با برخي از خانوادهها كه حرف زدم، مشخص شد كه آخرين تماس براي همين سه روز پيش بوده است؛ تماسي كه مبدأ آن مشخص است، اما ارتباطي برقرار نميشود. همين تماسهاي مكرر و گاهوبيگاه آنها را مصر كرده تا مسئولان را براي پيگيري زندگي عزيزانشان به حركت وادارند. ميگويند پيگيريها از وزارت امور خارجه و نهاد رياستجمهوري و مكالمهاي كه با مسئولان داشتند، به آنها ثابت كرد كه شركت ملي نفتكش، هيچ اطلاعي درباره اعتراض خانوادهها به مسئولان منتقل نكرده است. نماينده نهاد رياستجمهوري به آنها قول داده تا هم تماسهايي كه برقرار شده و مكالماتي كه شكل گرفته را پيگيري كند و هم در قالب نامهاي به معاون اول رئيسجمهور، موضوع را با او در ميان بگذارد. به آنها گفته شده اگر صحت اين موضوع اثبات شود، شركت ملي نفتكش، مؤاخذه جدي خواهد شد.
**آخرين تماس مشكوك، 3 روز پيش
نوشين نجفيفر، خواهر عليرضا نجفيفر، در گفتوگو با «شرق» ميگويد: «امروز تمام تماسهاي خارجياي را كه داشتيم، به نماينده نهاد رياستجمهوري داديم تا پيگيري كنند. قول دادند اين پيگيري را انجام دهند. اصلا تا اين لحظه نهاد رياستجمهوري از اعتراض ما اطلاع هم نداشته است، نه نفتكش ماجرا را منتقل كرده بود و نه ارگانهاي ديگري كه در اين مسئله ذينفع هستند. آنها به ما گفتند اگر صحت داشته باشد، براي شركت ملي نفتكش خيلي بد خواهد شد.در كلامش اطمينان موج ميزند: «آنها زندهاند. صبح، ظهر، حتي نصفهشب هم تماس داشتيم. آخرينباري كه تماس داشتم همين سه روز پيش بود. تماسها قطع كه ميشد، دوباره تماس ميگرفتيم، اما آنچه حداقل براي من، در پاسخ ميشنيديم، بيشتر به زبان عربي بود. من حدود 20 تماس مختلف با شمارههاي مختلف داشتم كه به نهاد رياستجمهوري دادم كه آنها را بررسي كنند. فقط، تمام خواستهمان اين است كه صدايمان را بشنوند و موضوع را پيگيري كنند».
** تماسها، آخرين شانس خدمه سانچي
مادر يكي از خدمه سانچي كه نگران بود براي فرزندش مشكلي ايجاد شود و نخواست نامش فاش شود، ميگويد: «50 بار با شماره تلفن عروسم تماس گرفته شده است. حدس ميزنم به اين دليل كه پسرم با خود فكر كرده اگر يك شانس دارد، با او كه هميشه آنلاين است، صحبت كند. يك ماه فقط ميسكال از كشورهاي مختلف داشتيم، تكزنگ ميخورد و قطع ميشد، اما يك بار پس از تماسي كه نتوانسته بوديم صحبت كنيم، فورا شماره را گرفتيم و ارتباط برقرار شد. خانمي جواب داد».
**50 بار تلاش براي برقراري ارتباط
ميپرسم در مكالمهاي كه داشتيد، چه چيزي مطرح شد؟ پاسخ ميدهد: «با زبان انگليسي حرف زديم. البته بين كلامش كلمات فارسي هم به كار ميبرد. مثل يك خارجي كه با ايرانيها در ارتباط بوده و چند كلمه فارسي ياد گرفته است. ميگفت اشتباه شده، ببخشيد، ما خلافكار نيستيم. بار سيام بود كه گفتيم چطور ممكن است كه شما 30 بار شمارهاي را در طول دو ماه اشتباه گرفته باشيد، بعد از كلي حرف، گفت بگذاريد بپرسم. چند لحظه طول كشيد. گفت يك نفر اينجا هست كه ميخواهد با خانوادهاش در ايران تماس بگيرد. اين جمله را گفت و تماس قطع شد و ما نتوانستيم دوباره تماس بگيريم».
** گوشي زير آب هم چك ميشود؟
اين تنها شاهدي نيست كه ميآورد. ميگويد: «وقتي تلگرامم دو تا تيك ميخورد، يعني طرف مقابل، تلگرامش را چك كرده است. دو بار براي من اين اتفاق افتاده است. ميتوانم باور كنم كه پسرم فوت كرده؟ اگر آنها زير آب باشند كه گوشيشان هم سوخته، مگر ممكن است اين اتفاق بيفتد؟».به آخرين تماسي كه با يكي از اعضاي خانواده داشتند اشاره ميكند: «دو هفته پيش براي اولينبار با شماره دختر من تماس گرفته شده و فقط ميسكال بوده است».
** ما هم تصميم داريم شكايت كنيم
با آقاي يزداني، برادرخانم كاپيتان اروجي نيز تماس گرفتيم تا ببينيم آيا خانوادههايي كه در بين خانوادههاي شاكي نيستند هم نسبت به مرگ عزيزانشان ترديد كردهاند؟ او ميگويد با اينكه با 12 خانواده ديگر شكايت نكرده، اما تصميم دارند جداگانه از شركت ملي نفتكش شكايت كنند بلكه بتوانند پيكر عزيزشان را تحويل بگيرند.ميگويد: «در اين مدت بارها با روح و روان خانوادهها بازي شد، بايد مدركي باشد كه مرگ را اثبات كند. آن موقع ميتوان تصميم گرفت كه آيا مرگ را بپذيريم يا زندهبودن آنها را».
