همين الان كه شما در حال خواندن اين گزارش هستيد، معلوم نيست اوضاع در ونزوئلا به چه شكل باشد اما در زماني كه اين گزارش نوشته شده، همچنان نيكلاس مادورو رئيسجمهور ونزوئلا و «خوان خراردو گوايدو ماركز» رئيس مجلس ونزوئلا يا همان رئيسجمهور خودخوانده است. سرعت تحولات به قدري بالاست كه هيچكس نميداند صبح فردا از كاراكاس چه خبري در صدر خبرگزاريها نقش خواهد بست. در اين بين يك متغير نسبتا تعيينكننده خواهد بود و آن نقش ارتش ونزوئلاست.
تا شامگاه جمعه به وقت تهران، ارتش حاضر نشده از حمايت رئيسجمهور قانوني دست بكشد و با گوايدو رئيسجمهور خودخوانده كه حمايت ويژه دونالد ترامپ و آمريكا را به همراه دارد، همراهي كند. اين يعني مادورو همچنان رئيسجمهور ونزوئلاست و تلاشهاي خوان گوايدو تنها يك ادعاي بيپايه است. هر دوطرف هم حمايتهاي بينالمللي و هم حمايتهاي كشورهاي داراي حق وتو را دارند و اين شرايط را براي انجام يك كودتا سختكرده است. اما مهمتر از ارتش و همراهي يا عدم همراهي آنان با كودتا، اين مردم هستند كه ميتوانند سرنوشت كشورشان را تعيين كنند. آنها هستند كه بين دولت كودتا و دولت قانوني تصميم ميگيرند. مردم ونزوئلا سالها قبل يكبار چنين بحراني را تجربه كردهاند.
سال 2002 آمريكا پروژه كودتا را در ونزوئلا براي سرنگوني دولت چاوز با همكاري برخي فرماندهان ارتش عملياتي كرد و موفق هم شد اما مردم به خيابانها آمدند و عليه آمريكا، عليه رژيم كودتايي و به نفع حكومت منتخب فرياد زدند، كشته دادند و توانستند نظاميان شورشي را به پادگانهايشان بازگردانند و دوباره قدرت را به دست چاوز بسپارند. حالا و با بحران جديد در ونزوئلا آمريكا بار ديگر به دنبال اجراي كودتاي جديد در ونزوئلا براي كنار زدن دولت سوسياليست مادورو است. اما اين بار چگونه شرايط براي كودتا فراهم شد؟
دوشنبه يكم بهمن انتشار يك ويدئو از ارتشيهاي ونزوئلايي بريده از دولت مادورو، سرآغاز بحران جديد در اين كشور شد. هرچند ژنرال ولاديمير پادرينو، وزير دفاع در بيانيهاي از دستگيري اين افراد خبر داد اما خيلي طول نكشيد كه بحران به خيابانها رسيد و مخالفان و معترضان خيابانها را تسخير كردند. در ميانه اين اعتراضات، چهارشنبه «خوان خراردو گوايدو ماركز» رهبر اپوزيسيون ونزوئلا و رئيس مجلس اين كشور در ميان دههزار مخالف نيكلاس مادورو، بهعنوان رئيسجمهور موقت سوگند ياد كرد.
او در ميان دهها هزار نفري كه در اعتراض به رئيسجمهوري اين كشور به خيابانهاي كاراكاس آمده بودند، خود را بهعنوان رئيسجمهور موقت ونزوئلا معرفي كرد. يك روز قبل از اين اقدام خوان گوايدو، مايك پنس معاون رئيسجمهور آمريكا با نوشتن مقالهاي در «وال استريت ژورنال»
حمايت ضمني دولت آمريكا را از اقدام گوايدو در بركناري مادرو و اعلام خويش بهعنوان رئيسجمهور موقت اعلام كرد، اقدامي كه روز چهارشنبه (سوم بهمن) جنبه عملي به خود گرفت. اين تصميم بلافاصله واكنش دونالد ترامپ رئيسجمهوري آمريكا را در پي داشت و او نيم ساعت بعد در بيانيهاي، رياستجمهوري موقت گوايدو را به رسميت شناخت و نوشت: «امروز من رسما خوان گوايدو، رئيس مجمع ملي ونزوئلا را بهعنوان رئيسجمهوري موقت ونزوئلا به رسميت ميشناسم.»
متعاقبا كانادا، برزيل و كلمبيا گوايدو را به رسميت شناختند و درنهايت مادورو نيز ديپلماتهاي آمريكايي را اخراج كرد. اين موضوع باعث شد مادورو دستور قطع رابطه با آمريكا را صادر كند و به ديپلماتهاي اين كشور براي خروج از ونزوئلا فرصتي 72 ساعته بدهد. آمريكا البته حاضر به خروج ديپلماتهايش از كاراكاس نشده است و قصد اين كار را ندارد زيرا به نظر ميرسد ريشه اين بحرانها به همين سفارتخانه بازميگردد. كشورهاي مختلف در واكنش به اين ناآراميها موضعگيري كردهاند. كانادا، برزيل، پاراگوئه، كلمبيا و پرو با مادورو مخالفت و چين، روسيه، ايران، تركيه و مكزيك از دولت قانوني ونزوئلا حمايت كردهاند.
