۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۷:۰۳
کد خبر: 83104182
T T
۰ نفر

چالش های ادبیات داستانی

۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۷:۰۳
کد خبر: 83104182
چالش های ادبیات داستانی

تهران- ایرنا-ادبیات داستانی اگرچه قدمتی طولانی دارد اما نتوانسته است جایگاه مورد انتظار خود را در میان انواع گونه های مختلف ادبی بیابد. به نظر می رسد سانسور، عدم عضویت در كپی رایت جهانی و فقدان آموزش در این زمینه نقش داشته باشند.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، ادبیات داستانی همانند دیگر گونه های ادبیات تحت تاثیر شرایط جامعه، فراز و فرودهایی را تجربه كرده است. تغییرات اجتماعی، مبارزات سیاسی، جنگ ها، مذهب و انقلاب از عوامل موثر بر جریان های ادبیات داستانی بوده به طوری كه در زمانه ای كه باید انتظار فراوانی خوانندگان را نسبت به نویسندگان داشت، متاسفانه با عدم رغبت و استقبال خوانندگان و تیراژ 500 یا 1000 جلدی كتاب نسبت به جمعیت چند میلیونی رو به رو هستیم كه این امر به گونه ای نشان می دهد در این حوزه نیز مانند دیگر حوزه های ادبیات مشكلات و موانعی وجود دارد.
از این رو در خصوص چیستی و چرایی مشكلات و موانع ادبیات داستانی با كاوه فولادی نسب، مترجم و نویسنده ادبیات داستانی به گفت و گو نشستیم.

**ادبیات داستانی با بحران مواجه است
كاوه فولای نسب در پاسخ به پرسش پژوهشگر ایرنا مبنی بر اینكه ادبیات داستانی با چه چالش هایی رو به رو است، گفت: در حال حاضر با بحران مخاطب رو به رو هستیم، بگونه ای كه تعداد نویسندگان از تعداد خوانندگان پیشی می گیرد. بسیاری از كتاب هایی كه منتشر می شوند، خوانده نمی شوند. از طرفی طبیعتا برای جامعه ای كه بالای 80 میلیون جمعیت دارد تیراژ 500 یا 1000 كتاب نمی تواند مناسب باشد. این امر در حال حاضر كهن ترین چالشی است كه ادبیات داستانی با آن مواجه است كه البته این امر دلیل نیست بلكه مدلولی است كه علت های مختلف باعث بروز این اتفاق شده است.
** سانسور مانعی برای ادبیات داستانی
فولادی نسب در خصوص سانسور و تاثیرش بر ادبیات داستانی گفت: من مهمترین مانع بر سر ادبیات داستانی را سانسور می دانم. قبلا هم در جاهای دیگر و در گفت و گو ها، یادداشت ها و در مقالاتم به این امر اشاره كرده ام. در شبكه های اجتماعی مطالب نادرست تری ممكن است گفته شود اما با سانسور مواجه نشود.
وی افزود: سانسور امری سنتی است. تنها كاری كه می كند این است كه نویسنده راهش را پیدا می كند و در فضای مجازی كار خود ر ا منتشر می كند و دیگر نیازی به اخذ مجوز از سوی دولت برای انتشار كارش ندارد. در كشورمان تا به امروز همیشه سانسور فشار عجیبی به ادبیات داستانی وارد كرده است كه در حوزه های دیگر شاید به این اندازه نبود. ولی بطور سنتی از همان دوران قاجار تا به امروز ادبیات همیشه با فشار سانسور مواجه بوده است و این امر باعث شده است كه نویسنده نتواند راحت تر در باره همه چیز صحبت كند و بنویسد.
این نویسنده ادبیات داستانی افزود: به مرور دولتمردان به این نتیجه می رسند كه چرا نویسندگان درباره مسائل جامعه اظهار نظر نمی كنند. البته حق هم دارد كه این سوال را بپرسد. اما باید بداند نویسنده برای خلق یك اثر هنری باید بتواند به راحتی درباره موضوع بپردازد. به نظر من سانسور اولین مورد و دلیلی است كه نمی گذارد نویسنده به كار خود ادامه دهد.

