۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۸:۲۷
کد خبر: 83088008
T T
۰ نفر

گروگان ‌گيري ادبيات و سينما در ماجراي سفارت

۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۸:۲۷
کد خبر: 83088008
گروگان ‌گيري ادبيات و سينما در ماجراي سفارت

سيزدهم آبان 58، خيابان‌هاي تخت جمشيد و روزولت مانند روزهاي ديگر، يعني روزهاي بعد از پذيرفتن پهلوي دوم توسط آمريكايي ‌ها مملو از جمعيت معترضي بود كه خواستار استرداد محمدرضا، شاه سابق ايران بودند.آن روز ساعت 10 صبح واقعه‌اي رخ داد كه جاي خودش را در تاريخ سياسي ايران و تقويم كشور باز كرد؛ تسخير سفارت ايالات متحده آمريكا.

اين چند خط خلاصه اتفاقي است كه 39 سال قبل در تهران افتاد. گروهي از دانشجويان دانشگاه‌هاي مختلف در سالگرد تبعيد امام خميني(ره) از ديوارها و درهاي آهني نمايندگي ديپلماتيك آمريكا در تهران گذشتند و ظرف سه ساعت سفارت را به كنترل خود درآوردند و از نابودي بخشي از اسناد محرمانه بخش‌هاي مختلف به ‌خصوص ايستگاه اطلاعاتي CIA (سيا) در تهران جلوگيري كردند. اسنادي كه بعدها در قالب بيش از 60 جلد كتاب تحت عنوان «اسناد لانه جاسوسي» منتشر شد.

** بحران گروگان‌گيري در ادبيات و سينماي غرب
تسخير سفارت در تهران براي آمريكايي ‌ها واقعه ‌اي گران بود. همين بحران و بعد عمليات «پنجه عقاب» در طبس بود كه طومار رياست‌جمهوري جيمي كارتر را پيچيد و ريگان را جايگزينش كرد. آمريكايي ‌ها از واقعه 13 آبان و از دست دادن سفارت‌شان در تهران با عنوان «بحران گروگان ‌گيري ايران» ياد مي‌كنند. همان‌ طور كه هر چيزي در هاليوود دستمايه ساخت فيلم مي‌شود، 13 آبان هم جاي خود را در سينما و تلويزيون آمريكايي‌ ها باز كرد.

Escape From Iran: The Canadian caper به فاصله كمي از بحث كنترل سفارت به دست دانشجويان به‌ طور مشترك توسط دو تيم آمريكايي و كانادايي در سال 1981 توليد و از شبكه‌هاي تلويزيوني پخش شد.

اما نام‌آشناترين فيلم در اين خصوص به‌ويژه ما ايراني‌ها آرگو(Argo) بود كه در سال 2012 ساخته و اكران شد و من نمي‌دانم چرا اسكار گرفت. فيلمي كه ريشه در يك كتاب داشت. كتاب «استاد تغيير چهره» كه نويسنده آن «آنتوني جي. مندز» افسر عملياتي آژانس اطلاعات مركزي آمريكا و همان كسي بود كه بن‌افلك نقشش را در «آرگو» بازي مي‌كرد. البته فيلمي كه بن‌ افلك كارگرداني كرد و جورج كلوني يكي از تهيه‌كننده‌هايش بود، صداي كانادايي‌ ها را درآورد چون آنها خودشان و كن تيلور را كه از سال 57 تا 60 سفير كانادا در ايران بود قهرمان اصلي اين قصه مي‌دانند و معتقد بودند كه در فيلم «آرگو» نگاه آمريكايي(مانند اكثر قريب به اتفاق توليدات هاليوود) حاكم است و اين نگاه آمريكايي، نقش تيلور به‌عنوان كسي كه 6 ديپلمات آمريكايي كه از سفارت فرار كرده‌ بودند را پناه داد، كمرنگ كرد.

براي همين يك‌ سال بعد؛ يعني در سال 2013 مستند Our Man in Tehran را يك تيم كانادايي به كارگرداني كن تيلور درباره گروگان‌گيري ساخت و آن را اكران كرد. كتاب‌هاي فراواني هم در مورد آن 444 روز بازداشت ديپلمات‌ هاي آمريكايي(افسران ايستگاه اطلاعاتي سيا، تفنگداران دريايي و كاركنان وزارت خارجه) نوشته شده است. فكر مي‌كنم كتاب بحران يا«Crisis» نوشته هاميلتون جردن كه سال 1982 منتشر شد، يكي از اولين نوشته‌ هاي سياستمداران آمريكايي درخصوص اين واقعه بود. هاميلتون جردن كه سال 2008 در آتلانتا، ايالت جورجيا فوت كرد، يكي از مهره ‌هاي تاثير گذار و از مشاوران مورد اعتماد جيمي كارتر در دوران مبارزات رياست ‌جمهوري وي بود كه تا پايان دوره صدارت كارتر در آمريكا، رئيس كاركنان كاخ سفيد(مسئول دفتر رئيس‌جمهور) بود كه اتفاقا شخصيت وي در فيلم «آرگو» بازسازي شد.

