۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۸
کد خبر: 82991671
T T
۰ نفر
نویسندگانِ روزنامه‌نگار؛ تجربه نوشتن در دو دنیای متفاوت

تهران- ایرنا- مهارت در نوشتن لازمه ورود به دو عرصه ادبیات و روزنامه‌نگاری است؛ دو دنیای متفاوت كه نویسندگان بزرگی مرز میان آنها را بارها و بارها شكسته‌اند: نویسندگانِ روزنامه‌نگار.

در قرن نوزدهم میلادی فاصله میان دو دنیای ادبیات و روزنامه‌نگاری چنان بود كه آن دو را ناسازگار با هم و یا حتی رقیب یكدیگر تلقی می‌كردند، حال آنكه محصول هر دوی آنها نوشته‌های چاپی و در ظاهر مشابه بود.
در قرن بیستم، تفاوت میان ادبیات و روزنامه‌نگاری آشكارتر شد و فعالیت طرفداران «ادبیات محض» و نیز تعریف رشته‌های دانشگاهی مرتبط با روزنامه‌نگاری این تفاوت را عمیق‌تر كرد. مورخان، مطبوعات را منبعی ویژه و سندی محكم‌تر در قیاس با ادبیات می‌دانستند و متخصصان تاریخ مطبوعات تلاش كردند اندیشه «روزنامه‌نگاری حرفه‌ای» را تحقق بخشند.
از سوی دیگر كارشناسان ادبیات نیز بیكار نماندند و بر مسائلی چون چاپ، پیدایش و تركیب‌بندی اثر متمركز شدند تا آنجا كه تنها برای مطلع شدن از آخرین آثار چاپ شده به مطبوعات مراجعه می‌كردند. فعالیت مطبوعاتی بسیاری از نویسندگان مطرح فرانسوی، نویسنده-گزارشگرانی چون ژوزف كسل و آلبر لوندر، وقایع‌نگارانی چون پاسكال پیا و آلبر كامو جایی در تاریخ ادبیات فرانسه ندارد1.
روزنامه‌ها و مطبوعات غیرتخصصی و نه مجلات تخصصی نقش مهمی در انگیزه‌بخشی به نویسندگان و مشروعیت دادن به آنان ایفا كردند، تنها چند زندگینامه استادانه وجود دارد كه نشان می‌دهد نویسندگانی چون امیل زولا و اونوره دو بالزاك تا چه اندازه مدیون مطبوعات بوده‌اند.
جدای از آن كه بسیاری از نویسندگان، كار در رسانه را به عنوان حرفه دوم خود انتخاب كرده و می‌كنند تا بتوانند فارغ از دغدغه‌های مالی به فعالیت‌های ادبی خود بپردازند، برخی دیگر برای آنكه صدای ادبیات را در مطبوعات منعكس كنند با رسانه‌ها همكاری می‌كنند. امروز ورود نگارش ادبی به رسانه‌ها كه در قالب گزارش‌های ادبی، وقایع نگاری ادبی و زندگینامه‌های ادبی دیده می‌شود مرز روشنی میان دنیای ادبیات و روزنامه‌نگاری باقی نمی‌گذارد.

