منظور از فرار مغزها، فرآيندي است كه به واسطه آن يك كشور افراد تحصيلكرده و بااستعداد خود را از دست ميدهد. اين اتفاق يك مشكل بزرگ است زيرا كشوري كه با فرار مغزها روبهرو شود در واقع افراد متخصص خود را از دست داده و از سختيهاي اقتصادي فراواني رنج ميبرد.
افرادي كه در اين كشورها باقي ميمانند، دانش و تخصص لازم براي ايجاد تغيير و بهبود شرايط جامعه را نخواهند داشت و آن كشور با مشكل و عدم پيشرفت روبهرو ميشود. طبق نظر پژوهشگران و بر اساس متون مربوطه، دو ديدگاه كاملا متفاوت (سنتي و نوين) در زمينه تبعات فرار مغزها روي كشورهاي مبدا وجود دارد. برخي محققان بر آثار مضر مهاجرت نيروي انساني متخصص بر اقتصاد كشورهاي مبدا تاكيد كرده و بيان ميكنند اين پديده از طريق كاهش نيروي كار ماهر آثار منفي بر اقتصاد كشورهاي مبدا دارد. اما گروهي نيز ميپندارند كه اين پديده، آثار مثبتي نيز دارد كه از ميان آنها ميتوان به افزايش انگيزه كسب تحصيل در جامعه، انتقال دانش و تكنولوژي از طريق برگشت مهاجرتهاي كوتاهمدت، شكلگيري آثار شبكهاي مهاجرت و درآمد برگشتي به كشورهاي مبدا اشاره كرد.
براي روشنتر شدن اين موضوع، محققان كشور مطالعهاي را انجام دادهاند كه در آن سعي شده است با ديدگاهي علمي، برندگان و بازندگان فرار مغزها در كشورهاي منطقه خاورميانه با تاكيد بر سرمايه انساني مورد بررسي قرار گيرند. در اين تحقيق، پژوهشگران دانشگاه ايلام به شفافكردن علامت و اهميت آثار فرار مغزها بر انباشت سرمايه انساني و نيز قضاوت درباره ديدگاههاي سنتي و نوين در متون نظري فرار مغزها در كشورهاي منطقه خاورميانه از جمله كشورهاي ايران، بحرين، مصر، عراق، اردن، كويت، قطر، لبنان، عمان، عربستان سعودي، سوريه، تركيه، امارات متحده عربي و يمن طي سالهاي 1991 تا 2010 پرداختهاند.
نتايج بررسي محققان نشان ميدهد كه كشورهاي ايران، اردن، لبنان، تركيه و امارات متحده عربي كشورهاي متضرر از فرار مغزها بودهاند و ساير كشورهاي مورد بررسي، از اين امر منتفع شدهاند. بنابراين با توجه به اينكه نرخ فرار مغزها از ايران باعث زيان خالص در اقتصاد ايران شده، لازم است سياستمداران ترتيبي اتخاذ كنند كه مجموعه عوامل دافعه در ايران را كاهش دهند و مجموعه عوامل جاذبه را تقويت كنند، بهطوريكه ضريب ماندگاري نخبگان در ايران افزايش يابد.
**بهره وري توسعه يافتهها از كشورهاي در حال توسعه
امير واعظيآشتياني، كارشناس اقتصادي در پاسخ به «جهان صنعت» پيرامون هزينههايي كه در پي «فرارمغزها» بر كشور تحميل ميشود ميگويد: براساس تحقيقي كه دهه گذشته پيرامون هزينههاي انجام شده براي تحصيل هر فرد انجام ميشود، شاهد آنيم كه آموزش ابتدايي تا پايان دوره دكترا حدود 11 ميليارد تومان است. اين فرد در صورت ارائه توانمنديهاي خود به كشور اين هزينه را جبران ميكند، اما اين در حالي است كه هزينهها با مهاجرت افراد نخبه از خزانه كشور خارج شده و بيثمر ميماند.