برخي روايتي رسمي و سياسي از اين قصه دارند؛ يعني بحران گروگان‌گيري را به‌عنوان بخشي از تاريخ رابطه خصمانه ايران و آمريكا مورد بررسي قرار داده‌اند. روايت‌ هاي تاريخي هم مورد توجه قرار گرفته‌اند. كتاب Our Man in Tehran كه همنام همان مستند كانادايي است، سال 2010 توسط پيتر رايت استاد كانادايي رشته تاريخ نوشته شد. يا كتاب «Taken Hostages» كه ديويد فاربر، پروفسور آمريكايي رشته تاريخ در سال 2005 در اين خصوص به رشته تحرير درآورد.

روايت‌هاي ژورناليستي از ماجراي سفارت آمريكا هم به‌ خصوص در بازار نشر آمريكا مورد اقبال قرار گرفته‌اند؛ همچون كتاب «uests of the Ayatollah» كه مارك بودن، روزنامه‌نگار معروف آمريكايي در سال 2006 درباره اين واقعه نوشت.

جست ‌وجو‌هاي من براي استخراج توليدات ادبي و سينمايي درباره 13 آبان و 444 روز بعد از آن به يافتن يك كتاب داستاني منجر شد. كتاب «October1980» كه يك رمان تاريخي درباره اين بحران است و نويسنده آن سابقه‌اي غيرادبي دارد. جورج دابليو. كِيو، افسر بازنشسته سرويس اطلاعاتي آمريكا كه تمام دوران خدمت خود را در نقاط مختلف آسيا سپري كرده بود، دست به قلم شد و يك ‌سال بعد از اكران فيلم «آرگو» كتاب خود را منتشر كرد كه داستانش در فضاي سال 58 ايران و بحران گروگان‌گيري مي‌گذرد.

اين‌ كتاب ‌هايي كه نام‌شان در اين گزارش آمده، بخشي از كتب نوشته شده در اين‌باره هستند. به روايتي در طول چهار دهه گذشته بيش از 40 عنوان كتاب در آمريكا به موضوع از دست رفتن سفارت آنها در تهران و مسائل بعد از آن اختصاص داشته است.

** ما و سفارت آمريكا
بحث اصلي اين گزارش، كارهايي است كه ما بايد در تبيين آن در ميدان ادبيات انجام مي‌داديم و از انجام آن كوتاهي كرديم. در بخش اول گزارش به همت آمريكايي‌ها در روايت تسخير سفارت و روزهاي بعد از آن پرداختم تا نشان دهم كه در حوزه ادبيات داستاني كوتاهي‌هاي زيادي كرده‌ايم كه البته هنوز هم مي‌توان در صدد جبران آنها برآمد. كتاب «ايران 52 آمريكا صفر» نوشته هادي سجادي‌پور يكي از آثار داستاني درخصوص واقعه 13 آبان است.

در حوزه مستندنگاري و خاطرات شفاهي، قدم‌هاي خوبي در اين سال‌ها درخصوص واقعه 13 آبان برداشته شده است. كتاب ‌هاي مختلفي مثل «انقلاب دوم»، «دانشجويان و گروگان‌ها»، ترجمه كتاب «بحران» هاميلتون جردن، ترجمه كتاب «گروگان‌ گيري ايراني» از راكي سيكمن يكي از ديپلمات‌هاي بازداشت شده، «تسخير لانه جاسوسي»، «تاريخ شفاهي جنبش دانشجويي مسلمان» و ترجمه كتاب «سياست خارجي آمريكا و بحران گروگان‌گيري در ايران» اثر ديويد پاتريك هاوتون، استاد امور امنيت ملي در كالج نيروي دريايي آمريكا ازجمله كتبي هستند كه تاكنون از سوي مركز اسناد انقلاب اسلامي عرضه شده‌اند.

