فرماندار سردشت، صداي خس خس سينه سرزمين سلطان سرفه ها را مي شنود و خود را همنوا با تاول هاي نتركيده مردمان اين شهر شيميايي مي داند. «نژاد جهاني» سردشت را نماد مظلوميت در دوران رژيم ديكتاتور بعثي قلمداد مي كند و معتقد است صداي مردمان زخمي اين شهر همچون هيروشيما و ناكازاكي در گوش جهان طنين انداز شده است؛ اما انتظارات و مطالبات در دادگاه لاهه همچنان مفتوح است كه اميد مي رود دستاوردهاي لاهه مرهمي بر زخم هميشه دردناك سردشت شود. شهردار سابق بانه كه امروز در سمت فرمانداري سردشت، پرده از جنايت رژيم بعث و سينههاي مالامال از گاز خردل برميدارد. گفت و گوي «قانون» را با نژاد جهاني، فرماندار سردشت پيرامون آغاز دهه 40 سالگي جنايت سردشت بخوانيد.
**امسال سي و يكمين سالگرد بمباران شيميايي سردشت است؛ سردشتي كه هنوز نفس هاي آن بوي گاز خردل مي دهد و خس خس سينه جانبازان آن، سمفوني دلخراش جنايت بعثي است، حال هر سال برنامه سمبليكي برگزار مي شود كه مرهمي بر زخمهاي تاول زده جانبازان نمي نهد. شما در سمت فرماندار و نماينده عالي دولت در اين شهرستان، فاجعه تاريخي سردشت را از بُعد حقوقي و سياسي چگونه تحليل ميكنيد؟
بديهي است هر انساني با شنيدن خبر بمباران شيميايي بهشدت دردمند و متاثر خواهد شد؛ چه برسد به مردم مظلومي كه خود مقصر چنين جنايتي واقع مي شوند. بر كسي پوشيده نيست جنايت بمباران شيميايي سردشت هم از ابعاد حقوق انساني و هم از ابعاد حقوق بين الملل كاملا محكوم و غير قابل دفاع است، اما توجه به د و نكته بسيار حائز اهميت است؛ اول اينكه اين مواد شيميايي از طريق چه منبع و كشورهايي در اختيار رژيم صدام قرار گرفته است و آيا بعد از چند دهه هنوز زمان آن نرسيده است كه عذر خواهي شفاهي از اين مردم و حتي ملت هاي جهان داشته باشند؟! دوم اينكه صدام چرا و به چه دليل سردشت را بررسي اين رفتار روان پريشانه و جنايتكارانه خود انتخاب كرد؟ به نظر مي رسد حتي پاسخ هاي متفاوت و متنوعي كه به اين سوالات ممكن است داده شود، مرهمي ذهني و رواني در تسكين نسبي آلام فراموش نشدني اين جنايت خواهد بود.
**هنوز بعد از گذشت سال ها برسر آمار دقيق مصدومان وقربانيان بمباران شيميايي سردشت از سوي تحليلگران و اعضاي انجمن مصدومان شيميايي سردشت بحث و جدل است، گفته مي شود كه مرحوم هاشمي رفسنجاني، رياست وقت مجمع تشخيص مصلحت نظام درخطبه نماز جمعه سال 81 به صراحت از مصدوميت و قرباني شدن هشت هزار و 24 نفر خبر داده و حتي حدود 9 ماه بعد از بمباران شيميايي سردشت، سرهنگ « ملو پانين»، كارشناس تسليحات شيميايي كه سرپرستي هيات اعزامي شوراي امنيت سازمان ملل در پرونده حادثه سردشت را برعهده داشته است، شمار قربانيان را به اسم و فاميل به سازمان ملل اعلام كرده است در حالي كه مسئولان بنياد شهيد و امور ايثارگران استان آذربايجان غربي تاكنون براي حدود دو هزارنفر طبق آمار كارت جانبازي صادر كرده اند؛ درنهايت شما آمار دقيق مصدومان و جانبازان را چگونه تحليل ميكنيد؟
در خصوص آمار قربانيان شيميايي كه محل بحث و گاهي اختلاف نظرهاي غير ضروري است، بايد دو نگاه انساني و قانوني داشته باشيم و صد البته هر چقدر تلاش كنيم اين دو زاويه ديد همراستا شوند، بهتر است. از نظر اينجانب همه كساني كه اهل و ساكن سردشت بوده اند قربانيان اين جنايت هستند. حتي كساني كه درآن روز خاص در سردشت نبودهاند و خانواده و اقرباي آنها مصدوم شده اند، قرباني هستند اما تاكنون 118 نفر شهيد و حدود 1600 نفر جانباز از نظر قانوني شناسايي شده اند اما به هر حال از نظر قانوني داشتن مدارك و مستنداتي براي جانباز شناختن اين افراد مورد نياز است كه در قالب كميسيون هاي پزشكي بررسي خواهند شد.
