت منابع آبي مشترك تاسيس كردند و در سال 1973، توافق شد كه ايران ميزان مشخصي آب دريافت كند. اما پس از اين سدسازيها دولت افغانستان نسبت به تعهدات خود در قبال حقابه ايران بيتفاوت شد.
*منبع:روزنامه قانون،1397،3،1
**گروه اطلاع رساني**9117**2002
بحران هاي زيست محيطي ايران تمام شدني نيست. يك روز بحران كمآبي و امروز فرونشست زمين و فروچاله ها؛ فرونشستي كه به دنبال برداشت بي رويه از سفره هاي زيرزميني رخ داده است.