۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۹
کد خبر: 83119631
T T
۰ نفر

نقد فیلم

تبدیل غم بزرگ به كار بزرگ

۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۹
کد خبر: 83119631
تبدیل غم بزرگ به كار بزرگ

تهران- ایرنا- شخصیت‌های مهمی را می‌توان در تاریخ معاصر ایران جستجو كرد كه كارهای بزرگی برای سرزمین خود انجام داده و هیچگاه هم بابت وقت و سرمایه‌ای كه برای آن هزینه كرده اند از مردم خود مطالبه ای نداشته اند، توران میرهادی یكی از همین شخصیت‌ها است.

مستند پرتره یكی از مهمترین و شناخته شده‌ترین زیرشاخه‌های سینمای مستند به حساب می‌آید كه نمونه‌های زیادی هم در مستندسازی ایران دارد. آثاری كه حول محور یك شخصیت خاص شكل گرفته و معمولا از مصاحبه با آدم‌های مختلف درباره آن شخص و نیز مصاحبه با خود وی تشكیل شده است.
مستند بلند «توران خانم» ساخته مشترك مجتبی میرطهماسب و رخشان بنی‌اعتماد یكی از آنها است كه طی یك سالی كه از نمایش آن می‌گذرد در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی به نمایش درآمده و جوایز معتبری نیز كسب كرده است.
این مستند، زندگی شخصیت‌ مهمی در تاریخ معاصر ایران را جستجو كرده كه كارهای بزرگی برای سرزمین خود انجام داده است. توران میرهادی یكی از شخصیت‌های ایران ما كه پیش از اكران اینترنتی و دانشگاهی فیلم توران خانم به ندرت برای مردم شناخته شده بود.
او كه پیش از انقلاب مدرسه ای را به یاد برادرش (فرهاد) به راه انداخته و در شیوه آموزشی دبستان خود متفاوت عمل كرده بود، پس از انقلاب شورای كتاب كودك را به راه انداخته و چاپ دایرة المعارفی را برای نوجوان های دانش آموز آغاز كرد.
كاری سترگ و پرهزینه كه بیش از چهارده جلد آن تا پیش از فوت او چاپ و منتشر شده است. بنی اعتماد و میرطهماسب در این مستند نود دقیقه‌ای جذاب سراغ میرهادی به عنوان زن موفق و توانای حیطه آموزش رفته و از پاییز سال 1391 تا 1394 با وی همراه شده اند.
دورانی كه او به لحاظ جسمانی هم در وضعیت چندان خوبی نبوده اما عشق به كار و آنچه كه به آن اعتقاد داشته، سرپا نگهش داشته است. موضوعی كه در طول فیلم دو سه شخصیت هم جلوی دوربین و لابه‌لای حرف‌های خود به آن اشاره می‌كنند. سال به سال جلو رفتن فیلم با قهرمان آن، ایده جالب و درستی است كه تماشاگران را به بهترین شكل با میرهادی همراه كرده و برش‌هایی از زندگی روزانه او را به آنها نشان می‌دهد.
بخش مهمی از زندگی روزمره توران میرهادی در شورای كتاب كودك و موسسه‌‎ای می‌گذرد كه در آن كارهای مربوط به فرهنگنامه انجام می‌شود. بخش مهم و كلیدی فیلم كه روی وجوه اجتماعی توران خانم تمركز كرده و رابطه او با كارمندانش را با ظرافت خاصی به تصویر می‌كشد.
رابطه دوستانه و سرشار از مهر و محبتی كه هیچ شباهتی به رابطه رئیس و مرئوسی نداشته و قهرمان داستان را بیش از پیش محبوب تماشاگرانش می‌كند. نكته مهمی كه كارگردان‌های این مستند بلند رعایت كرده‌اند، حضور عادی و به دور از تكلف دوربین در محیط موسسه است به گونه‌ای كه تقریبا هیچ یك از افراد داخل موسسه جلوی آن بازی نمی‌كنند.
برای مثال به سكانس ناهار خوردن اعضا دور یك میز توجه كنید كه تا چه اندازه واقعی و مستند است. نكته دیگر اینكه بخش معقولی از فیلم اختصاص به گفت‌وگو با خانم میرهادی دارد كه همین گفت‌وگوها هم كاملا در جهت شناساندن هرچه بیشتر وی به تماشاگران قرار دارد. به خصوص جایی كه از همسر اولش و مرگ غم انگیز او در كنار مرگ فرزند كوچكش در حادثه ریزش پل می‌گوید.
در بخش‌های مربوط به مادر و پدر خانم میرهادی، كلیدی برای ورود به شخصیت او قرار داده شده كه می‌تواند به عنوان شعار تبلیغاتی فیلم نیز روی پوسترهایش قرار بگیرد. جایی كه وی از مادر خود نقل قولی به این مضمون می آورد: غم بزرگ را به كار بزرگ تبدیل كنیم.
بخش دیگری از فیلم اختصاص به مهمانی و دورهم جمع شدن شاگردان مدرسه فرهاد (برادر توران میرهادی كه در دوران جوانی فوت كرده و تاثیر عمیقی روی او گذاشت)، در خانه توران خانم اشاره كرد كه حس و حال غریبی بر آن حاكم است.
همین طور برگزاری یك نمایشگاه از هنرهای تجسمی كه مبالغ پرداخت شده برای خرید این آثار صرف تولید دانشنامه برای كودكان و نوجوانان شده است. بخش‌های مربوط به خانواده او نیز كاملا مستند و بدون فاصله‌گذاری است و تماشاگر را وارد خانه توران میرهادی و زندگی شخصی او می‌كند. اما همه اینها در نهایت به یك كل واحد تبدیل شده كه پایه آن را زنی تشكیل می‌دهد كه برای هدف والای انسانی‌اش كه چیزی جز آموزش و تعلیم و تربیت نیست، از عمر و سرمایه‌اش گذشته و عاشقانه چشم به كودكان سرزمین خود دوخته است، بدون آن كه در این مسیر ناامید شده و از پا بنشیند.
مجتبی میرطهماسب و رخشان بنی‌اعتماد به عنوان صاحبان اثر تلاش شایسته‌ای برای معرفی یكی از زنان موفق و تاثیرگذار معاصر ایران به مردم به خرج داده‌اند كه می‌تواند به فلسفه زندگی هر یك از آنها تبدیل شود. پس به بهانه این تلاش ستودنی در برابر سازندگان مستند توران خانم كلاه به احترام برمی‌خیزیم.
از: علیرضا مرادی
فراهنگ**9246** *9053
۰ نفر