هر چند سال يكبار كميسيون پزشكي برگزار شده و تاكنون هفت بار كميسيون در شهرستان برگزار شده است و آخرين مرحله آن در سال 94 به عنوان خاتمه رسيدگي اعلام شده است. در اين كميسيون 12000 نفر مورد معاينه و بررسي قرار گرفتهاند. با پيگيريهايي كه در سال 96 انجام شد دوباره مسير كميسيون پزشكي احيا شد و مدعيان به صورت موردي در صورتي كه مدارك پزشكي كافي داشته باشند و تاكنون در كميسيونها مطرح نشده باشند، معرفي مي شوند. با اينحال انتظار مي رود انجمن حمايت از مصدومان با رويكرد ورود به پيشنهادات اصلاحي در قانون در صورت لزوم از جمله نياز به صورت صانحه و ... پيگيري كند يا در زمينه ورود حمايتي و حقوقي به صورت موردي از كساني كه توان و دانش پيگيري موضوع خود را ندارند و رويكرد فضا سازي كلي به هيچ وجه مناسب نيست چرا كه بنياد شهيد و كميسيون هاي مربوطه نيز خدمات زيادي انجام داده اند .
**شمار زيادي از جانبازان شيميايي سردشت معتقد هستند كه در هنگام درصد جانبازي به آنان ظلم شده است و درصد جانبازي واقعي براي آنان در بنياد شهيد و امور ايثارگران لحاظ نشده است؛ در حالي كه از سال 82 تاكنون چندين كميسيون پزشكي تعيين درصد جانبازي تشكيل شده اما تاثير چنداني در افزايش شمار درصد جانبازان ودريافت كارت جانبازي نداشته است و تنها جانبازان بالاي 25 درصد مشمول آن شده اند؛ نظر شما چيست؛ بايد جانبازان سردشتي مظلوم براي احقاق حقوق خود چه كار كنند؟
اعتراض به درصد جانبازي تاييد شده كميسيون، شرايط ويژه خود را در بنياد شهيد و امور ايثارگران دارد و به عنوان فعاليت تخصصي آن سازمان مطرح است و به نظر مي رسد اين فرآيند براي درخواست كاملا مفتوح است و تصميم هم درمورد صلاحيت كميسيون هاي تخصصي و مربوطه وجود دارد.
**سال هاست كه پرونده حادثه سردشت در دادگاه لاهه هلند مطرح است، اين پرونده درنهايت به كجا رسيده است ؟
پر واضع است كه از نگاه بين المللي كسي نمي تواند از بمباران شيميايي دفاع كند و از نظر همه محكوم است، بمباران شيميايي سردشت نيز به عنوان سندي معتبر در ديپلماسي خارجي كشور ما در مذاكره با سازمان هاي بين المللي و كشورهاي اروپايي مورد استفاده بوده است اما به غير از برخي فعاليت ها، آنهم غير دولتي، شاهد تعهد رفتاري خاصي در نظام بين الملل و عملكرد كشورهاي اروپايي نسبت به سردشت نبوده ايم .
