۱۲ دی ۱۳۹۷، ۹:۳۲
کد خبر: 83155937
T T
۰ نفر
دانشجویان افغان مقیم ایران و مشكلات تحصیل -1

تهران - ایرنا - دانشجویان افغانستانی شاغل به تحصیل در ایران در نشست «بررسی مشكلات پیش‌روی دانشجویان خارجی مقیم ایران» به بیان ابعاد مختلف مسائل و مشكلات تحصیل دانشجویان افغانستانی در ایران پرداختند.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا ، تحصیل نزدیك به 38هزار دانشجوی غیرایرانی در دانشگاه‌های كشور، در كنار فراهم آوردن فرصتی كم ‌نظیر برای تقویت دیپلماسی علمی ، چالش‌هایی را در زمینه‌ تامین زیرساخت‌های علمی و رفاهی مناسب برای دانشجویان اتباع خارجی در كشور به وجود آورده و این موضوع خود سبب شده كه در یك دهه گذشته مشكلات و مسائل دانشجویان اتباع خارجی بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.

افغانستان با داشتن بیش از 19 هزار دانشجو در دانشگاه‌های كشور، بیش‌ترین سهم در بین دانشجویان خارجی در دانشگاه‌های ایران را داشته، مسائل اجتماعی مربوط به معیشت و اقامت مهاجران افغانستانی كه بعضی از آن‌ها متولد ایران هستند، شرایطی را فراهم كرده مساله تحصیل عمومی و عالی این شهروندان از اهمیت قابل توجهی برخوردار شود.

به همین دلیل ایرنا به سراغ سه نفر از دانشجویان افغانستانی مشغول تحصیل در دانشگاه‌های ایران رفته و در میزگردی به بررسی مسائل و مشكلات این دانشجویان در مسیر تحصیل و پس از فراغت پرداخته است. مهمانان این نشست ناصر خاوری دانشجوی دكتری تاریخ اسلام دانشگاه تهران، علی زاهدی دانشجوی كارشناسی مطالعات خاورمیانه دانشگاه مفید قم و موسی محمدی دانشجوی كارشناسی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد واحد یادگار امام خمینی بودند.

**ایرنا: به عنوان سوال اول وضعیت پذیرش دانشجویان مهاجر در دانشگاه‌های ایران را چگونه ارزیابی می‌كنید و اگر تبعیضی در این پذیرش دیده‌اید، این تبعیض‌ها را چگونه صورت‌بندی می‌كنید؟

*تبعیض بیشتر ساختاری است

**خاوری: در رابطه با حضور و پذیرش دانشجویان خارجی در ایران، می‌توان یك نگاه تاریخی به این موضوع داشت. بیشترین میزان دانشجویان خارجی در ایران از كشور افغانستان است. ما روابط گسترده‌ فرهنگی از دهه‌های چهل و پنجاه با ایران داشتیم. این گونه نبوده كه چون افغانستانی‌ها مهاجر بودند؛ به ناچار وارد تحصیل در دانشگاه‌های ایران شدند.

افغانستانی‌ها در دهه چهل و پنجاه به صورت دانشجو به ایران می‌آمدند و تحصیل می‌كردند. خصوصاً رشته‌هایی كه ایران در آن مزیت نسبی داشت. مانند رشته ادبیات فارسی. می‌توانیم از دكتر صابر مولایی به عنوان دستاوردهای آن زمان نام ببریم كه هم نعمتی برای ایران هستند و هم نعمتی برای افغانستان زیرا در همین رشته ادبیات فارسی ایشان در ایران تحصیل كردند و بعدها سرمنشا خدمات گسترده‌ای بودند. البته رشته‌های دیگری مانند كشاورزی و مهندسی هم دانشجو داشتند ولی تعدادشان كمتر بود. همچنین از كشورهای دیگری هم می‌آمدند و آن هم بستگی به قراردادها و مبادلات بین دو كشور داشته است.