امروز و به درخواست آمريكا قرار است در شوراي امنيت جلسهاي براي بررسي وضعيت ونزوئلا برگزار شود. ريشه بحران اخير در ونزوئلا به سال 2015 بازميگردد كه اپوزيسيون با كسب دوسوم اكثريت مجلس، يك قدرت دوگانه در صحنه سياسي كشور را ايجاد كردند. اوايل ماه ژانويه شوراي ملي ونزوئلا كه در كنترل مخالفان دولت است، رياستجمهوري نيكلاس مادورو بر آن كشور را «غصبي» و «غيرقانوني» خواند. مادورو در سال 2018 در انتخابات پيروز شده و كمتر از يك ماه پيش در ابتداي سال 2019 سوگند رياستجمهوري خورده است. او و طرفدارانش با استناد به حكم ديوان عالي كشور مبنيبر ملغي شدن پارلمان ونزوئلا و تفيذ اختيارات به «مجلس موسسان»، اين راي را قبول ندارند.
اما جداي از اين بحران، اپوزيسيون در ونزوئلا نيز يكپارچگي لازم را براي اثرگذاري ندارد و اقدام گوايدو از حمايت همه بخشهاي اين اپوزيسيون برخوردار نيست. حتي هنري فالكون، نامزد اپوزيسيون در سال 2013 در برابر مادرو و نيز جريان اصلي سوسيال دموكراسي در ونزوئلا اقدام گوايدو را حركتي ماجراجويانه و غيرمسئولانه خواندهاند و از آن حمايت نكردهاند.
**باز هم سفارت
دولت ترامپ ميخواهد از فرصت به دست آمده، نهايت استفاده را ببرد. در منازعه رئيسجمهور خودخوانده و رئيسجمهور قانوني، آمريكا با كارگرداني سفارتخانهاش در كاراكاس، تمام ابزارهايش را براي كمك به خوان گوايدو به ميدان آورده است. در تازهترين اقدام جان بولتون مشاور امنيت ملي آمريكا اعلام كرده كه واشنگتن تصميم دارد مانع رسيدن منابع مالي ونزوئلا به دولت اين كشور شود. به گفته بولتون منابع مالي دولت ونزوئلا نبايد در اختيار مادورو، رئيسجمهور اين كشور قرار گيرد و در مقابل اين منابع به دست مخالفان او خواهد رسيد.
بولتون كه در كاخ سفيد با خبرنگاران صحبت ميكرد، گفت: «دولت آمريكا مشغول بررسي امكان سرازير كردن پولهاي ونزوئلا به سوي مخالفان دولت اين كشور است.» آمريكا ميخواهد آمريكاي لاتين همچنان حياط خلوتش باشد اما ونزوئلا جلوي قدرتطلبيهاي آمريكا ايستادگي كرده است، بر همين اساس آمريكا به دنبال سقوط دولت ونزوئلا و جانشين كردن آن با دولت دست نشانده واشنگتن است.
«نادر انتصار»، رئيس دانشكده علوم سياسي دانشگاه آلاباما آمريكا معتقد است اين اقدام را سفارتخانه آمريكا در كاراكاس مديريت و كارگرداني ميكند. او در اين زمينه به «مهر» گفت: «با توجه به شرايط كنوني، احتمال حمله مستقيم نظامي آمريكا به ونزوئلا كم است ولي احتمال كمكهاي آمريكا به كودتاچيان زياد است. براي همين است كه دولت ترامپ دستور مادورو براي خروج ديپلماتهاي آمريكا از ونزوئلا را ناديده گرفته است چون سفارت آمريكا در كاراكاس سناريوي كمك به كودتاچيان را كارگرداني خواهد كرد.»
**دليل علاقه شديد آمريكا به ونزوئلا
آمريكا در ونزوئلا به دنبال چيست؟ چرا اين كشور كه گفته ميشود با تورم اسفارگسيختهاي مواجه است، براي واشنگتن در اين سطح حائز اهميت است كه در هر حركتي عليه دولت مركزي، آمريكا به سرعت از مخالفان پشتيباني ميكند؟ پاسخ به اين سوال خيلي سخت نيست؛ آنگونه كه گزارشهاي بينالمللي ميگويند ذخاير اثباتشده نفت ونزوئلا 298.4 ميليارد بشكه است يعني 10 درصد بيشتر از ذخاير نفتي عربستان سعودي. جز حجم زياد نفت، پالايشگاههاي آمريكا با نفت ونزوئلا كه در نزديكي مرزهاي آمريكا قرار دارد، سازگاري بيشتري دارد.
آمريكا اگر بتواند در كنار كنترل همزمان نفت عربستان سعودي و افزايش توليد نفت و گاز شيل در داخل آمريكا، ميادين نفتي ونزوئلا را تحت كنترل خود درآورد، در بازارهاي انرژي قدرت بيمنازع خواهد بود و ميتواند بازار انرژي دنيا را آنگونه كه ميخواهد مديريت كند. اين ويژگي باعث شده ديلما روسف، رئيسجمهور سابق برزيل بگويد علاقه و توجه آمريكا به ونزوئلا به خاطر آن است كه ونزوئلا داراي يكي از غنيترين ذخاير نفت در جهان است.