**يكي از مواردي كه سال هاست مورد مناقشه است ساختمان فعلي كلينيك بيماران يا همان مصدومان شيميايي سردشت است كه داراي امكانات و تجهيزات مدرن پزشكي است؛ اما فاقد نيروي انساني متخصص پزشكي از جمله چشم پزشك ، متخصص اعصاب و روان و پوست مقيم در شهر سنندج است اين نگراني جانبازان پايان ناپذير است و تحميل هزينه هاي درمان براي رفتن به استان هاي همجوار هر روز سنگين تر مي شود چرا اين مشكل را دانشگاه علوم پزشكي آذربايجان غربي حل نمي كند؟
كلينيك بمباران مصدومين شيميايي در اختيار بنياد شهيد است و دانشگاه علوم پزشكي و اتفاقاً شاهد همين امر موجب مشكلاتي شده است0 به نظر اينجانب و برابر بازديدهايي كه انجام شده است. خدمات بسيار خوبي به جانبازان شيميايي داده مي شود، اما كمبود حضور پزشك متخصصص نه در كلينيك بلكه در سطح شهرستان انكارناپذيراست كه تاحدودي در سال گذشته پيگيري شد وتعداد متخصصان شهرستان با پيگيريهاي شهرستاني وحمايتهاي نماينده محترم مجلس، جناب آقاي دكتر خضري كه خود پزشك هستند، تعداد متخصصان از 11 نفر به 21 نفر درسطح شهرستان افزوده شد وبه صورت قرار دادهاي پاره وقت دركلينيك از اين متخصصان نيز استفاده ميشود. ماهم مدعي هستيم كه علاوه بر بيماري هاي جدي ناشي از بمباران ، نوعي نياز رواني مراجعات پزشكي هم براثر همين فاجعه وجود دارد ؛ لذا تقويت اين كلنيك تخصصي ضروري دارد .
**اول اينكه محله سهرچاوه(سرچشمه) كه چند سال قبل با هدف نصب المان تخريب شده است، بنا به روايت مردم محلي و انجمن مصدومان شيميايي همچنان مخروبه است و هيچ كاري صورت نگرفته است چرا؟ دوم اينكه الماني كه در ميدان ورودي شهر سنندج نصب شده هيچ تناسبي با موضوع مصدومان شيميايي سردشت ندارد؛ شما كه افزون بر تجربه فرمانداري، سال ها در كسوت شهرداري بانه بودهايد ؛ چرا اين نماد مهم ورودي شهر را به يك طراح متخصص نمي دهيد تا اينقدربراي جانبازان به لحاظ روحي و رواني دل آزار نباشد؟
ميدان سرچشمه و طراحي آن با برخي الزامات ناشي از استقرار تاسيسات شهري غير قابل جايگزين ازجمله (تامين بخشي ازآب شرب كه كماكان مورد استفاده است) حداقل دركوتاه مدت بهصورت اساسي ممكن نيست اما با وجود نامناسب بودن سيما ومنظر موجود طي سالهاي متمادي اقدامي صورت نگرفته بود . در سال گذشته با توجيه شهرداري فضاي قبلي تخريب شد وطراحي آن طي سه مرحله فراخوان عمومي به مسابقه گذاشته شد كه درنهايت به صورت نسبي طرحهاي منتخب تعيين شدند و شهرداري درحال حاضر مشغول ساماندهي ميدان است .ما نيز در كميته برنامه ريزي شهرستان مبلغ 150ميليون تومان به عنوان كمك به شهرداري در اين رابطه تصويب ودر اختيارشان قرار گرفته است .