** نویسنده-روزنامه‌نگاران بزرگ
تفاوت‌های پنهان و آشكار میان دنیای ادبیات و روزنامه‌نگاری آنقدر هست كه نوشتن در هر دو را از یك سنخ ندانیم. «بسیاری هنوز تصور می‌كنند كه روزنامه‌نگاری كاری شبیه به نویسندگی است، یا اینكه هركس خوب می‌نویسد روزنامه‌نگار موفقی هم می‌تواند باشد؛ یا هركس روزنامه‌نگاری می‌كند لزوماً باید در كار خود تمامی معیارها، اصول و ریزه‌كاری‌های ادبی را رعایت كند» 2.
با همه اینها مرز میان دو دنیای ادبیات و مطبوعات، متخلخل و قابل عبور بوده است. بسیاری از نویسندگان شناخته شده از دنیای روزنامه‌نگاری قدم به دنیای ادبیات گذاشتند و چنان درخشیدند كه بیش از روزنامه‌نگار، نویسنده و از اهالی ادبیات شناخته می‌شوند. روزنامه‌ها محل كسب نخستین تجربه‌های حرفه‌ای نویسندگان بزرگی چون مارك تواین، چارلز دیكنز، جك كرواك و استیگ لارسن بوده‌اند.
امیل زولا نویسنده قرن بیستم فرانسه دو دوره روزنامه‌نگاری ادبی و سیاسی را در كارنامه فعالیت حرفه‌ای خود دارد، روزنامه‌نگاری و جذابیت‌هایش اونوره دو بالزاك بزرگترین رمان‌نویس مكتب واقع‌گرایی فرانسه را مسحور خویش كرد، میل به تسلط بر واقعیت ادبی و سیاسی در بالزاك را به دنیای روزنامه‌نگاری كشاند. او آگاه از دشواری‌های نوشتن بر پایه «محدودیت‌های دستوری»، معتقد بود: خبرنگار همانند سربازی در میدان جنگ، دارای تفكری پیشرو است.
برخی از نویسندگان همانند آلبر كامو تجربه روزنامه‌نگاری را راهی برای مبارزات آشكار سیاسی می‌دانستند و فعالیت مطبوعاتی برخی دیگر چون تئوفیل گوتیه به ارسال داستان و نقد ادبی به نشریات محدود می‌شد. گزارش‌های متفاوت نویسنده دیگری چون آنتوان دو سنت اگزوپری پس از مرگ و شهرتش سندی شد از بحران‌هایی كه دنیا را در نیمه اول قرن بیستم تكان داد. آنچنان كه مجموعه این گزارش‌های متفاوت به اثری تمام و كمال در عرصه روزنامه‌نگاری و وقایع‌نگاری جنگ تبدیل و شناخته شد.
جورج اورول نویسنده آثاری چون «مزرعه حیوانات» و «1984» نیز روزنامه‌نگاری جنجالی محسوب می‌شد و در ابتدای كار نویسندگی‌اش بیشتر روزنامه‌نگاری موفق‌ شناخته و بیشتر كارهایش را در «تریبیون»، ‌«آبزرور» و «منچستر ایونینگ نیوز» منتشر می‌شد. این رمان‌نویس انگلیسی مقالاتی در نشریه ادبی - سیاسی «لوموند» منتشر می‌كرد.
تعدادی از نویسندگانی كه تجربه روزنامه‌نگاری قابل توجهی داشتند همچون آلبر كاموی فرانسوی در دنیای ادبیات تا كسب جایزه نوبل پیش رفتند.
در میان همه نویسندگانی كه فعالیت مطبوعاتی را در كارنامه خود دارند، ارنِست میلر هِمینگوی نویسنده آمریكایی و برنده جایزه نوبل ادبیات فعالیت قابل تامل‌تری داشته است. او از 18 سالگی به عنوان گزارشگر نشریه‌ «كانزاس‌سیتی استار» وارد عالم روزنامه‌نگاری شد. رد پای روزنامه‌نگاری را می‌توان در تمام آثار داستانی همینگوی یافت. وی در مواجهه با منتقدانی كه در اوج شهرت نویسندگی‌اش، فعالیت مطبوعاتی او را به تیغ انتقاد بررسی می‌كردند، گفته بود:
«مطالبی كه برای روزنامه‌ها نوشته ام... ربطی به نوشته‌های دیگرم ندارد چون داستان این نوشته‌ها چیز دیگری است... این اولین حق هر نویسندۀ دست به قلمی است كه خودش انتخاب كند چه مطالبی را چاپ كند و چه مطالبی را چاپ نكند. اگر شما از آن دسته نویسندگانی هستید كه از راه كسب مهارت نویسندگی، نوشتن برای روزنامه‌ها، نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضرب الاجل و نه مطلبی برای همۀ ادوار، امرار معاش می‌كنید دیگر كسی حق ندارد در لابلای نوشته‌های ژورنالیستی شما كندوكاو كند و مطالبی را بیرون بكشد كه از آنها بر ضد بهترین آثار غیر ژورنالیستی‌تان استفاده كند».
این در حالی بود كه به گواه بسیاری از جمله ویلیام وایت كه در كتابی با عنوان «همینگوی خبرنگار» 75 مقاله و گزارش خبری از چهار دهه فعالیت مطبوعاتی او را منتشر كرده است، همینگوی حتی اگر وارد حرفه نویسندگی هم نمی‌شد باز هم در زمره بهترین روزنامه‌نگاران جهان قرار می‌گرفت و گزارش‌های پیشرو و قابل تامل وی در زمان خودش گواهی بر این مدعاست.
«گابریل گارسیا ماركز» نویسنده كلمبیایی برنده نوبل و از مطرح‌ترین چهره‌های ادبیات آمریكای لاتین نیز به عنوان روزنامه‌نگار كار خود را شروع كرد. نخستین اثر داستانی او در سال 1947 در روزنامه «ال اسپكتادور» چاپ شد، او بعدها از سال 1950 تا 1952 مسئولیت یك ستون را در روزنامه محلی «ال هرالدو» برعهده داشت.
فعالیت‌های مطبوعاتی او و مطالبی كه در روزنامه‌ منتشر می‌كرد در اتفاقات سیاسی مهمی از جمله تبعید رئیس‌جمهوری وقت ونزوئلا «ماركوس پرز خیمنز» بی‌تاثیر نبود. نویسنده رمان «صد سال تنهایی» در سال 1958 به دلیل اختلاف‌ نظر با مدیر روزنامه «مومنتو» استعفا كرد و پس از آن سردبیر روزنامه «ونزوئلا گرافیكا» شد.
«ماریو بارگاس یوسا» نویسنده، سیاستمدار، مقاله‌نویس و استاد دانشگاه پرو كه در سال 2010 جایزه نوبل ادبیات را دریافت كرد. یوسا نیز كار خود را از روزنامه‌نگار در روزنامه‌ای محلی آغاز كرد، او در كنار فعالیت‌های سیاسی همزمان نوشتن كتاب و روزنامه‌نگاری را ادامه داد. هنوز هم مقالات انتقادی و تند او در میان اخبار مهم سیاسی آمریكا و آمریكای لاتین جای می‌گیرد.
نویسندگی و روزنامه‌نگاری دو دنیای متفاوت در تجربه نویسندگی است اما با تمام تفاوت‌ها نویسندگان بزرگی كه در دو فضا قلم زده و موفق هم بوده‌اند گواهی هستند بر ارتباط و پیوند ناگسستنی میان این دو دنیا؛ شاید روزنامه‌نگاری راه نوشتن را به آنان یاد داده و یا نسبت به حوادث اجتماعی عصر حساسشان كرده است، شاید ادبیات مجالی شده است برای رهایی آنان از تند و ساده نویسی مطبوعاتی و آرام گرفتن در دنیایی كه عجله‌ای برای انتقال پیام ندارد.
گزارش از فائزه طاهری
فراهنگ** 9053 **1055
1) كتاب نویسنده-روزنامه‌نگاران نوشته پل آرو
2)مقاله ادبیات و روزنامه‌نگاری، نوشته علی اكبر قاضی زاده
۰ نفر