۲۷ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۵
کد خبر: 83138725
T T
۰ نفر
مستندسازی و اما و اگرهای اخلاقی و علمی

تهران-ایرنا- مستندسازی را اگر معادل جمع آوری اسناد و ارائه ای از یك واقعه بدانیم، فیلم مستند ساخته ای هنری با رعایت ارزش های اخلاقی است كه از جمع آوری اسناد فراتر رفته و در جلوه ای بصری و فرمی زیباشناختی و با رعایت قوانین سینما به ارائه شكلی سینمایی از آن می پردازد.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، یكی از مهمترین و اساسی ترین مشكلاتی كه در سینمای مستند و در وضعیت اشتغال مستندسازان در ایران وجود دارد كمبود و نبود مبانی تئوریكی، مناسب و دقیق نسبت به اصول و قواعد ساخت مستند و مستند سازی است. تجربه سابقه تحصیلی و كاری درصد قابل توجهی از مستندسازان در تدوین و تدوین گری و ورود متاخر آنان به حوزه ساخت مستند، نشان از درهم آمیختگی تدوینگری و مستند سازی دارد.در هم آمیختگی ای كه به شرط مشخص بودن حوزه های تخصصی این دو رشته، نه مساله ای منفی كه می تواند امری اثرگذار و مثبت باشد. اما مشكل در ایران عدم تشخیص مرزهای تفكیك و تفاوت های اصولی است. ضمن این كه نبود رابطه بین بدنه تئوریكی جامعه و نماینده آن یعنی آموزش عالی و دانشگاه، با بدنه ی تجربی و سینما و بازوهای اجرایی آن یعنی جشنواره ها و فستیوال ها در ایران یكی از بزرگترین معضلاتی است كه به بدكاركردهای این حوزه آسیبی جدی را وارد ساخته است.
آنچه در ادامه می آید مصاحبه اختصاصی پژوهشگر ایرنا با «فرشاد فرشته حكمت» استاد دانشگاه و مستندساز سینمای ایران است.
فرشته حكمت پس از اشاره به مشكلاتی كه به دلیل تكرر و فراوانی گفته شدنی چون كمبود بودجه و شهروند درجه دوم بودن مستندساز در جامعه بیان داشت: نكته ای كه من به دلیل این چندین دوره فیلم مستندی كه در آن حضور داشته ام می توانم روی آن تاكید كنم این است كه در حوزه مستند تولید انبوه زیاد است. مثلا من متوجه شده ام كه در یك سال 2000 فیلم در ایران ساخته می شود. بعضی ها اسپانسر دولتی و برخی خصوصی دارند، و برخی هم توسط خود افراد ساخته می شوند. تنوع موضوع و سبك در این ها خیلی كم است. 2000 تا رقم بسیار بالایی است یعنی باید پدیده هایی را متوجه شوید و اتفاقات تازه ای بیفتد
«گاهی اوقات آدم احساس می كند كه در جا زده ایم دلیلش هم این است كه همه دارند به سمت یك موضوعات مشخصی می روند؛ مثلا صرفا نگرش ناتورالیستی دارند یعنی دیدگاهی اجتماعی كه به معلولیت های وراثتی و محیطی تاكید دارند و صرفا هم سراغ چنین موضوعاتی می روند».

**اخلاق گمشده برخی از مستندسازان
این مستندساز افزود: متاسفانه یك چیزی كه من نمی پسندنم و آن را جزو ضداخلاق در فیلم سازی مستند می دانم این است كه فیلم ساز به هر قیمتی فیلم بسازد و سعی كند تا فیلمش به اصلاح تكان دهنده باشد. یعنی وارد شدن به زندگی خصوصی آدم ها آن هم در شرایطی كه خیلی اوقات متوجه می شویم كه مستقیما به فیلم ساز این اجازه داده نشده است و گویا با آن مورد یا خانواده اش صحبت شده است كه برای این كه مشكلاتان حل شود این فیلم برای یك سری به نمایش در می آید. و به یك بهانه ای یا حتی با دوربین مخفی این فیلم گرفته می شود. یعنی شما از «شات» متوجه می شوید كه فیلمبردار دوربین را كادر بندی نكرده است و پلان دارد و به شكلی كاملا گزارشی یا حتی مخفیانه گرفته می شود در صورتی كه راجع به خصوصی ترین بخش زندگی فرد است.