واعظي آشتياني در ادامه با تاكيد بر بهرهوري كشورهاي اروپايي و آمريكا از سرمايهگذاريهاي كشور مبدا بر افراد نخبه معتقد است: اگر امروز شاهد بهرهوري دانشگاههاي اروپايي و آمريكا و همچنين مراكز علمي مثل ناسا هستيم، بيشك به دليل نالايقي مسوولان ارشد كشور در حوزه سياستگذاريهاي علمي و اقتصادي كشور است. روشن است كشورهاي توسعهيافته، نخبگان تحصيلكرده را از كشورهاي مبدا كه اتفاقا كشورهاي جهان سوم و در حال توسعه هستند جذب كرده و در نهايت حتي عليه كشور مبدا مورد استفاده قرار ميدهند.
به گفته اين كارشناس اقتصادي بيتوجهي به توانمندي نخبهها و فراهم نكردن موقعيتهاي شغلي مناسب براي اين گروه دليلي محكم براي خروج آنها از كشور است. در چنين شرايطي پرواضح است كه مسوولان فاقد درك و دانش ارشد تصميمساز در كشور مسوول همه هزينههايي هستند كه به دليل خروج اين سرمايهها بر كشور تحميل ميشود.
**مهاجران ايراني ماندگارتر هستند
همچنين به گزارش هفتم ديماه خبرگزاري ايرنا، بهرام صلواتي، عضو هيات علمي موسسه مطالعات مديريت جامع و تخصصي جمعيت كشور ميگويد: برخلاف باور عموم، ايران بالاترين رتبه فرار مغزها در جهان را ندارد. آمارهاي موجود نشان ميدهد كشور ما پس از هند، فيليپين، آمريكا و كانادا، رتبه چهارم را در فرار مغزها دارد. در سال 2018، تعداد دانشجويان مهاجر از ايران 12 هزار و 700 نفر اعلام شده كه از اين ميان رتبه 12 را ميان دانشجويان خارجي آمريكا دارا هستيم.
صلواتي در ادامه افزود: ايران كشوري است كه نرخ ماندگاري بالاتري در مقصد نسبت به كشورهاي هند و چين دارد. 90 درصد دانشجويان ايراني پس از اتمام تحصيل در آمريكا ميمانند. همچنين بايد توجه كرد وضعيت مهاجرت دانشجويان و نخبگان ايراني آنگونه كه در اذهان عمومي منفي و با رتبههاي بالا به نظر ميرسد، نيست. وي تصريح كرد: در حال حاضر سهم مهاجرت دانشجويان در ايران نسبت به افزايش جمعيت آنها، شيب نزولي يافته و از دو درصد جمعيت دانشجويان مهاجر در دهههاي 90 ميلادي به يك درصد در سال 2016 رسيده است.
عضو هيات علمي موسسه مطالعات مديريت جامع و تخصصي جمعيت كشور درباره آمار جهاني مهاجرت گفت: در يكي دو سال اخير آمار مهاجران جهان به 260 ميليون رسيده و از هر 30 نفر يك نفر در دنيا مهاجر است. جمعيت مهاجران دنيا با سرعت بالايي در حال افزايش است. اين فقط مختص ايران نيست و در دنيا هيچ كشوري تنها گيرنده و تنها فرستنده ندارد.
**نبود آمار دقيق از فرار مغزها
صلواتي همچنين با اشاره به نبود آمارهاي دقيق و رسمي درباره مهاجرت ايرانيان افزود: در مجموع پنج تا شش ميليون دانشجوي مهاجر در دنيا داريم كه با احتساب دانشجوياني كه آنلاين در حال تحصيل هستند، 13 تا 14 ميليون مهاجر دانشجو در جهان داريم. بيشتر مهاجران در مقطع تحصيلات تكميلي هستند. 42 درصد مهاجران دانشجو، كارشناسي ارشد و 9 درصد در مقطع دكتري مشغول به تحصيلاند. در خاورميانه اما مهاجران دانشجو بيشتر در مقطع كارشناسي تحصيل ميكنند.