** جاي خالي ادبيات
چند قرائن از اين وقايع منجر به سقوط سفارت آمريكا در تهران وجود دارد كه هر كدام قابل بررسي هستند. اينها را كه كنار بگذاريم، جاي خالي داستان‌ نويسي درخصوص واقعه 13 آبان به خوبي حس مي‌شود. بالا رفتن از ديوار سفارت آمريكا در تاريخ ما وجود دارد، ما آن را يك پيروزي مي‌دانيم و آمريكايي ‌ها معترفند به اينكه در اين قضيه مورد تحقير واقع شده‌اند. آمريكايي‌ كه هنوز در دوران جنگ سرد بود و به‌طور رسمي بر يك نيم‌كره از جهان حكومت مي‌كرد، مورد هجوم يك جمع دانشجويي قرار گرفت كه خودشان را پيرو مكتب امام خميني(ره) مي‌دانستند و نام ايشان را بر خود گذاشتند. آنها از اين شكست فيلم‌ها ساختند و كتاب‌ها نوشتند اما ما اگر چه هر وقت كه 13آبان مي‌رسد تلويزيون‌مان سرشار از مرگ بر آمريكا و آهنگ ‌هاي حامد زماني مي‌شود، قدمي در اين راه بر نداشتيم كه قابل دفاع باشد و به همين دليل 13آبان و روز ملي مبارزه با استكبار جهاني به همين يك ‌روز در تقويم كشور خلاصه مي‌شود.

تسخير سفارت آمريكا مملو از سوژه‌هاي ناب براي نوشتن و پروراندن داستان‌هايي است كه لزوما نبايد به‌طور مستقيم به آن واقعه اختصاص داشته باشد. مثلا زوج دانشجويي را تصور كنيد كه در آن سال راه‌شان از هم جدا مي‌شود چون يكي از آنها به جمع دانشجويان پيرو خط امام(ره) مي‌پيوندد و پا روي قلبش مي‌گذارد. ديديد؟ از دل يك داستان سراسر سياسي، ديپلماتيك و امنيتي مي‌شود يك قصه رمانتيك بيرون آورد. يا حتي يك داستان پليسي از ديپلماتي كه در اين هياهو از سفارت آمريكا در تهران فرار مي‌كند و تيمي از دانشجويان كه او را تعقيب مي‌كنند و يك داستان تعقيب و گريز را رقم مي‌زنند.

قصه بازسازي اسناد و روشن شدن هويت جاسوس ‌هاي آمريكايي مي‌تواند سوژه‌اي براي كساني باشد كه رمان‌هاي جاسوسي(ژانري كه در ايران تقريبا ناياب است) دوست دارند و اين دوست داشتن مي‌تواند براي خواننده يا نويسنده‌ها باشد. مثلا فرض كنيد دانشجويان مشغول ترميم اسناد رشته شده هستند و كساني در دل دولت موقت يا هر جاي ديگري مي‌دانند كه با كشف رمز تلكس‌هاي محرمانه و اسناد سفارت هويت‌شان فاش مي‌شود و تلاش مي‌كنند با نفوذ در جمع دانشجويان به اسناد مربوط به خودشان دسترسي داشته و آنها را نابود كنند.

در مورد داستان صحبت مي‌كنيم و قرار نيست هر چيزي در آن واقعي باشد. مي‌شود حول محور يك سوژه حقيقي داستان‌پردازي كرد و عناصر اصلي را دست نخورده نگه داشت. نيويورك به‌عنوان يكي از نمادهاي اصلي آمريكا، بارها در فيلم‌ هاي هاليوودي نابود شده است اما آيا در دنياي حقيقي نيز چنين است؟ نيويورك در داستان‌ ها همان شهر آسمان‌خراش‌هاست اما با عناصري درگير مي‌شود كه از جنبه حقيقي آن فاصله دارند ولي به آن وابسته هستند.

اين سه سوژه‌اي كه اشاره كردم وقتي به ذهنم رسيد كه در حال نوشتن پاراگراف‌هاي آخر اين گزارش بودم؛ يعني شايد فكر كردن به آنها بيش از 10دقيقه زمان نگرفت. شما هم كه دست به قلم هستيد، بنشينيد و روي سوژه‌هايي كه مي‌شود درباره اين واقعه به دست آورد و درباره آنها داستان نوشت فكر كنيد. البته فاصله بين پيدا كردن سوژه تا پرورش دادن آن زياد است.

گابريل گارسيا‌ماركز، نويسنده شهير كلمبيايي جايي گفته است حدود 17سال طول كشيد تا كتاب خزان پيشوا(يا پاييز پدرسالار) را نوشتم و جالب است كه او رمان «100سال تنهايي» را در همين وقفه 17 ساله به رشته تحرير درآورد. يعني فاصله‌اي 17 ساله ميان يافتن سوژه تا انتهاي نوشتن رمان مذكور وجود داشته است.

ايمان پيدا كردن به اين امر مهم كه ما بايد درخصوص وقايع تاريخي و حساس كشورمان دست پري در ادبيات داشته باشيم ما را به اين سمت سوق مي‌دهد كه دست به قلم بگيريم و نگذاريم فرصت‌ها بيش از اين از دست‌مان برود. نبايد به نسل‌هاي بعدي كه اين وقايع به مرور زمان برايشان كمرنگ مي‌شود، بدهكار باشيم.

منبع: روزنامه فرهيختگان؛ 1397،8،13
گروه اطلاع رساني**9117**9131
۰ نفر