نقش ستون «الو سلام» در افشاگری اختلاس بانک صادرات

تهران- ایرنا- جعفر گلابی مسوول ستون «الو سلام» روزنامه سلام با بیان خاطراتی از این ستون مثل افشای اختلاس بانک صادرات، دستگیری ها و... درباره اهمیت تلفن های مردمی در ستون الو سلام و نقش این ستون سخن گفت.

روزنامه سلام به عنوان روزنامه منتقد سال های ۶۹ تا ۷۶ نه تنها تاثیرگذاری بالایی در فضای سیاسی آن دوران داشت، بلکه از سوی مخاطبان روزنامه ستون «الو سلام» ستونی جنجالی و محبوب بود. ستونی که هم افشاگری می کرد و هم گره ای از درد مردم باز می کرد.
پروژه تاریخ شفاهی ایرنا در ادامه گفت و گوهای خود، به سراغ جعفرگلابی مسوول ستون الو سلام رفته است تا ماجراهای این ستون را بیان کند که در ادامه می آید.

ایرنا: فکر و ایده تاسیس «الو سلام» از کجا آمده است؟
جعفر گلابی: چاپ ستون الو سلام تقریبا چند ماهی بعد از تاسیس روزنامه آغاز شد. تا آنجا که به خاطر دارم آقای «بابک داد» دبیر سرویس سیاسی روزنامه ایده اولیه اش را داد. در آن زمان این احساس و ذهنیت بوجود آمد که مردم حرف های زیادی برای گفتن دارند ولی اغلب توان، حوصله یا وقت نوشتن مقاله یا یادداشت را ندارند، لذا بهتر این است که امکانی برای مردم عادی در اقشار مختلف ایجاد شود که انواع نظرها و انتقادها و شکایت ها و حتی تعریف ها و تشکرهای خود خصوصا نسبت به مسوولان را بیان کنند در واقع خیلی از نکات ریز و درشتی وجود داشت که در قالب گزارش و مقاله نمی گنجید ولی امکان این را داشت تا در ستون مردمی منعکس شود. در نتیجه تصمیم گرفته شد که چنین مطالبی با همان سادگی که معمولا مردم بیان می کنند با حداقل ویرایش در قالب الو سلام کار شوند.

ایرنا: مطالب این ستون چطور جمع آوری می شد؟
جعفرگلابی: از چندین روز قبل از انتشار اولین ستون الو سلام؛ در روزنامه به مردم اعلام شد که بناست چنین ستونی برای انعکاس نظرات خوانندگان تاسیس شود و نقطه نظرات خود را جهت انتشار در این ستون با ما در میان بگذارید، که با استقبال خوانندگان روبرو شد. البته در روزهای ابتدایی این ستون به صورت دائم و مرتب و هرروز چاپ نمی شد اما در کمتر از یک ماه تعداد تماس گیرندگان به قدری زیاد شد ومورد استقبال قرار گرفت که شاید دو سه هفته ای نگذشت که آن قدر پیام رسید که دیگر هرروز تا آخرین روز روزنامه؛ این ستون بدون توقف منتشر می شد.
این ستون در زمان خود تاثیر گذاری بسیار بالایی داشت و حساسیت های بسیار زیادی پیرامون آن وجود داشت تا جایی که مثلا برخی تصور می کردند که این پیام ها ساختگی هستند و توسط اعضا روزنامه تولید می شوند و حتی در یک مقطع برخی مراکز، احتمالا با همین تصور به روزنامه فشار آوردند که بنده اخراج شوم ولی واقعا هرگز این گونه نبود، بله ممکن بود به صورت موردی یکی از دوستان روزنامه مثلا راجع به قطع برق منزلشان یا برخورد بدی که در یک اداره دولتی با او شده بود یا مسائلی از این دست یا حتی مسائل کلی تری پیامی به ما بدهد و خواستار چاپش شود که ما هم مثل همه پیام های دیگر آن را درچرخه کاری می گذاشتیم ومورد بررسی قرار می گرفت و بعضا حتی حذف می شد ولی اینکه یک کار معمول و سیستماتیکی دراین رابطه انجام شود، هرگز نبود.