چند مورد مختلف تبعیضی اینجا ذكر شده كه هفت بند است. تبعیض از طرف استاد، تبعیض از طرف دانشجویان، جامعه، ساختارها و چند مورد دیگر. بنا به تجربه خودم، ما از طرف استادها تبعیض خاصی ندیدیم. چون اساتید از قشر فرهنگی هستند و خودشان هم در كشورهای دیگر تحصیل كردند و شرایط ما را داشتند، ما تبعیضی از طرف استاد ندیدیم. اگر هم بوده چند مورد استثناء بوده و نمی‌دانم چرا دوستان از واژه تبعیض آكادمیك استفاده می‌كنند. یا بحث تبعیض از طرف دانشجویان. دانشجویان هم چون از قشر فرهنگی هستند، من به شخصه هیچ گاه احساس خارجی بودن نكردم. برخورد دانشجویان هم مانند اساتید بوده است.

تبعیضی كه بیشتر مطرح است، تبعیض از طرف ساختارها بوده و ما بیشتر این تبعیض را از طرف ساختارها می‌دانیم. خب ساختارها هم در جایگاه قانون است. چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد. سال گذشته ما چنین نشست و میزگردی را البته در رابطه با كل جمعیت مهاجران افغان در دانشگاه داشتیم. دو نفر از اساتیدی كه در این مورد كار كرده‌اند، تاریخچه حضور مهاجران در ایران از دهه شصت تا 90 را ترسیم كردند. در این دهه‌ها مشكلات متعددی گریبانگیر جامعه مهاجران افغان بوده است كه شامل دانشجویان هم می‌شود. روند در كل بهتر شده. مشكلات دانشجویان افغان به روش آزمون و خطا حل شده است و یا به سمت حل شدن پیش می‌رود، ولی باز هم آنطور كه ما از یك كشور اسلامی توقع داریم نیست و می‌تواند بهتر باشد.

ما در زمینه پذیرش دانشجویان در دانشگاه‌ها و همچنین شرایط قبل از پذیرش دچار تبعیض هستیم. مثلا در دهه شصت، در بین جامعه مهاجر افغان ما باسواد نداشتیم كه بخواهد وارد دانشگاه‌ها شود. تازه از طریق نهضت سوادآموزی و یا از طریق مدارس در حال تحصیل بودند. در دهه هفتاد، به مرور از بین جامعه مهاجر افغانستانی وارد دانشگاه‌ها شدند. خودم جزو اولین كسانی بودم كه در دهه هفتاد وارد دانشگاه شدم و شرایط بسیار خوب بود. اصلا تبعیضی حس نكردیم در آن بازه. فقط در آن دهه در یكی دو سال ورود دانشجویان افغانستانی به دانشگاه ممنوع شد كه نمی‌دانستیم چرا این اتفاق افتاد. از این بگذریم دیگر ممنوعیتی در پذیرش دانشجویان افغان نداشتیم.

جلوتر كه آمدیم، متقاضیان افغانستانی ورود به دانشگاه‌های ایران زیاد شد، در دفترچه راهنمایی ورود به دانشگاه‌های ایران، اولین بار واژه افغانستانی مشاهده شد. این آیین نامه كه آمد، خاصیت تسهیل‌گرانه نداشت و سخت‌گیرانه بود. مهاجران افغانستانی بسیار با انگیزه بودند و علاقه شدیدی به ورود به دانشگاه‌ها داشتند. در اولین آیین نامه، یك سری رشته‌ها برای دانشجویان افغان ممنوع شد. البته یك مقدار الآن كمتر شده است. رشته پزشكی مثلا ممنوع شده بود. الآن این ممنوعیت برداشته شده ولی شهریه این رشته برای خانواده‌های افغانستانی خیلی سنگین است. خب مشاهده می‌كنیم دانشجویان ایرانی در اروپا، در رشته‌های حساس مثل هسته‌ای مشغول به تحصیل می‌شوند.

