به گزارش ايرنا؛ چشمه ها، درختها و سنگ ها را مادرانه در آغوش مي كشد، فرقي نمي كند فصل گل دادن ارديبهشت باشد و يا باران ستاره هاي برفي بهمن ، الوند زيبا و مهربان است.
آري الوند زيباست و از دريچه اين زيبايي بايد همدان را ديد و برايش شعر سرود؛ اصلا الوند يعني شوريدگي و شاعري.
همداني باشي و ريشه در زيبايي هاي الوند كه دوانده باشي، حتما شاعر مي شوي و يا دوستدار شعر...
حتما يكي مي شوي مانند مفتون همداني يا ميرزاده عشقي و يا غمام همداني و حتي عارف قزويني شايد هم سوخته دلي چون باباطاهرعريان .
هيچ چيز بعيد نيست زيبايي هاي بكر و بي بديل الوند شعر خيز است و شاعر پرور، شايد همين ويژگي هاي قله مهرباني هاست كه در نخستين روزهاي سرد و سوزناك زمستان الوندنشينان را به زايش الوندي ديگر در دامان مادر الوند نويد مي دهد.
الوندي ديگر متولد مي شود و گل مي دهد و عطر و بويش مردم شهر را مي شوراند و فرامي خواند در هر نقطه اي از جغرافياي ايران كه باشي خود را به ميلاد خوش يمن«جايزه ادبي الوند» مي رساني تا در شبي مانند شامگاه پنجشنبه در اجتماع پرشكوه سوخته دلان الوند حاضر شوي و از لحظه لحظه اين با هم بودن شاعرانه بهره اي ببري.
جمع، جمع شاعران و اديبان همداني و همداني هاي مقيم ديگر شهرهاي ايران است و اميرشهاب رضويان كارگردان و فيلمنامه نويس و چهره شناخته شده سينما و تلويزيون كشورمان كه به همداني بودنش مي بالد مجري و گرداننده آيين «جايزه ادبي الوند».
او به همراه مادرش رابعه مدني بازيگر كهنسال سينما و تلويزيون به شوق ديدار وطن و هموطنان خود را به اين جمع دوستانه رسانده اند.
رضويان با گفت و كلامي آميخته با شوخ طبعي از آغاز تا انتهاي برنامه مي كوشد پيشينه اي از تاريخ ادبي غني ايران و شعرا و ادبايش را براي حاضران يادآوري كند.
مطلع اين برنامه نقالي يكي از دختران خوش ذوق همداني به نام نسترن خالقي است كه صحنه هايي از دلدادگي رستم و تهمينه قهرمانان شاهنامه فردوسي را با شيرين زباني روايت مي كند.
** شعر فارسي امانتدار فرهنگ آريايي
رييس انجمن علمي نقد ادبي ايران كه پيشتر رايزن فرهنگي سابق ايران در تاجيكستان هم بوده مهمان ويژه اين آيين اديبانه است.
اثر بخشي شعر و زبان فارسي در حفظ تمدن ايران زمين و قوم آريايي محور سخنراني ابراهيم خدايار است به اعتقاد او با زبان شعر آسانتر و ظريفتر مي توان با آفريدگار هستي و آفريده هايش ارتباط گرفت.
خدايار شعر را موهبت الهي و امانتداري راستين مي داند كه به خوبي راز و رمزهاي قوم اصيل و شجاع آريايي را در سينه نهفته است.
خاتمه كلام شيوايش قطعه شعري به نام «غرور نياكان» سروده اسكندرختلاني شاعرنامدار و نگونبخت تاجيكي است كه حس غرور را در استخوانهايت جوانه مي دهد وعزم و اراده ات را جمع و جور مي كني تا از اين پس نياكانت را بيشتر بخواني و بداني .
نواي تار و دف استاد مرادي و همسرهنرمندش بر گرما و شعف مجلس مي افزايد و با هر مضرابي كه بر تن زخمي تار مي كشد از دنياي هزار رنگ دروغين امروز جدايت مي كند و بر بالهاي كاغذي خيال به دنياي پاك و زلال دلخواهت پروازت مي دهد و اوج مي گيري.