ایرنا: ملاک انتخاب و پاسخ به پیام ها چه بود؟
جعفرگلابی: نقطه قوت الو سلام این بود که ما دخل و تصرفی زیادی در پیام ها نمی کردیم و هرچه نظرات خوانندگان بود؛ به غیر از موارد غیرقانونی یا حاوی اهانت و فحش؛ چاپ می شد. درواقع ما کمترین انتخاب را انجام می دادیم و اغلب پیام ها چاپ می شدند. از مسائل جزئی مثل آب و برق و آسفالت خیابان تا مهم ترین مسائل سیاسی گفته می شد. به همین دلیل این ستون خیلی گل کرد و شکوفا شد. حتی رفته رفته و به دلایل مختلف این ستون از سایر قسمت های دیگر روزنامه اهمیتش بیشتر شد.

ایرنا: مواردی بود که پیام ها بحث برانگیز و حاشیه دار باشد؟
جعفرگلابی: بله این ستون به سرعت حاشیه بسیار زیادی پیدا کرد و بحث برانگیز شد. مسائل بسیار مهمی انعکاس داده می شد و از آنجا که بسیاری از پاسخ ها توسط آقای موسوی خوئینی ها مدیر مسوول روزنامه داده می شد؛ بر اهمیت و تاثیر گذاریش افزوده شد. کم کم همه اعم از خوانندگان و سیاسیون کشور متوجه شدند که ایشان بسیاری از پاسخ ها را می نویسند یا حداقل پاسخ های نوشته شده را می بینند. حتی برخی از پاسخ های ایشان مفصل می شد که تحت عنوان پاسخ ویژه ستون جداگانه ای در صفحه ۲ روزنامه برای آن درنظر گرفته شد و تا انتهای کار روزنامه تعداد زیادی پاسخ ویژه به پیام های مردمی در روزنامه منتشر شد. در نتیجه اهمیت این ستون باز هم بیشتر شد. کم کم الو سلام چنان اهمیتی پیدا کرد که حتی بعضی موارد موضع جناح سیاسی چپ یا خط امام آن روز را می شد در این ستون خواند. افشاگری های بسیاری در این ستون صورت می گرفت. به طور مثال اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات، ابتدا در این ستون منعکس شد. یکی از کارمندان بانک صادرات که اگر اشتباه نکنم شعبه تجریش بود تماس گرفت و در پیام خیلی کوتاه گفت اینجا اختلاس بزرگی صورت گرفته؛ ما بلافاصله یک نامه به روابط عمومی بانک صادرات فرستادیم ولی بانک خیلی ناشیانه موضوع را به کلی تکذیب کرد. ما پیام یا بهتر بگویم خبر اختلاس و پاسخ بانک به آن را منتشر کردیم. بعدا خیلی زود برخی از نمایندگان مجلس روی موضوع حساس شدند و پیگیری کردند و معلوم شد که خبر درست بوده است ودر نهایت با تشکیل دادگاه منجر به محکومیت آقای خداداد و رفیق دوست شد.
موارد بسیار مهم دیگری هم از طریق الو سلام و با اعلام مردمی بحث برانگیز شد مثل دستگیری و اعدام رئیس منکرات خوزستان. آن زمان مثل الان نبود که همه به اطلاعات و اخبار دسترسی داشته باشند، لذا وقتی در روزنامه مسائلی مطرح می شد بازتاب زیادی پیدا می کرد. درباره خبر رئیس منکرات خوزستان، ما هیچ اطلاعاتی نداشتیم ولی با تماس های مردمی موضوع رفته رفته عمومی و بعدا اخبار رسمی آن هم منتشر شد.
نکته مهم این بود که در ستون الو سلام به هیچ پیامی بی توجهی نمی شد. هر پیامی که قابلیت حداقلی برای چاپ داشت، پیگیری می شد تا به مرحله چاپ برسد، مثلا پیام این اختلاس هم ابتدا قابل چاپ نبود اما با پیگیری که صورت گرفت این موضوع به یک خبر بسیار مهم تبدیل شد.
بسیاری از پیام ها از طریق مسوولان ذی ربط و سازمان ها و نهادها و ادارات مختلف با تلفن یا بوسیله نامه نگاری یا فرستادن خبرنگار پیگیری می شدند. برخی جواب نمی دادند، عده ای تکذیب می کردند و یا توضیح می دادند که همه آنها در این ستون منعکس می شد.
بجز مسائل اصلی این ستون خاطرات زیاد، تلخ و شیرین و جالبی از دوران چاپ این ستون وجود دارد که اگر فرصتی دست داد قصد دارم به همراه بقیه مسائل این ستون به صورت یک کتاب آن را منتشر کنم، مثلا یک روز کارگر یک کارخانه تماس گرفت و از عدم پرداخت چندماهه حقوق کارگران کارخانه شکایت کرد، یکی دو روز بعد که پیام چاپ شد همین شخص حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر تماس گرفت وضمن تشکر گفت ما چند ماه است که با این موضوع درگیر بودیم ولی از صبح که پیام من چاپ شد تا الان کارگران را به صف کرده ودر حال پرداخت حقوق معوقشان هستند. یا یک روز پیرمردی تماس گرفت و گفت: من برای خرید به فلان کیوسک مطبوعاتی رفته ام و هنگام بازگشت عصایم را آنجا جا گذاشته ام از آنجا که می دانم صاحب این کیوسک مطبوعاتی هر روز الوسلام را می خواند خواهش می کنم بنویسید که عصایم را به فلان آدرس بیاورد یا نگه دارد که چند روز دیگر بروم و عصا را بگیرم، اتفاقا ما نوشتیم و آن دکه دار پیام را خوانده و عصا را برده به پیرمرد داده بود. مورد جالب دیگر اینکه یک وقت با شکایت یکی از دستگاه های نظامی روبرو شدیم، وقتی ازطرف روزنامه بنده برای پیگیری شکایت رفتم مشخص شد یک سرباز به ما زنگ زده و گفته است جلوی پادگان ما فقط یک تلفن عمومی وجود دارد و این تلفن کفاف دوهزار سربازی که اینجا هستند را نمی دهد! آن دستگاه نظامی شکایت کرده بود که سلام با چاپ این پیام اطلاعات نظامی را فاش کرده است! خود بازپرس هم خنده اش گرفت ولی می گفت حسب وظیفه باید توضیحات روزنامه را برای درج در پروند بگیرم. البته این شکایت رد شد و به جایی نرسید. از این خاطرات زیاد دارم که انشالله روزی فرصت کنم آنها را منتشر سازم.
اما یکی از کارکردهای بزرگ این ستون درج استمداد برخی از افراد نیازمند بود که با استقبال بسیار زیاد خوانندگان برای ارائه کمک روبرو می شد و اغلب نیاز پیام دهنده حتی اگر بزرگ بود برطرف می شد، این کار آنقدر بالا گرفت که با چند موسسه خیریه تماس برقرار شد و با همکاری آنها به این پیام ها رسیدگی می شد. بعد از توقیف روزنامه در حساب بانکی که برای این موضوع در نظر گرفته شده بود چند میلیون تومان باقی ماند که توسط مدیر مسوول روزنامه به موسسات خیریه داده شد.