اكنون در دفترچه‌های ورود به دانشگاه چندین رشته ممنوعه برای افغان‌ها وجود دارد. چند سال پیش چندین كشور اروپایی، فیزیك هسته‌ای را برای دانشجویان ایرانی ممنوع كردند كه دیدیم چقدر اعتراض جامعه دانشگاهی ایران را به همراه داشت. خب همین اعتراض را می‌توانیم برای همین كشور در نظر بگیریم. علاوه بر ممنوعیت برخی از رشته‌ها، ما چندین شهر ممنوعه هم برای دانشجویان افغانستانی داشتیم كه این خود یك تبعیض بزرگ است كه بدون توجیه است. كسی كه دوازده سال درس خوانده و پاك بوده و مشكلی نداشته چرا باید از چند شهر محروم شود؟ این قانون چندسالی اعمال شد و خیلی از استعدادها از بین رفت زیرا جامعه مهاجر افغان از نظر اقتصادی شكننده است و خیلی ها توانایی جابجایی بین شهرها را ندارند و اگر در شهر خود نتوانند درس بخوانند، نمی‌توانند مشغول به تحصیل شوند. این موضوع هم خدا رو شكر با اعتراضات و پیگیری دانشجویان تقریبا حل شده است. مثلا قانون جدید اینگونه است كه ممنوعیت تحصیل فقط در مراكز استان‌ها برداشته شده است. ولی در شهرهای غیر از مركز استان، هنوز این ممنوعیت وجود دارد.

*مسائل قانونی در ایران مانع از كمك های بین‌المللی به دانشجویان افغانستانی است

**زاهدی: من چون رشته ام سیاسی است، مقداری بیشتر به جای بحث‌های اداری، وارد به بحث‌های فرهنگی و اجتماعی می‌شوم. من چون خودم متولد ایران هستم و اینجا زندگی و تحصیل كرده‌ام، هنگامی كه وضعیت را مشاهده می‌كنم، معتقدم در كل وضعیت دانشجویان افغان در ایران وضع خوبی نیست. یك وضع آشفته‌ای است. به طوری كه هدف خاصی دنبال نمی‌شود و نوعی ابهام وجود دارد .به خاطر همین است كه متاسفانه رغبت دانشجویان افغان برای تحصیل در ایران به شدت كمتر شده است. دلایل متفاوتی دارد. هم شرایط داخل افغانستان دخیل است و هم وضعیت ایران.

دانشجویان افغان هیچ گونه دسترسی به تسهیلات مالی ندارند. خود دانشگاه‌ها بعضاً وام‌های ناچیزی می‌دهند. از طرفی چون امكان اشتغال ثابت ندارند و ممنوع است، این هم مزید بر علت می‌شود. طبیعتا وقتی اشتغال نباشد و شرایط مالی مناسبی وجود نداشته باشد، شما نمی‌توانید به سمت تحصیل بروید. از طرفی هزینه تحصیل هم بیشتر می‌شود. ما بارها تلاش كردیم كه طرح‌ها و برنامه‌هایی داشته باشیم. مثلا یك سری نهادهای خصوصی، یك سری تسهیلات مالی در اختیار دانشجویان قرار دهند. این امر با توجه به مسائل قانونی در ایران، مشكل است.

چند سال قبل یك نهاد بین المللی بود كه ما قصد داشتیم با آن نهاد همكاری كنیم. منتهی یك قانونی از طرف اداره امور اتباع وجود داشت كه در آن ذكر شده بود اشتغال و فعالیت دانشجویان غیر ایرانی در سمن‌ها و نهادهای بین المللی ممنوع است. برای همین است كه در زمینه اشتغال، شهریه و هزینه تحصیل باید فكر جدی شود. نه به صورتی كه دانشگاه‌ها یا وزارت علوم مقداری از شهریه را كم كنند، باز هم همان مقدار مانده زیاد است. مثلا ترمی 3 ملیون تومان برای دانشجوی ارشد، در نهایت 200 هزار تومان بتوانند تخفیف دهند.

پیشنهاد سخت اما شدنی دارم. ما زمانی می‌خواستیم در بین دانشجویان خودمان یك سری صندوق‌های كوچك تاسیس كنیم. در ایران و دولت، وزارت علوم و دیگر نهادها به اضافه نهادهای بین المللی بیایند، یك سری كمك به دانشجویان كنند. مثلا سازمان ملل یك سری كمك‌های پراكنده به عنوان بورسیه می‌كند كه استفاده از آن هم با موانع قانونی زیادی مواجه است. به نظر من اگر خود وزارت علوم و همچنین دولت افغانستان و نهادهای بین المللی به صورت منظم یك سازوكاری برای كمك به دانشجویان افغان تشكیل دهند، این می‌تواند در زمینه اشتغال و تحصیلات مالی به كار آید.