**يكي از درخواست هايي كه ساليان متمادي است جانبازان يا همان قربانيان شيميايي سردشت آرزو دارند، ثبت ساختمان مخروبه نريماني و تبديل آن به موزه جنگ است كه تا كنون در حد رويا باقي مانده است آيا اميدي است كه در دوران سمت فرمانداري شما اين رويا محقق شود؟
البته در سال 96 بعد از كشمكش هاي فراوان در خصوص معارضان زمين پيشنهاد شده براي موزه صلح، در نهايت زمين مناسبي اختصاص يافته واز طرح موزه صلح رونمايي شد كه در صورت تخصيص منابع بودجه اي عمليات اجرايي آن آغاز ميشود. اما ساختمان مخروبه نريماني ازمنظر حقوقي وتملك وتبديل به موزه جنگ نياز به همكاري ورثه ومالكان وهمچنين اهتمام بنياد حفظ آثا ردر سطوح استاني وملي است . اگر چه اين موضوع را رويا وآرزو نمي دانم اما هرگونه تسهيل وهمكاري فرمانداري با موضوع بديهي خواهد بود .
**يكي ديگر از مواردي كه در 10 سال گذشته نفسهاي جانبازان را به شماره انداخته است، پديده گرد و غبار يا همان ريزگرد هاي عراقي است، براي سلامت جانبازان چه برنامه اي داريد؟
واضح است كه پديده ريزگردها يك مساله ملي وحتي بينالمللي است و نمي توان در سطح شهرستان براي آن كاري انجام داد ، اما به نظر مي رسد احداث و آبگيري سد سردشت هم در تعديل هواي منطقه تاثير داشته است .
**در بازنمايي روايت فاجعه سردشت هيجان و پروپاگانداي مطرح شدن چهره هاي سودجو، يكي از مشكلات بمباران شيمياي سردشت است كه اين نوع نگاه و منظر تحليل پديده فاجعه از خود فاجعه ، فاجعهآميز تر است. اين چند قطبي شدن و اينكه شماري از جانبازان ديگر اعتمادي ندارند و دچار يك نوع شعار زدگي شده اند چرا مديريت نمي شود و به نظرمن ارسال پيام هاي مسئولان استاني وسران قوه هاي كشوري هيچ دردي را دوا نمي كند به نظر شما راهكار برون رفت از اين وضعيت نابسامان چيست؟
بسيار درست است از نظر بنده بايد به عنوان سرمايه نمادين اين سند، مظلوميت مردم شهرستان حفظ شود وبرنامه هاي سالگرد و... در نوع خود اجتناب ناپذير است اما در موضوع سردشت لازم است انجمن ها ونهادهاي حمايتي بخشي از رويكرد خود را فقط ازحالت معرفي ونمايش موضوع شيميايي تغيير دهند و به مصاديق ميداني، عملياتي وحمايتي مستقيم بپردازند و نيز همه تلاش كنيم تا آلام مردم اين منطقه كاهش يابد و ظرفيت ها و پتانسيل هاي متعدد اين شهرستان در حوزه هاي متعدد ازجمله گردشگري طبيعي، ثروتهاي منابع طبيعي و موقعيت استراتژيك جغرافيايي آن بارور شود و همه باهم بامعرفي سردشت بهعنوان نگين سبز گردشگري غرب كشور اميد و نشاط را جايگزين رويكرد تسليم در برابر سرنوشتي رقمخورده از بمباران شيميايي كنيم كه در اين راستا نقش مردم در تمرين باور به توسعه نقش سازمانهاي مردم نهاد در جهت دهي منطقي به مهارت هاي حرفه اي و اجتماعي طي كردن مسير توسعه، نقش سرمايه داران در اهتمام به پيگيري فرآيند توسعه با تركيب نگاه عاطفي و احساصي خود به منطقه با نگاه سرمايهاي و ارزش افزايي ودر نهايت بستر سازي حاكميت براي شتاب در توسعه منطقه حائز اهميت اساسي است.
*منبع: روزنامه قانون؛ 1397،4،9
**گروه اطلاع رساني**2059**2002
بمباران سردشت به عنوان سندي معتبر در ديپلماسي خارجي كشور ما در مذاكره با سازمانهاي بينالمللي و كشورهاي اروپايي مورد استفاده بوده است و اين بمباران هم از ابعاد حقوق انساني و هم از ابعاد حقوق بين الملل محكوم و غيرقابل دفاع است.