ایرنا: موردی هم بود که دولت از شما شکایت کند؟
جعفر گلابی: بعضی وزراتخانه ها علیه روزنامه سلام شکایت هایی طرح کردند ولی فکر نکنم از طریق کلیت دولت شکایتی داشتیم، یادم نیست. با این حال از سوی دولت، و برخی از نمایندگان مجلس و دادگاه ویژه روحانیت فشارهایی روی روزنامه بود در نهایت هم همانگونه که می دانید دادگاه ویژه روحانیت روزنامه سلام را توقیف کرد.
البته جالب است بدانید هنگامی که آقای خاتمی رئیس جمهور شد طی مذاکره ای که آقای خوئینی ها با ایشان داشتند یک کانال ویژه با دفتر ریاست جمهوری برقرار شد که پیام های بسیار مهم و ویژه از این کانال به نظر خود آقای خاتمی می رسید و بعضا دستوراتی ذیل آنها می نوشتند، در چند مورد به خاطر دارم که کارها و تصمیم های مهمی از همین طریق در کشور صورت گرفت. مثلا در یک مورد یادم می آید که خواننده ای از برخی تحرکات تجزیه طلبانه در یکی از مرزها خبر داده بود که آقای خاتمی به وزارت اطلاعات آن وقت دستور پیگیری داد.

ایرنا: معمولا تعداد تماس های تلفنی به دفتر روزنامه چه قدر بود؟
جعفرگلابی: بسته به شرایط زمانی فرق داشت. مثلا در روزهای پیش و پس از هر انتخاباتی تعداد تلفن ها بالا می رفت و بعضا تا ۱۲۰ پیام در دستگاه پیام گیر ضبط می شد. در روزهای عادی بین ۵۰ تا ۷۰ پیام داشتیم که باتوجه به محدودیت صفحه، روزانه ۲۰ الی ۲۵ پیام چاپ میشد و تعدادی که باقی می ماند؛ هفته ای یکبار یک صفحه به طور کامل یا نصفه صفحه را به پیام ها اختصاص می دادیم. البته پیام های کم اهمیت را در یک صفحه چاپ می کردیم ولی پیام های مهم تر یا سیاسی را حتما روزانه چاپ می کردیم.

