به گزارش یكشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، نقطه عطف تاریخ سینما و تولد موسیقی فیلم را نمیتوان از یكدیگر جدا كرد و این بازمیگردد به روزی كه برادران لومیر دركنار اولین نمایش عمومی فیلم صامت خود از صدای یك پیانو در سالن نمایش بهره بردند. اندك اندك موسیقی از نقش اولیه خود كه دعوت تماشاگران به سكوت بود فاصله گرفت و استفاده لومیرها از اجرای موسیقی همراه با فیلم و قسمتی از فیلم رواج پیدا كرد. اگرچه ارزشمندی موسیقی برای تكامل این پدیده هنوز به قدر كافی احساس نمیشد.
هر چه از عمر سینما گذشت فهرست موسیقیهای انتخابی برای همراهی با فیلم بیشتر شد. عناوین این موسیقیها نیز با توجه به نمایش متفاوت بود؛ كمدی، عاشقانه، عصبانی، غمگین، خوشحال، اسرارآمیز، تعقیب و گریز، از عناوین جدیدی بود كه هر روز به تعداد آنها افزوده میشد. در سال 1927 برادران وارنر اولین فیلم ناطق را به دنیا عرضه كردند و سیر تحولی نوین در تاریخ سینما رقم خورد.
هر چقدر زبان سینما غنیتر میشد، ابزار كار نیز قدیمی به نظر میآمد و موسیقی هم از این زنجیره جدا نبود. دیگر هیچ كارگردانی به این فكر نمیكرد كه فیلمش صرفاً موسیقی داشته باشد بلكه به این میاندیشید كه چه كسی این موسیقی را خواهد ساخت؛ در چه لحظاتی موسیقی میتواند حضور داشته باشد و... .
موسیقی فیلم وظیفهٔ مشخصی پیدا كرد كه با تشریك مساعی كارگردان و آهنگساز میتوانست مانند یك برگ برنده ارزشهای هنری یك فیلم را صد برابر كند.
«لایت موتیف» یا «تم یادآور» یكی از قدیمیترین شیوههای بهكارگیری موسیقی در تاریخ سینماست. این شیوه آهنگسازی یكی از متداولترین تمهیدات موسیقایی است كه باعث یكدستی یا پیوستگی بافت موسیقی در سراسر فیلم میشود. آهنگساز یك تم اصلی را انتخاب میكند و همان تم را با واریاسیونهای مختلفی ارائه میكند. به این ترتیب زیربنای اصلی موسیقی فیلم یك تم اصلی است كه در موقعیتهای مختلف چهرهٔ متفاوتی پیدا میكند اما پس از چند بار شنیده شدن بیننده را وادار به تداعی صحنههای قبلی و اولین باری میكند كه موسیقی را شنیده است. یكی از خواص بسیار جالب «لایت موتیف» این است كه میتوان آن را در مورد اشیا، مكانها و خلاصه همهٔ پدیدههای غیر زنده در یك فیلم به كار گرفت. تا چندی قبل استفاده از «لایت موتیف» یكی از متداولترین راهكارهایی بود كه در سینمای جهان جایگاه خاصی داشت.
با نگاهی به تاریخ موسیقی فیلم در سینمای ایران نمونههای بسیاری از موسیقی تماتیك در سینمای ایران میبینیم كه زیبایی تم اصلی و ملودی قالب در جاهایی حتی شهرتی بیش از شهرت و محبوبیت خود فیلم به دست آوردهاند كه به اجمال میتوان به موسیقی فیلمهایی چون «ترن»، «از كرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و یا سریالهایی مثل «سربداران»، «ابوعلی سینا»، «امیركبیر» و «همسفر» اشاره كرد.
برخی بر این باورند كه زیبایی موسیقی فیلمها و مجموعههای یاد شده ارتباط تنگاتنگ با قدرت و توانمندی آهنگساز در خلق ملودی و تم غالب دارد كه در این میان هنرمندانی مثل مجید انتظامی، فرهاد فخرالدینی و اسفندیار منفرد زاده از همه شاخصتر هستند.
امروز موسیقی فیلم در سینمای ایران تا حد زیادی از حالت ملودیك و تماتیك سابق خود فاصله گرفته و بیشتر به سمت فضاسازی متمایل شده تا جایی كه به مرحلهای رسیدهایم كه با وجود ساری و جاری بودن موسیقی در متن فیلم از آغاز تاكنون برخلاف گذشته پس از پایان فیلم دیگر نمیتوان ملودی اصلی فیلم یا تم شاخصی از موسیقی را زمزمه كرد. در این مورد میتوان به اثار هنرمندانی چون كریستف رضایی و پیمان یزدانیان اشاره كرد.
به هر صورت عدهای بر این باورند كه علت این امر را را باید در فقدان مهارت و قدرت ملودیسازی در نسل جدید آهنگسازان سینما دانست و عدهای نیز گسترش و پیشرفت ابزار الكترونیك، دیجیتال و نرمافزارهای ساخت موسیقی فیلم را دلیل اصلی میدانند.
ایرنا در نظر دارد در مجموعهای از گزارشها از آهنگسازان بپرسد كه آیا فاصله گرفتن موسیقی فیلم از فضاهای دراماتیك بر پایه ملودی و كمرنگ شدن نقش ملودی در موسیقی امروز سینمای ایران را باید در فقدان آهنگسازان توانمند سینما جست؟ و آیا این رویداد را باید به منزله یك نقطه ضعف به حساب آورد؟
گزارش از علیرضا ایرانینژاد
فراهنگ**ع.ا** 9053
تهران- ایرنا- در سالهای اخیر عنصر ملودی در موسیقی فیلم در سینمای ایران به تدریج كمرنگ شده تا آنجا كه امروز این موسیقی از حالت ملودیك و تماتیك سابق خود فاصله گرفته و به سمت فضاسازی و بافت هارمونیك رفته است.