** پديده پركاري و بي كيفيتي گريبانگير فرهنگ و هنر
اما از آنجا كه عمر شادي كوتاه است، صحبتهاي افشين شاهرودي يكي از داوران «جايزه ادبي الوند» از اوج به فرود مي كشاندت و همه حس هاي خوبي كه اندوخته اي با چراهاي او فروكش مي كند و به فكر فرو مي روي كه چرا؟
چرا خلاقيت و نوآوري از بيشتر آثار هنري و ادبي پرگشوده و مشتي ناچيز و كم بها به نام كار و محصول فرهنگي راهي جشنواره ها و مسابقه ها مي شود؟
او از ايل و تبار شاعران و عكاسان كهنه كار ايراني است كه وقتي شعر و عكس قديم را با آثار جوانان امروز قياس مي كند، ديگر آه از نهادش بالا نمي آيد و حتما بايد ليواني آب به دستش بدهند تا گلويي تازه كند.
شاهرودي به گواه آمار و ارقامي كه دارد بي تعارف از پديده پركاري و توليد انبوه آثار هنري و ادبي مي گويد كه گريبان فرهنگ و هنر كشور را گرفته و سخت مي فشارد.
به گفته او بيشتر آثار ارسال شده به دبيرخانه «جايزه ادبي الوند» كم كيفيت و سطحي بوده اند و اين ضعف، گزينش اثر را براي داوران دشواركرده بود.
شاهرودي آرزو مي كند «جايزه ادبي الوند» منجر به توليد شعر خوب، داستان و عكس خوب و در يك كلام خوب ترين ها بشود.
**جايزه ادبي الوند در همدان مي ماند
آرزوي او عليرضا بهرامي را هم آرزومند مي كند، شاعر و روزنامه نگار موفقي كه آبا و اجدادش در خاك همدان خفته اند و زادگاهش را هميشه شايسته بهترين ها ميداند.
بهرامي يكي از شعرهايش را براي حاضران مي خواند و قافيه هاي شعرش همگان را به روزگار كودكي پيوند مي دهد به روزهاي جنگ و خون كه آتش موشك و گلوله آسمان ايران را ستاره باران مي كرد و او و همبازي هايش غرق اين شادي دهشتناك لذت چيدن هلوهاي نارس خانه پدربزرگ را مزه مزه مي كردند.
او هم داور اين رويداد فرهنگي بوده و صبورانه شعرهاي شاعران تازه كار ايراني را مصرع به مصرع خوانده و عادلانه قضاوت كرده مبادا حقي از كسي ضايع شود.
حاصل قضاوت عادلانه او و ديگر داوران «جايزه ادبي الوند» انتخاب شعرهاي جواني بلند بالا و سبزه رو از خطه تفتيده جنوب ايران است، فرزاد آبادي شعري در وصف خرمشهر از مجموعه شعرش گلچين مي كند و آزادي و سرافرازي براي همه شهرهاي ايران و مردمانش طلب مي كند و جايزه امسال رويداد ادبي الوند را از آن خود مي كند.
او با يك بغل خاطره هاي به يادماندني از الوند به شهر و ديارش باز مي گردد.
مجلس از تب و تاب مي افتد اما شيريني طنزآلوده گويش همداني، پايان سرد اين محفل را گرمايي دوباره مي بخشد، مهدي شريفي امينا شاعر سالخورده همداني در ميان همهمه كف زدن ها و شادي حاضران به روي سن خوانده مي شود.
به پاس پاسداري اين پيراديب از گويش اصيل همداني و نگهداري واژه هاي محلي در گنجينه اشعارش به خوبي مورد تجليل و قدرداني قرارمي گيرد و براي چشمه لرزان طبع شعرش همه آرزوي جوشيدن پي در پي مي كنند.
نخستين دوره «جايزه ادبي الوند»اينگونه به پايان رسيد اما به گواه اديبان و شعراي حاضر در اين جمع لطيف هرآنچه كه نام الوند زيبا را بگيرد، ماندني مي شود؛ شايد هم «جايزه ادبي الوند» سرآغاز رويش و زايش رويدادهاي فرهنگي و هنري ديگري در دامان مهربان الوند باشد.
گزارش از زهرا زارعي
7527/2087
همدان- ايرنا- همدان شعر خيز و شاعر پرور است و همين ويژگي هاي قله مهرباني هاست كه در نخستين روزهاي سرد و سوزناك زمستان الوندنشينان را به زايش الوندي ديگر در دامان مادر الوند نويد مي دهد.