۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۰۲
کد خبر: 83129778
T T
۰ نفر
مطالبه گری؛ قلب تپنده جنبش دانشجویی_ داریوش جهان بین*

تحولات و رویدادهای روزهای اخیر در فضای دانشگاهی كشور نشان داد كه برخلاف برخی سخنان، نبض دانشگاه های كشور همچنان می تپد؛ نبضی كه درست از زمان تاسیس اولین دانشگاه در ایران شروع به تپیدن كرد و تا به امروز نیز، به رغم افت و خیزهای فراوان، نشان از آن دارد كه قلب جنبش دانشجویی، همچنان خون شور و فعالیت را در رگ های دانشگاه های كشور به جریان می اندازد.

دانشگاه درنفس خود، اساسا فضایی است برای گرد هم آمدن اساتید ( صاحب فكر و در سن پختگی و كمال ) و جوانانی( پر شور و نشاط، امیدوار، فعال و خوش فكر) كه قرار است آینده این كشور را به دستان خویش بگیرند. از همین رو طبیعی است كه انتظار داشته باشیم چنین مكانی، تبدیل به محملی شود برای تضارب آرا و بحث و گفتگو درباره حساس ترین مسائل روز كشور و به طور حتم نباید هم انتظار داشت این تضارب آرا در حداكثر سكون آرامش و تنها در كلاس های درس یا مسایل صنفی و دانشگاهی شكل گیرد. طبیعتاً دانشگاه، فضایی است كه از تنوع و تكثر قابل توجهی برخوردار است، دانشگاه محل یادگیری دانش و مهارت‌آموزی و تجربه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. این تنوع و نگرش های مختلف می توانند زمینه ساز انتقاد های سازنده درراستای تقویت پایه های مردم سالاری باشد دراین میان دانشجو قشری است كه به مسائل و موضوعات اطراف خود حساس است و دركنار شور وحرارت جوانی ؛ شعوری برانگیزاننده دارد كه نسبت به آنچه كه به عنوان مطلوب وایده ال ومورد انتظار و كمال مطلوب خود می داند مطالبه گر باشد البته با توجه به اینكه ما با طیف‌های مختلف در دانشگاهها مواجهیم ممكن است تفاوت‌هایی را در موضوعات ومطالبات نیز شاهد باشیم اما شور ، شعور و تحرك و نشاط و مطالبه گری ریشه ظهور و بروز جنبش دانشجویی وقلب آن است.
اگر نگوییم همگی، حداقل بخش بزرگی از مسوولان امروز كشور، در دوران جوانی خود، در دانشگاه ها یا حوزه های علمیه كشور، در حین آموختن درس و علم، خود جوانانی بودند پر شور كه همچون سایر همسالان خود، سری پُر از سودای ساختن جهانی بهتر داشتند و از درون همین محیط گرم و فعال، به جهان سیاست پا گذاشته اند. پر بیراه نیست كه بگوییم اگر نبود دوران تحصیل و تجربه زیستی این مسوولان در دانشگاه های كشور، بعید بود آنان بتوانند تبدیل به سیاستمداران امروز كشور تبدیل شوند.
تجربه فعالیت سیاسی در دانشگاه ها و تبدیل شدن به یك چهره سیاسی در آینده، تنها مختص به ایران نیست. در اغلب كشورهای جهان جامعه پذیری سیاسی و آموزش دموكراسی ازبطن نهادهای آموزشی شكل می گیرد؛ جوان دانشجوی پر شور دیروز، در فردای پیش رو، سیاستمدار برجسته كشور خود خواهد شد و دوران تحصیل برای وی، دوران آزمایش و خطا و اندوختن تجارب و پختگی است.
از همین رو است كه اگر قلب جنبش دانشجویی، در معنای عام آن، از تپش بیایستد و فضای مطالبه گری در دانشگاه بمیرد، آن چه كه باقی خواهد ماند، تنها پوسته بی ارزشی است از یك سازمان بوروكراتیك و اساتید و دانش پژوهان، تبدیل به كارمندانی خواهند شد كه در پی امضای مدارك و برگزاری جلسات درس خواهند بود. همانگونه كه به تعبیر ماكس وبر جامعه شناس برجسته آلمانی روند سختگیرانه بروكراسی منجر به قفس آهنین خواهد شدو این آفتی است كه درخت دانشگاه ایرانی كه تا به امروز تناور و برنا و سربلند است را به یك تنه پوسیده و توخالی تبدیل خواهد كرد كه نه سایه اش جامعه را از هجوم مزاحمان در امان خواهد داشت و نه میوه اش طعم زندگی جاری را شیرین خواهد كرد.
آفت سكون در فضای دانشگاه همان اندازه خطرناك است كه آتش خشونت ، تنش و درگیری.براین اساس اگر فضای پر جنب و جوش بحث و مناظره و مفاهمه، تبدیل به فضای ترسناك تهمت و حمله و تخریب شود، هیچ كس سودی نخواهد كرد. چنین فضایی به عرصه ای تبدیل می شود كه در آن تنها خطوط قرمز دیده می شوند و نگاه های امنیتی مانع از انجام هر حركتی خواهند شد. هیچ حكومتی در جهان، دانشگاه پر آشوب و درهم ریخته را تحمل نخواهد كرد؛ زیرا در صورت ایجاد چنین شرایطی، نفس وجودی یك دانشگاه، نقض غرض خواهد بود و از درون چنین فضای آشفته ای، هرگز نسخه ای برای حل مشكلات موجود در یك جامعه پیچیده نخواهد شد.
سپهر سیاسی واتمسفر حاكم بردانشگاه های كشور درحال حاضر به رغم تمام كمی ها و كاستی ها؛ همچنان فعال و پویا ست؛ اما بایستی دانست كه مرزهای گفتگو، مذاكره، مفاهمه و بحث با جدال، تنش و آشفتگی، باریك است. ایجاد بحران در مراكز دانشگاهی، باعث می شود تا فضای موجود به سرعت تبدیل به یك فضای امنیتی شود و امنیتی شدن یك فضا نیز الزامات و پیامدهایی را به همراه خواهد داشت كه ابعاد آن بر هیچكس پوشیده نیست.
از همین رو دانشجوی امروز بایستی به این نكته توجه كند كه گردش خون شور و فعالیت، باید از رگ ها و بسترهای طبیعی خود عبور كند. دانشگاه، باید دانشگاه باشد و همانقدر كه پادگان شدن دانشگاه های به نفع هیچكس نیست، دفتر احزاب و سندیكا شدن مراكز دانشگاهی نیز نتیجه ای جز پادگان شدن دانشگاه ها نخواهد داشت.
..................................................................................................................................................
*مدیركل پژوهش و بررسی های خبری ایرنا