** شركت ملي نفتكش، اعتراض خانوادهها را منتقل نكرده است
سيدهطاهره ميرنصيري، همسر اميد ضيايي كه در بين تجمعكنندگان ديروز بود هم در گفتوگو با «شرق» ميگويد: «اولين روز به سفارت چين رفتيم، گفتند جواب نميگيريد و به وزارت امور خارجه برويد. دو روز قبل به وزارت امور خارجه رفتيم. آنجا در جلسهاي قرار شد كه براي هفته آينده جلسه بگذارند تا به اين مسئله رسيدگي كنند. ما معتقديم كه عزيزانمان زنده هستند و ميخواهيم آنها به كشور بازگردند. جالب آنكه با آنها صحبت كرديم، اصلا نسبت به اعتراض خانوادهها به مرگ آنها اطلاعي نداشتند. اما قول دادند كه به معاوناول رئيسجمهور نامه ميزنند و تا دو روز ديگر نتيجه را به ما منتقل ميكنند».
ميرنصيري حرفها را ادامه ميدهد و ميگويد آنها فقط وعده ميدهند و نميدانيم به وعدههايشان عمل ميكنند يا نه و با گلايهاي از شركت ملي نفتكش ادامه ميدهد: «اينكه نميشود هربار كه با شركت ملي نفتكش از تماسها ميگوييم و اعتراض ميكنيم، بگويند فوت كردهاند، پودر شدهاند؛ چطور آن سهنفري كه پيدا شدند، بعد از چند روز اجسادشان سالم پيدا شد؟ بعد آنهايي كه داخل نفتكش با فاصله از محل برخورد بودند، پودر شدند؟ مگر فيلم هندي است؟ تا هرجاكه بتوانيم، اين موضوع را پيگيري ميكنيم تا به جواب برسيم. ما فقط مدرك ميخواهيم. وقتي ميگوييم آنها زندهاند ميگويند، با چه مدركي ميگوييد زندهاند؟ فرضا كه مدركي نداريم، شما با چه مدركي ميگوييد مردهاند؟».
او در لابهلاي صحبتهايش از تماسهايي ميگويد كه در زمانهاي مختلف با او برقرار شده است: «در تاريخهاي 29 دي و 19 بهمن سال گذشته، از تلگرام همسر من، پيام داشتم. پشت سر هم نوشته شده بود: «الو... الو...» و تكرار شده بود. آنموقع در حال خودم نبودم و گوشي را چك نميكردم و چون جوابي از من نرفته بود، براي من كليپي فرستاده شد كه سربازي كلاهكاسكت داشت و به روي فرد ديگري اسلحه گرفته بود. انگار ميخواستند با آن كليپ چيزي را به من بگويند. بعدازآن ديگر هيچ پيامي در تلگرام دريافت نكردم».
** ميگويند در توهم هستيد!
او ادامه ميدهد: «آن اوايل آنقدر براي ما مراسم گرفتند كه باور كرده بوديم مردهاند اما بعد كه آرام شديم، پازلها را كنار هم گذاشتيم، ديديم شواهد با حرفهايي كه ميزنند، نميخواند و مردد شديم. بااينهمه تماس كه خانوادهها داشتند، براي ما سؤال است كه چرا شركت ملي نفتكش، اينهمه اصرار دارد كه بگويد خدمه سانچي، مردهاند؟».ميپرسم وقتي گفتيد تماس داشتيد، چه ميگفتند؟ ميگويد: «هربار كه گفتيم، گفتند كه شما در توهم هستيد! آخر يك يا دو نفر در توهم باشند، بيشتر خانوادهها در توهم هستند؟ فكر كردهاند كه هيچچيز نميفهميم و ميتوانند ما را ساكت كنند».
بازهم به تماسهايش برميگردد: «يك خط شخصي داشتم كه فقط همسر من، آن شماره را حفظ بود و شماره ديگرم را بلد نبود. ارديبهشتماه همين امسال ششبار پشتسرهم روي آن خط از خارج از كشور تماس داشتم. انگار كه فرصت نداشت و بايد تماس ميگرفت و مدام ششبار پشت سر هم تماس گرفته بود. متأسفانه آنموقع چون تصور ميكردم همسرم فوت كرده، حتي آن شماره را روي خطم دايورت هم نكرده بودم كه بتوانم جواب بدهم. تحقيق كه كردم متوجه شدم، آن تماسها از يك منطقه خاص در آسياي جنوبشرقي برقرار شده و بيشتر خانوادهها هم از آن ناحيه تماس داشتند. با آن شمارهها كه تماس ميگرفتيم يا بوق اشغال ميزد يا اينكه تماس برقرار نميشد. از مخابرات كه پيگيري كرديم كه به كجا برميگردد، گفتند اين شمارهها، از سيمكارتهاي كارتي است.
** پول خون نميخواهيم، عزيزانمان را ميخواهيم
حرفش را اينگونه خاتمه ميدهد: «شركت ملي نفتكش فقط اصرار دارد كه پول بگيريم و گواهي فوت را امضا كنيم. ما نميپذيريم، مدام خبر منتشر ميكنند كه ديه دادهايم، كدام ديه؟ ما پول خون نميخواهيم، عزيزانمان را ميخواهيم».
منبع: روزنامه شرق، 1397.11.04
گروه اطلاع رساني**2002**
تهران- ايرنا- سفارت چين، وزارت امور خارجه و حالا نهاد رياستجمهوري. اين مكانها، مقصدهايي است كه خانوادههاي سرنشينان سانچي، آنها را براي رساندن صداي اعتراضشان انتخاب كردند. اينكه مقصد بعدي كجاست، مشخص نيست، اما آنچه واضح است، پيگيري خواستهشان است كه قصد ندارند از آن كوتاه بيايند.