** عدم عضویت در كپی رایت جهانی
فولادی نسب در خصوص عدم عضویت در كپی رایت جهانی و تاثیرش بر ادبیات داستانی گفت: در این خصوص كنوانسیونی به نام كنوانسیون برن وجود دارد كه عموم كشورهای جهان در آن عضو هستند. این كنوانسیون، برای رعایت حقوق مادی و معنوی نویسندگان ایجاد شده است. در حالی كه متاسفانه ما عضو این كنوانسیون نیستیم و این باعث شده است تا از آمازون كتابی بخریم و ترجمه كنیم بدون اینكه حقوق ناشر اثر، حقوق مولف و آژانس هایی كه دست اندر كار انتشار كتاب هستند، رعایت شود.
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی افزود: عدم عضویت در كپی رایت جهانی جهانی سبب شده است تا ناشر امریكایی، اروپایی وآفریقایی دلیلی برای بررسی نویسندگان و ادبیات ما نداشته باشند. همانطور كه در بسیاری از كشورها به دنبال كشف استعداد و نبوغ نویسندگان هستند در كشور ما به دنبال این استعداد ها و نبوغ نباشند.
وی افزود: الان كه ما در كپی رایت جهانی نیستیم، نویسندگان ما بیش از هر زمان به سمت ترجمه رفته اند. مخصوصا كتاب هایی را كه بسیار جالب هستند بر می دارند و ترجمه اش می كنند. در واقع یك رقابت نابرابری در حال شكل گیری است كه اگر ناشر ما مجبور بود رایت كتاب را بخرد به همین راحتی كتابی منتشر نمی شد. بنابراین عدم عضویت در كنوانسیون برن هم از بعد بیرونی و هم از بعد داخلی انعكاساتی دارد كه نتیجه اش لطمه زدن به ادبیات داستانی است.

**تاثیر فقدان آموزش در حوزه داستان نویسی
فولادی نسب در خصوص تاثیر فقدان آموزش در حوزه داستان نویسی گفت: این مورد هم یكی از زخم های كهنه ادبیات داستانی ما است. موضوع این است كه ما وقتی به تاریخ آكادمیك خود نگاه می كنیم می بینیم كه از سال 1313 كه دانشگاه تهران در ایران افتتاح شد و كم كم در دهه 20 و 30 كه هنرهای زیبا شكل گرفت، رشته های مختلف صاحب آكادمی شدند حتی سینما و تئاتر هم وارد آكادمی شدند درحالی كه ادبیات داستانی كه همیشه و در همه دوران ها تحت فشار حكومت ها بودند، هیچگاه وارد دانشگاه نشد.
وی افزود: اگر هم در این سه یا چهار سال اخیر اقداماتی در خصوص ادبیات داستانی صورت گرفته، بسیار محدود بوده و به دلیل قوانین آموزشی متوقف شده است. به هر حال می خواهم بگویم كه ما آموزش داستان نویسی نداشتیم و نویسندگان ما عموما نویسندگان خودرویی هستند .
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی افزود: افراد بسیار محدودی مانند گلشیری، میر صادقی و براهنی بودند كه در گذشته های دورتر دوره های آموزشی داشتند و امروز هم من و برخی همكارانم در بعضی جاها كارگاه هایی داریم تا بتوانیم آموزش را انتقال دهیم. در هر حال وقتی بحث آموزش و كار غیر سیستماتیك می شود نمی توان هیچ گاه به ان نظم داد.
وی افزود: اكنون افراد بسیاری هستند كه نه مقاله ای نوشته اند، نه نظریه ای كاركرده اند و نه در حوزه داستان نویسی فعالیتی داشتند در حالی كه مدرس حوزه داستان نویسی هستند چون در این ساختار و سیستم نظارتی نیست. بسیاری از كتاب ها ترجمه هستند و ترجمه خوبی نیستند، اكثرا از طریق گوگل ترانسلیت ترجمه می شوند. طبیعتا وقتی سطح دانش تخصصی و حرفه ای كم باشد كیفیت كار هم كاهش پیدا می كند.

**راه های برون رفت از این بحران
فولادی در خصوص راه های برون رفت از این بحران گفت: در مورد سانسور راه حل خیلی ساده ای وجود دارد مبنی بر این كه سانسور نباید وجود داشته باشد و باید از فرایند انتشار كتاب حذف شود.راه حل سانسور، حذف سانسور است چون بی منطق و بی معناست.
وی افزود: در مورد كپی رایت هم مشخص است. وقتی در این باره كنوانسیونی وجود دارد و بیشتر كشورها عضو آن هستند چرا ما نباید عضو آن باشیم. چرا ایران و كره شمالی باید بیرون از این كنوانسیون ها باشند. چرا ما همیشه به جای اینكه در این گونه موارد پیشتاز باشیم، باید خود را تبدیل به اقلیتی كنیم كه مخالفت بی منطق می كند. در هر حال این كنوانسیون وجود دارد و حقوق داخلی و خارجی ما با واردشدن به این كنوانسیون باید تامین شود.
این مترجم و نویسنده ادبیات داستانی گفت: در مورد آموزش هم فكر می كنم نیاز به نهضت ترجمه داریم. باید مترجمان ما به جای اینكه رمان های خوش خوان ترجمه كنند تا یك بازگشت مالی برایشان داشته باشد، كتاب های دیگر از قبیل كتاب های فنی را هم ترجمه كنند. اگرچه این كتاب ها كم فروش تر است ولی مترجمان باید این كار را انجام دهند و ناشران باید در این زمینه برنامه ریزی داشته باشند.
امروزه مدارس داستان نویسی در تهران شكل گرفته است كه می تواند در سراسر كشور تكثیر شود. به نظر من رونق ادبی اگر شكل بگیرد، خودش بخشی از آموزش تلقی می شود.
پژوهشم**م-ا**