دانشجویان ما كار مقطعی زیاد می‌كنند كه نتیجه نمی‌دهد. هر ساله یك سری جلسات برگزار می‌شود و در نهایت یك سری نتایج كوتاه مدتی داشته است. ولی با توجه به نگاه به آینده، كاری انجام نشده است كه آینده محور باشد. این همكاری اگر شكل بگیرد من تصور می‌كنم دانشجویان ما دیگر به سمت ترك تحصیل نمی‌روند.

اطلاع دارم سال قبل و سال قبل‌تر كه اوج مهاجرت دانشجویان افغان به اروپا بود، حتی دانشجوی دكتری ما درسش را رها كرده است. دانشجوی ارشدی كه درس را رها كرده زیاد داریم. دانشجوی افغان بر خلاف دانشجوی ایرانی اگر به مشكل بخورد از هیچ كمك و تسهیلاتی نمی‌تواند استفاده كند. این باعث شده كه الآن رغبت برای تحصیل و درس خواندن پایین بیاید.

*دانشگاه آزاد برای دانشجویان خارجی هیچ سازوكاری ندارد

** محمدی: من خودم باید ورودی سال نود می‌بودم، آن زمان یك مانعی وجود داشت. آن هم شرط معدل كتبی بود كه اگر معدلت زیر چهارده بود، نمی‌توانستی وارد دانشگاه شوی. برای همین ما یك سال پشت كنكور ماندیم و نتوانستیم وارد شویم. البته این مانع سال بعد برداشته شد. وقتی كه ما وارد دانشگاه شدیم، بدون كنكور بودیم.

خاطره‌ای از دانشگاه قزوین می‌گویم كه بی ربط به موضوع شهریه‌ها نیست. وقتی ما وارد دانشگاه بین المللی قزوین شدیم، شهریه 350 یورو بود. چه دانشجویان افغانستانی و چه سایر اتباع خارجی. قرار شد ارز مرجع به ما تعلق بگیرد. ما وارد دانشگاه شدیم و ترم یك و دو را خواندیم. نمی‌دانیم چرا از سال بعد وزارت علوم قانونی گذاشت و ارز را مبادله‌ای كرد. وقتی كه ما اعتراض كردیم، دلیل‌هایی آوردند كه اصلا قانع كننده نبود. این منجر شد صدها نفر انصراف دادند و وارد دانشگاه آزاد شدند، از جمله خود من.

به عنوان مثال در زمینه‌ تخصیص بن خرید كتاب، چه دانشجویان افغان و چه دانشجویان سوری و كشورهای دیگر امكان استفاده از این تسهیلات را ندارند، چون ورود به سامانه و ثبت نام آن نیازمند داشتن كد ملی است كه ما نداریم. مسئله دیگر اعطای وام دانشجویی است كه من خودم درخواست دادم و هنوز هم جواب نگرفتم كه چرا و به چه دلیل وام به من ندادند.

در دانشگاه آزاد اصلا ساز و كار درستی در مورد دانشجویان خارجی وجود ندارد. به عنوان مثال، واحد دانشگاهی‌ كه من در آن هستم، برای پیگیری اقامت به دلیل بروكراسی اداری درگیر مسائل متعدد هستیم. در دانشگاه قزوین و دانشگاه تهران به دلیل تمركز مدیریت، امكان پیگیری كم دردسر درخواست‌ها وجود دارد. دانشگاه آزاد فقط دانشجو می‌گیرد و نگاه نمی‌كند كه این دانشجو ایرانی است یا خارجی و هیچ سازوكار درستی در خصوص اقامت‌مان تعریف نشده است.
پس از فارغ التحصیلی هیچ آینده‌ روشنی پیش‌روی دانشجویان مهاجر افغانستانی نیست و من از وزارت علوم و دولت افغانستان و دولت ایران می‌خواهم موانع سر راهمان را بردارند. شما شاهد هستید جهان سه عصر را پشت سر گذاشته است. ما در عصر اطلاعات هستیم و باید با هم تعامل داشته باشیم.

در خصوص شهریه هم، اگر امكان آن هست كه دانشگاه‌ها و وزارت علوم در مورد قیمت و نوسانات ارز یك فكر اساسی بكنند یا حداقل در تخصیص به دانشجویان مهاجر، سطح بندی بكنند.