او خاطرنشان كرد ونزوئلا يك كشور ثروتمند بوده و داراي اهميت فراواني براي نظم ژئوپليتيك بينالمللي است. اما اين تمام مساله نيست. نفت اگر چه ارزشمندترين دارايي ونزوئلاست اما تنها دارايي اين كشور نيست. اين كشور منابع طبيعي و معدني گستردهاي نيز دارد. ونزوئلا در داشتن معادن زغالسنگ، دومين كشور آمريكاي لاتين بعد از كلمبيا به شمار ميرود. اين كشور همچنين توليدكننده بينالمللي آهن، استيل، آلومينيوم، طلا و سيمان است. اين مواهب اقتصادي اگر در دست آمريكا باشد، قدرت واشنگتن را افزايش ميدهد. اين منابع در حال حاضر در دست دولتي ضداستعماري است و بر همين اساس آمريكا در هر آشوبي با استفاده از همه ابزارهاي خود، تلاش ميكند روزنهاي براي تصاحب منابع ارزشمند اين كشور براي خود باز كند.
**عملكرد چپگراها در آمريكاي لاتين
ونزوئلا شايد تنها دولت چپگرايي باشد كه در آمريكاي لاتين با مشكلات اقتصادي مواجه شده است. تا پيش از اين، اكثرا اين دولتهاي راستگرا بودند كه با اجراي سياستهاي راديكال باعث به وجود آمدن انواع بحرانهاي اقتصادي در كشورهايشان ميشدند. دولت چپگراي لولا داسيلوا و ديلما روسف از نمونههاي موفق چپگرايان آمريكاي لاتين بودند. داسيلوا توانست در دو دوره رياستجمهورياش از سال 2003 تا 2011 با اجراي سياستهاي درست اقتصادي، برزيل را در عرصههاي جهاني قدرتمند كند.
وي پس از پايان رياستجمهورياش با حمايت از ديلما روسف، رئيس دفتر اقتصاددانش، او را پيروز انتخابات رياستجمهوري 2010 كرد. روسف و همفكرانش در سال 2015 دچار مشكلات عديدهاي شدند. در اين سال برزيل شاهد افشاگريهاي عجيب و غريبي بود كه حاكي از فساد مالي نزديكان روسف بود. يك سال بعد، لولا داسيلوا به زندان افتاد و روسف نيز از سمت رياستجمهوري بركنار شد. چپها در برزيل ساقط شدند اما نه با بهانههاي اقتصادي بلكه با اتهام فساد اقتصادي.
داسيلوا همچنان هم يكي از محبوبترين روساي جمهور برزيل است. راستگرايان طرفدار آمريكا وي را از بيم راي بالايش از شركت در انتخابات سال 2018 به اتهام فساد مالي محروم كردند. در بوليوي و كوبا هم اوضاع چپها بد نيست. اين كشورها با خارج كردن قدرت از دست غربگرايان، توجه به اقتصاد و نيز كمك به مردم و فقرا يعني با سياستهاي سوسياليستي، توانستهاند توازني در سياست و اقتصادشان ايجاد كنند. داستان تنها در ونزوئلا كمي پيچيدهتر است. ونزوئلا به دليل اهميت بالايي كه به واسطه نفت، طلا، آهن و... دارد، بيشتر در كانون توجهات آمريكا قرار داشته است.
سنگاندازي در اقتصاد اين كشور، تحريم و اختلال در شرايط سياسياش و دخالت در تمامي انتخاباتهاي آن باعثشده ونزوئلا نتواند روي ثبات را به خود ببيند. اين دخالتها البته با اشتباهات دولت ونزوئلا نيز همراه بوده است. زماني كه چپگرايان ونزوئلا سرمست از قيمت بالاي نفت (100 دلار) اقدام به اجراي گسترده برنامههاي رفاهي براي مردم ميكردند و با بستن انواع قراردادهاي مالي و اخذ وام در پي توسعه كشورشان بودند، تصور نميكردند قيمت نفت تا چنين حدي در بازارهاي جهاني سقوط كند و به نزديك 30 دلار در سال 2014 برسد. اين اشتباه محاسباتي، منجر به افزايش قيمتها و تورم افسارگسيختهاي شد كه ناآراميها را با خود به خيابانهاي ونزوئلا آورد. حالا كفه ترازو تا حدودي به سمت مخالفان و طرفداران آمريكاست.
منبع: روزنامه فرهيختگان؛ 1397،11،06
گروه اطلاع رساني**2059**2002
تهران- ايرنا- سال 2002 آمريكا پروژه كودتا را در ونزوئلا براي سرنگوني دولت چاوز با همكاري برخي فرماندهان ارتش عملياتي كرد. حالا و با بحران جديد در ونزوئلا آمريكا بار ديگر به دنبال اجراي كودتاي جديد در ونزوئلا براي كنار زدن دولت سوسياليست مادورو است.