وی ادامه داد: چیزی كه به عنوان حقوق بشر به آن عقیده داریم رعایت حریم دیگران است؛ و البته خیلی مانده تا به آن برسیم و گاهی حتی فیلم سازان خودمان مسائل حقوق بشر را رعایت نمی كنند. من این كه شما وارد خصوصی ترین بخش از زندگی یك فرد بشوید و او را در شرایطی قرار دهید كه خود را افشا كند و آن را در معرض دید قرار بدهید را كاری ضداخلاقی و ضدحقوق بشری می دانم. هرچیزی حریمی دارد و حتی اگر خود فرد هم اجازه بدهد باز حریم های اجتماعی باید رعایت شود.

**فیلم مستند همان مستندسازی نیست
فرشته حكت خاطرنشان كرد: كار مستند سازی صرفا بازنمایی نیست. مستندسازی بازنمایی هست ولی فیلم سازی مستند این گونه نیست. در بازنمایی شما دارید گزارشی از اصل واقعیت می دهید؛ یعنی یك خبری را می دهید كه تماشاچی را وادار به تحلیل و تعقیل نمی كنید. من بین مستندسازی و فیلم سازی مستند، تفاوت قائل هستم. معتقدم یك بخشی از آثاری كه در جشنواره های مستند نمایش داده می شوند، آثار مستند هستند و فیلم مستند نیستند. آثار مستند را من در دسته بندی ژونالیستی قرار می دهم چرا كه كار خبرنگاری و روزنامه نگاری است كه یك واقعه را با ابزار دوربین، واقعه ای را ضبط می كنند. ما از مستند ساز انتظار یك اثر آرتیستیك نداریم. چراكه گزارشی از یك واقعیت داده می شود و خیلی این با مدیوم سینما كاری ندارد. و خیلی تخصصی هم نمی خواهد و از همان هایی است كه می شود دوربین را مخفی كنی و یواشكی فیلم بگیری یعنی همان كارهایی كه می كنند. البته در اخلاق خبرنگاری هم چنین چیزی مجاز نیست. و این بحث دیگری است.
وی خاطرنشان كرد: ولی وقتی پای فیلم و اسم فیلم به میان می آید شما با یك مدیا و یك مدیوم سروكار دارید. با هنر سروكار دارید؛ بنابراین باید از اصول زیبایی شناسی برخوردار باشید. چه مستندی رئالیستیك باشد چه مستندی اكسپریمنتال و شاخه های مختلفی كه ما در مستند داریم. ولی در جشنواره های مستند بیشتر به مستند سازی توجه می شود تا فیلم مستند. یعنی گاهی اوقات فیلمی كه ممكن است در آن كادربندی مناسب، كمپوزیسیون درست، توجه به كنتراست و نور و رنگ و حتی میزانسن وجود داشته باشد مورد بی توجهی واقع می شود و فورا مارك این را می خورد كه مستند نیست.
این كارگردان ادامه داد: من هم می گویم این اثر مستند نیست اما فیلم مستند است. و فیلم مستند آن است كه از پژوهشی عمیق استفاده می كند، منتهی این پژوهش و داده ها را تبدیل به اثر هنری می كند. و اثر هنری در هر پلانش قابل تعویض كردن و تفسیر است. ولی اثرگذاریش این چنین نیست از این كه این خبر تو را وحشت زده كند كه مثلا یك دختر افغان در جایی مورد تجاوز واقع می شود و خیلی مورد توجه هم قرار می گیرد. چه چیزی اینجا مورد توجه واقع شده است؟ اگر خبر است كه كار خبرنگار است. كار فیلم ساز به این شكل نیست كه برود درست همان ماده خام را بیاورد و به شكل ماده خام هم به مخاطب تحویل بدهد. یعنی همان پژوهش را بیاورد و بدون هیچ نگاه زیبایی شناختی به مخاطب منتقل كند. این جا كه اتفاقی نیافتاده است؛ در نتیجه این دو مرز متاسفانه در هم آمیخته شده و تئوریزه نشده است. و در موردش مقاله نوشته نشده و اصلا فكر نشده است.