** ایرنا: چقدر میزان آموزش قبل از كنكور و استفاده از فضاهای آموزشی و امكانات آموزشی را در یك فضای برابر با دانشجویان ایرانی می‌دانید و در صورت وجود نابرابری، علل آن را در چه چیزی می‌توانید تحلیل كنید؟

*ایران 400 هزار دانش آموز خارجی دارد

**خاوری: من در دهه شصت در ایران دانش‌آموز بودم و اكنون در دهه نود، دخترم دانش‌آموز هست. در دهه شصت تعداد دانش‌آموزان افغانستانی در ایران كم بود. آن موقع من هیچ گونه تبعیضی را حس نمی‌كردم. جالب این است كه آن زمان دانش‌آموزان نخبه زیادی افغانستانی بودند و معلم‌ها از دانش آموزان افغانستانی خیلی راضی بودند. اگر تبعیض بوده، تبعیض مثبت بوده است.

در دهه هشتاد و نود كه تعداد دانش‌آموزان زیاد شد و چون عمده مهاجران افغان در مناطق محروم و حاشیه‌ای زندگی می‌كردند كه امكانات در آن كم بود، خود سبب شد فشاری به دانش‌آموزان ایرانی و مدارس ایران وارد شود. چون امكانات آموزش و پرورش در ایران بر اساس تعداد اتباع ایرانی تنظیم می‌شود و نه اتباع افغانستانی و تعداد اتباع افغان در یك منطقه نیز ثابت نیست. یك بار ممكن است 10 خانوار در یك منطقه ساكن شوند و روزی ممكن است آن 10خانوار از آن منطقه بروند. این فشارها باعث نارضایتی و گلایه‌مندی معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از حضور دانش‌آموزان افغان در مدارس شد. متاسفانه در بعضی مناطق این موضوع باعث تنش‌های اجتماعی شده است. مانند برخی مدارس در یزد و در كرمان كه مشاهده می‌كنیم.

علاوه بر تنش اجتماعی ما یك سری ناهمگونی های فرهنگی و مذهبی هم داریم. در مناطقی مثل ورامین، كرج و شهرهای نزدیك استان تهران، مردم جامعه میزبان هم‌پذیری بالاتری نسبت به مهاجران نشان‌ داده‌اند و مهاجرانی كه در این شهرها هستند، از نظر مذهبی مشكلی با جامعه میزبان ندارند اما در شهری مثل كرمان اختلافات فرهنگی و مذهبی باعث تنش‌های حادی شده كه باعث بحران شده است. ما حتی می‌بینیم كه والدین بنر می‌زنند كه ما ناراضی هستیم از حضور دانش‌آموزان خارجی. اینجا ما بیشتر تبعیض را از طرف جامعه می‌بینیم.

به نظر من اگر یك سری كارهای ریشه ای انجام نشود، این تعارض‌ها در بعضی شهرها منجر به بحران می‌شود. تبعیض از مدرسه شروع می‌شود و وارد دانشگاه و بعد جامعه می‌شود. ولی به صورت كلی از نظر پذیرش ما تبعیضی نمی‌بینیم كه مثلا آموزش و پرورش ابلاغیه‌ای صادر كند كه بین دانش‌آموزان مهاجر و میزبان تبعیضی قائل شود. منتهی در یك سری بخش‌ها یك سری تبعیضات وجود دارد. مانند المپیادها. چون به نظر من در آن هم هنوز قانون و آیین‌نامه‌ای در نظر گرفته نشده است.

بر اساس آمار اداره اتباع ما حدود چهارصد هزار دانش‌آموز خارجی در ایران داریم. خب چه آیین‌نامه‌ای برای این‌ها در نظر گرفته می‌شود؟ چه نگاهی قرار است به این‌ها بكنیم؟ نگاه آیا قرار است نگاه ایدئولوژیكی باشد یا نگاه سیاسی و یا به چشم فرصت به این مورد نگاه كنیم؟ به نظر من نگاه‌ها هنوز عمیق نیست. بعضی حتی به صورت تهدید به این موضوع نگاه می‌كنند. تبعیض به صورت گسترده نیست ولی در مسائل نخبگی وجود دارد. مثلاً پذیرش دانش‌آموزان افغان در مدارس تیزهوشان و مدارس نمونه ممنوع است.