ایرنا: به فرم هایی اشاره کردید، دقیقا کارکرد این فرم ها چه بود؟
جعفر گلابی: همه پیام ها پس از پیاده شدن از نوارها در فرم های مخصوصی نوشته می شد. این فرم ها دو بخش متن و حاشیه داشت. در بخش متن همان پیام دریافتی را وارد می کردیم و در بخش حاشیه دستوراتی روی پیام ها نوشته می شد و ذیل آن هم آخرین پیگیری ها نوشته می شد. مثلا سردبیر در حاشیه می نوشت که این پیام را تلفنی از طریق سازمان مربوطه پیگیری کنید یا به سازمانی نامه بزنید یا اینکه هر پیام را چه سرویسی پاسخ دهد.

ایرنا: حاشیه ها را چه کسانی می نوشتند؟
جعفرگلابی: بستگی به اهمیت پیام داشت. اگر پیام مهم و یا سیاسی خاصی بود؛ آن را به مسوولان روزنامه ارجاع می دادم. الو سلام از ابتدای تاسیس زیر نظر سردبیر روزنامه یعنی آقای عباس عبدی اداره می شد ولی پس از اینکه ایشان بازدداشت شدند مستقیما زیر نظر آقای موسوی خوئینی ها مدیر مسوول روزنامه اداره می شد. من شخصا همه نکات را با ایشان هماهنگ می کردم و برای بسیاری از پیام ها خود ایشان پاسخ می نوشت.

ایرنا: چه تعداد پرسنل به طور مستقیم و غیر مستقیم درگیر انتشار این ستون بودند؟
جعفرگلابی: دو نفر پیام ها را پیاده می کردند. من پیام ها را پیگیری می کردم و یک نفر هم کمک من می کرد. پیام ها زیاد بودند و بخشی از آنها را باید بلافاصله به صورت تلفنی یا از طریق نامه نگاری پیگیری می کردیم. معمولا اداره ها و سازمان ها هم جواب ما را نمی دادند یا به روزهای بعد موکول می کردند و ما باید دوباره تماس می گرفتیم. بعضی از پیام ها خیلی مهم بودند که در وزارتخانه ای اتفاقی افتاده و یا تحولی صورت گرفته، ما هم آن پیام ها را در حد خبر پیگیری می کردیم. با اینکه سرویس های دیگر و روابط عمومی روزنامه به ما کمک می کردند اما پیگیری پیام ها کاری بسیار پر مشغله بود. سایر سرویس ها ملزم به همکاری با ما بودند مثلا اگر پیام اقتصادی می رسید، دبیر سرویس اقتصادی در تایید یا رد پیام پاسخ می نوشت یا ازطریق خبرنگاران سرویسش موضوع پیگیری می شد.
بعد از توقیف روزنامه سلام، روزنامه های بسیاری از من دعوت کردند که همین الگوی الو سلام را در روزنامه شان پیاده کنم منتها امکانات لازم مثل نیرو را اختصاص نمی دادند و توجه لازم را مبذول نمی کردند البته قبل از روزنامه سلام، روزنامه هایی مثل کیهان و اطلاعات حتی قبل از انقلاب هم ستون تلفنی داشتند اما این ستون ها خیلی کوتاه و ساده بودند و به مسائل جزیی می پرداختند. من ستون های تلفن های مردمی پیش از انقلاب را خواندم، آنها خیلی پیام های جزیی مثل قطعی آب و برق یا مشکل آسفالت فلان خیابان و امثال اینها را چاپ می کردند. اما الو سلام در انتقاد از مسائل سیاسی، اقتصادی و نهادها و مجلس پیام دریافت و آنها را چاپ میکرد و ما حوزه گسترده ای را پوشش می دادیم. می توان گفت که در این زمینه الو سلام اولین ستون پیام های مردمی بود که انتقادها و پیشنهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به چاپ می رساند. تفاوت دیگر این بود که روزنامه های دیگر این ستون را در صفحه های لایی به چاپ می رساندند ولی روزنامه سلام این ستون را در صفحه ۳ روزنامه و به اصطلاح در صفحات رویی به چاپ می رساند وهمین معنا اهمیت موضوع را بیشتر می کرد.