**رابطه دانشگاه و بدنه سینمای حرفه ای قطع شده است
فرشته حكمت در پاسخ به این سوال پژوهشگر ایرنا كه تئوریزه كردن مباحث مستند سازی و فیلم مستند كار چه كسی است گفت: این تئوریزه كردن كار منتقد و دانشگاه است. منتهی مشكل این است كه ارتباط بین دانشگاه و بدنه سینمای حرفه ای (چه سینمای داستانی و چه سینمای مستند) قطع است. اصلا از همین جشنواره سینما حقیقت سوال شود كه در حال حاضر چقدر از تجربیات دانشگاه استفاده می كنند؟ هیچی. از دانشگاه سوال شود چقدر این جشنواره را حمایت می كنند؟ هیچی. در مورد جشنواره فیلم های داستانی هم همینطور است. این ارتباط قطع است و برای كسی هم جای سوال نیست كه چرا قطع است. در حالی كه در سایر كشورها (نه همه آنها) این ارتباط وجود دارد؛ یعنی آثاری كه در جشنواره ها و در سینماهای حرفه ای عرضه و اكران می شود، در دانشگاه نقد می شود و از فیلمساز دعوت می شود راجع به آن صحبت كند، درباره اش تحقیق و پایان نامه نوشته می شود و یك ارتباط متصل وجود دارد ولی اینجا متاسفانه این گونه نیست و هركسی كار خودش را می كند.
وی افزود: مثلا نقد به عنوان یك جریان وجود ندارد و هرمنتقدی كار خودش را می كند. فیلم سازان هم به همین صورت. دانشگاهیان هم همینطور. این یعنی كه یك حركت پیوسته ای وجود ندارد كه بتواند در دراز مدت یك جنبش هنری یا یك جنبش ادبی را سبب بشود و به وجود بیاورد. مشكل اصلی اینجاست و من به ریشه ها اشاره می كنم. هر جنبش هنری نیاز به پایه های هنری دارد. نیاز به كسانی دارد كه نظریه پردازی كنند. ما در اینجا و در این بخش بسیار ضعیف هستیم. بنابر این من دارم می بینم كه بیشتر قضاوت ها در جشنواره های فیلم های مستند بیشتر به سمت اثر مستند رفته اند تا فیلم مستند.

**مستندسازی، فیلم مستند را به حاشیه برده است
فرشته حكمت در ادامه و در جواب این پرسش كه آیا كسانی كه به جای فیلم مستند به سمت مستندسازی رفته اند تحصیلات تخصصی ندارند اشاره كرد: نمی توانم لزوما بگویم كه درسش را نخوانده اند. حتی برخی از درس خوانده ها هم دیدگاه های اشتباهی دارند؛ یعنی راجع به تئوری های فیلم سازی. برخی از این ها شاید یك تز یا فرضیه باشد اما نیاز هست كه راجع به آن بررسی و چلنج صورت بگیرد و صحبت شود. كسانی كه اندیشه های مختلفی دارند روبروی هم قرار گیرند و محصول برخورد اندیشه های این ها به كتاب تبدیل شود. ولی اینجا چون هركسی كار خودش را می كند دیالوگ به وجود نمی آید همه مونولوگ است و هركسی حرف خودش را می زند و برایش كافی است و فكر می كند كه این حقیقت است.
وی در ادامه و در جواب به این پرسش كه حجم مستندسازی و فیلم مستند در سینمای ما چقدر است گفت: نمی توانم آمار بدهم چون همه این فیلم ها را ندیده ام؛ اما در جشنواره هایی كه من داور بودم واقعا می توانم بگویم بخشی عمده و حدود سه چهارم به نظرم اثر مستند بودند و فیلم مستند نیستند؛ یعنی از دوربین فقط به عنوان یك ابزار استفاده می كنند. و من آن آدم ها را خبرنگار می دانم، فیلم ساز نمی دانم. فیلمساز به ابزار سینما و به زیبایی شناسی سینما مسلط است، سبك ها را می شناسد و می داند كه چطور پژوهش كند چون در فیلم داستانی هم پژوهش وجود دارد و مختص فیلم مستند نیست. مستندساز می داند چطور مطالعات و مواد پژوهشی و اندیشه های تئوریك خودش را به یك اثر هنری بدل كند. اثر هنری فرقی ندارد كه مستند است یا ویدیو كلیپ است یا فیلم بلند داستانی است.