*در كنكور تبعیضی نیست

** محمدی: در مورد شرایط پیش از كنكور و آمادگی برای آزمون كنكور باید بگویم، دانش‌آموزانی كه می‌خواهند وارد دانشگاه شوند، در مدارس از مشاوره‌هایی بهره‌مند می‌شوند. در خصوص دانشجویان مهاجر هیچ سازوكاری نیست. حتی خود مهاجر هم نمی‌داند كه شرایط دانش‌آموزان مهاجر به چه صورتی است. اصلاً توضیحی در مورد این قضیه به ما نمی‌دهند كه چه كار باید كرد.

می‌خواهم بگویم كه آموزش و پرورش رسیدگی كند و مدارسی كه بیشتر مهاجر دارند و بیشتر شاهد حضور دانش‌آموزان خارجی است، بخشنامه‌ای بزنند و به مشاور توضیح دهند كه قوانین پذیرش دانش آموزان مهاجر به چه صورت است. منِ مهاجر كه مراجعه می‌كنم، باید بدانم با چه شیوه و شرایطی وارد كنكور و دانشگاه و رشته‌ای كه می‌خواهم شوم. مثلا برای رشته هنر هیچ توضیحی نمی‌دهند و هیچ سازوكاری وجود ندارد.

در خصوص شرایط كنكور و برابری آن، من هم كنكور دانشگاه آزاد دادم و هم كنكور سراسری. در خود كنكور تبعیضی نیست و كنار من همان دانش‌آموز ایرانی بود و همان سوال‌ها. فقط قبل كنكور مشكلاتی است كه باید به آن رسیدگی شود كه دانش‌آموز سردرگم نشود.

*در شهرهای كوچك نگاه بدی به افغانستانی‌ها وجود دارد

** زاهدی: یك مقداری نگاه به جامعه مهاجر در شهرهایی كه كمتر به روز هستند مثل یزد و كرمان و دیگر شهرهای كوچكتر، متفاوت است و دلیلش را نمی‌دانم. حتی این نگاه به جامعه دانش‌آموز و دانشجو هم وجود دارد و بعضاً در فضای مجازی هم دیده می شود. مثلا بنر می‌زنند ورود اتباع افغانستانی به یك مكان تفریحی مثل استخر ممنوع است. بعد این پخش می‌شود و اواخر یك جایی من دیدم بنری زده شده بود كه شورایاری محل گفته بود اجاره دادن خانه به اتباع افغان ممنوع است و اگر ببینیم برخورد می‌كنیم.

اداره اتباع باید آسیب‌شناسی كند كه چرا این چنین تبعیض‌هایی وجود دارد. بله بزهكاری در هر جامعه‌ای وجود دارد. ولی در حدی نیست كه یك شهر اعلام كند اتباع خارجی هیچ حقی در این شهر ندارند.

من سال 88 امتحان كنكور برای دانشگاه پیام‌نور دادم. این جزو خاطرات تلخ من است كه نمی‌دانم چرا سال 88 برای اتباع مشكلاتی به وجود آمد. ما امتحان دادیم و قبول شدیم و روز ثبت نام به ما گفتند قبولی شما امكان پذیر نیست. هنوز برای ما توضیحی نداند كه چرا در آن سال اینچنین اتفاقی افتاد. حتی دانشجوی دانشگاه آزاد كرج كه ثبت نام كرده بود هم از تحصیل محروم شد. بعد از آن یك سالی كه سرگردان بودیم، مجبور شدیم به صورت آزاد و غیر بورسیه ثبت نام كنم كه هزینه آن تا به امروز، هشت برابر شده است.

بسیاری از اتباع به ناچار امروز به سمت پذیرش آزاد و غیر بورسیه رفته‌اند. با هزینه‌هایی كه دارند می‌دهند باعث شده یك مقداری دانشگاه‌ها وسوسه شوند و دید تجاری به دانشجوی اتباع دیگر كشورها داشته باشند. دانشگاه‌های دولتی رفتند مجوز گرفتند كه ما مثل بقیه دانشگاه‌ها پذیرش آزاد بگیریم.

ادامه دارد...
**م .م **1601**