ایرنا: بعد از روزنامه سلام در کجا مشغول به کار شدید و چه مسوولیتی داشتید؟
جعفرگلابی: من مدتی در مجمع روحانیون مبارز بولتن این تشکل را تهیه می کردم، همزمان مدتی در روزنامه «صبح امروز» به مدیر مسوولی آقای سعید حجاریان و بعد در روزنامه «بیان» به مدیر مسوولی آقای محتشمی پور بودم که هردو توقیف شدند. روزنامه آفتاب یزد، اعتماد و اطلاعات روزنامه های بعدی بودند که در آنها مشغول به کار شدم. من مسوولیت هایی چون دبیری سرویس های سیاسی، اجتماعی، یادداشت نویسی و... داشتم و حدود بیست و هفت سال مشغول روزنامه نگاری در روزنامه های مختلف، ولی به صورت جداگانه یادداشت های زیادی در روزنامه های اصلاح طلب از جمله روزنامه های مشارکت، وقایع اتفاقیه، آفتاب امروز، خرداد و... به چاپ رساندم. با این حال در هر روزنامه ایی که بودم از من انتظار داشتند که بخش ارتباط مردمی را هم برعهده بگیرم. در روزنامه هایی مثل «آفتاب یزد» و «اعتماد» من هم مسوول پیام ها و نامه های مردمی بودم و هم دبیر سرویس بودم. به طور خلاصه دو فعالیت مهم من در روزنامه ها یادداشت نویسی و ستون پیام های مردمی بود. الان هم حدود دو ماه است که از روزنامه اطلاعات بازنشسته شده ام.

ایرنا: باتوجه به تجربه کاری شما در حدود این بیست و هفت سال، روزنامه سلام و ستون الو سلام در مقایسه با دیگر روزنامه ها چه جایگاهی داشت؟
جعفرگلابی: زمانی که روزنامه سلام منتشر می شد بجز روزنامه های دولتی و اصولگرا روزنامه های زیادی فعالیت نداشتند، تا آنجا که بخاطر دارم دو روزنامه سلام و روزنامه «جهان اسلام» با مدیر مسوولی آقای هادی خامنه ای منتقد وضع موجود یا منتقد دولت بودند ولی در مجموع روزنامه ها خیلی محدود بودند. بر این اساس می توان چنین عنوان کرد که تنها تربیونی که حرف مردم را به صورت مستقیم به چاپ می رساند، روزنامه سلام بود برای همین هم برد و تاثیر گذاری و اهمیت الوسلام خیلی زیاد بود، البته ما در کنار ستون الوسلام یک ستون «نامه های سردبیری» هم داشتیم که تلفنی نبود و نامه های مردم را به چاپ می رساند. به نظر من ستون الو سلام یک رویداد و کار ژورنالیستی بی سابقه در ایران بود که هیچ وقت دیگر هم در حد و اندازه خودش در هیچ روزنامه دیگری تکرارنشد. گرچه روزنامه های دیگر هم فعالیتی مشابه داشتند. ولی هیچ کدام نتوانستند خبرهای داغ، موضع جناح سیاسی و یا شخصیت خاصی را منعکس کنند. هیچ گاه ستون های پیام های مردمی چنین توجه ویژه ای نداشت که خود مدیر مسوول پیام ها را پاسخ دهد و این خود به خود، اهمیت این ستون را بالا می برد. به جرات می توانم بگویم که اکثریت خواننده های روزنامه سلام و حتی شخصیت های سیاسی موافق و مخالف سلام هنگام مطالعه روزنامه ابتدا ستون الو سلام را می خواندند. هر کس مرا می دید و تقریبا همه خوانندگان روزنامه به این موضوع اذعان داشتند و آن را بیان می کردند.
البته شرح تاریخچه روزنامه سلام و ستون معروف آن یعنی الوسلام در این مختصر نمی گنجد و نیاز به کار مفصل تحقیقی و مراجعه مکرر به متن این ستون دارد ولی اجمالا باید گفت که به دلایل متعدد که برخی را عنوان کردم از ابتدای چاپ ستون پیام های مردمی در روزنامه سلام هیچ روزنامه ای نتوانست مثل روزنامه سلام چنین کاری انجام دهد. در اوج فعالیت های الو سلام یک خبرنگار از روزنامه «آساهی» ژاپن گزارشی را از ستون های ارتباط مردمی روزنامه های معتبر سراسر جهان تهیه می کرد و در ایران به سراغ ستون الو سلام آمد و مصاحبه مفصلی با بنده انجام داد که در این روزنامه به چاپ رسید.
گفت وگو از: راضیه شیخ رضایی
پژوهشم**