كارگردان «خدایگان خاك»، «رازهای ایران زمین»، «تولد یك خط» و «باران در آفتاب» خاطر نشان كرد: حتی در فیلم های بلند داستانی مان هم كه وارد جشنواره فجر می شوند كمتر اثری می بینید كه از لحاظ زبان و بیان تصویر اصول مند باشد و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. شما می بیند كه اكثر این فیلم ها شنیدنی هستند. یعنی باید بشنوید. مخصوصا فیلم های كمدی چرا كه طنز كلام هستند. در این سینما طنزهایی كه مبتنی بر ضرب المثل ها یا كنایه های كلامی یا نوعی از لمپنزیم هستند شكل می گیرد و اصلا موقعیت كمیك پدید نمی آید. در موقعیت كمیك شما اگر صدای فیلم را هم قطع كنید، باز موقعیت به خنده تان می اندازد. مثل كمدی های «مستر بین» یا «چارلی چاپلین». اما كمدی های تلویزیون ما را ببینید، فقط كلام است و كمدی-موقعیت نداریم. كمدی-موقعیت شما را می خنداند ولی در این خنداندن نقد وجود دارد و شما را به فكر و تحلیل كردن و چرا وا می دارد. همچنان كه مثلا «عصر جدید» چاپلین این كار را می كند. در فیلم های تراژدیك هم همین است و شما باید فیلم را گوش كنید. حتی فیلم هایی كه به نظر من خیلی هایشان در جشنواره های جهانی مطرح شدند، فیلم هایی برای شنیدن هستند در حالی كه بنیاد سینما روی دیدن است. شنیدن مال رادیو است، همانطور كه خبر برای روزنامه است و اینها همه مرزهایشان تركیب شده است.
وی تاكید كرد: من نمی توانم این مساله را بپذیرم كه جای مدیوم (محتوی) سینما را چیز دیگری بگیرد. و در این زمانه باید درك كنیم كه سینمای ناب یا pure film یا pure cinema كه می گویند چه چیزی است. سینمایی است مبتنی بر تنها زبان تصویر نه بر زبان گفتاری و كلامی و نری ییشن و روایت. اینها ذات سینما نیستند. اینها چاشنی سینما هستند. یعنی اگر نباشند هم باز سینما وجود دارد. اما اگر خود این چاشنی ها بخواند اصل شوند، فاجعه رخ می دهد. یعنی جایی است كه چنین سینمایی هیچ مبنای علمی ندارد و هیچ حرفی برای گفتن نمی تواند داشته باشد. شاید نگاه من كمی سختگیرانه باشد اما این جهان من است.

**حافظ و گوته
این مستند ساز در انتها و در اشاره به ساخته اخیرش كه موفق شد به بخش مسابقه ملی دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت راه یابد گفت: من یك فیلم دارم به اسم «حافظ و گوته» كه به بحث ادبیات جهانی می پردازد و ارتباطی كه بین گوته و حافظ پیش می آید. البته این ارتباط در یك ظرف زمانی قرار نمی گیرد. حافظ مال 5 قرن پیش از گوته است ولی گوته وقتی آثار و دیوان و غزلیات حافظ را می خواند به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد و تحت تاثیر حافظ كتابی به نام دیوان شرقی-غربی را به تدریج و طی دو سال می سراید. حافظ به شدت روی شخصیت گوته تاثیر می گذارد و دنیا و نگاهش را متحول می كند و بخش هایی از گمشده های وجود خودش را در حافظ پیدا می كند.
وی افزود: من و ما از بچگی با حافظ آشنا هستیم ولی وقتی می بینیم كه چنین شخصیتی كه انگار جزئی از ناخودآگاه ایرانیان است در جای دیگر از جهان یك تحول ادبی و هنری ایجاد می كند و تاثیرات عمیقی می گذارد، برای آدم افتخار برانگیز است. شروع این قضیه برای من از سفری بود كه چندین سال پیش به آلمان داشتم و در آنجا بیشتر با گوته آشنا شدم البته او را می شناختم ولی این آشنایی دوباره باعث شد كه مطالعات زیادی كه در طی حدودا دو سال داشته باشم و بعد از آن این فیلم را بسازم.
پژوهشم**س.ب**1552
۰ نفر