وي درباره پراكندگي دانشجويان مهاجر در جهان گفت: چين با جمعيت حدود دو ميليارد نفري، 700 هزار دانشجوي مهاجر دارد. آمريكا نيز با كاهش سهم 23 درصدي در سالهاي اخير دانشجويان مهاجر دارد. ايران نيز با 51 تا 53 هزار دانشجوي مهاجر ميان كشورهاي جهان در رتبه دهم و يازدهم قرار دارد.
وي عنوان كرد: از ميان هر دو دانشجوي مهاجر در آمريكا يك موقعيت شغلي آكادميك براي اين كشورها ايجاد ميشود. از اين رو دانشجويان مهاجر بينالمللي در آمريكا كه به حدود يك ميليون نفر ميرسند، حدود 500 هزار شغل دانشگاهي براي اين كشور ايجاد ميكنند. حدود 26 ميليارد دلار در سال گردش مالي اين بازار جذب دانشجو است. طرحهاي ضدمهاجرتي دونالد ترامپ، آمريكا را از مقصد مهاجرت خارج كرده است.
**آمريكاي شمالي رتبه نخست مهاجرپذيري از ايران
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه بيشترين مهاجران ايران به آمريكاي شمالي، اروپاي غربي و اقيانوسيه ميروند، گفت: طبق آمار رسمي، ايران حدود 5.1 ميليون مهاجر در دنيا دارد و حدود سه ميليون مهاجر رسمي از افغاستان و عراق پذيرفته است. در حالي كه در آمار غيررسمي صحبت از 8-7 ميليون مهاجر ايراني در جهان است.
صلواتي بر اساس آمارها ميگويد: ايران رتبه 31 در كشورهاي مهاجرفرست داشته و سالانه 30 تا 40 هزار مهاجر به سراسر دنيا ميفرستد. اين احساس اشتباه است كه همه ميروند و ما جاماندهايم. پيش از انقلاب بالاترين جمعيت دانشجو در آمريكا را داشتيم كه اين روند تا سالهاي اخير كاهش نزولي داشت اما در چند سال گذشته با شيب ملايمي افزايش يافت.
**فرار مغزها، هزينهاي غيرقابل بازيابي
داوود سوري، كارشناس اقتصادي درباره هزينه وارده به كشور به دليل مهاجرت افراد تحصيلكرده و نخبه يا به عبارتي «فرار مغزها» به «جهان صنعت» ميگويد: محاسبه ضربهاي كه فرار مغزها به كشور تحميل ميكند به همان ميزان كه دشوار و پيچيده به نظر ميرسد، ساده و ملموس نيز هست. بديهي است تحصيل افراد هزينههايي را بر كشور متحمل ميكند. اين هزينهها اما با فرار مغزها كاملا بيحاصل شده و هيچ سودي را به چرخه اقتصاد كشور بازنميگرداند. به بياني ديگر آموزش عالي وارد چرخهاي ميشود كه صرفا هزينه است و بازگشت سرمايه در آن بيمعني است.
اين كارشناس اقتصادي در ادامه با اشاره به ضرر و زياني كه آسيبهاي فرارمغزها بر اقتصاد كشور تحميل ميكند، گفت: هر آنچه بعد از فرار مغزها براي كشور باقي ميماند چيزي نيست مگر از دست رفتن همه برنامهريزيهاي اقتصادي و همچنين نابودي چشماندازي كه براي توسعه دانش و اقتصاد كشور تعريف شده بود. در چنين شرايطي بازيابي دوباره هزينههاي گذشته خود زمان قابل توجهي از توسعه كشور را نابود كرده و باري ديگر هزينهها تكرار ميشود؛ هزينههايي چندباره كه نه تنها توسعه و پيشرفت كشور را با تاخير مواجه ميكند، بلكه نميتوان اميد داشت نخبههاي از دست رفته به كشور بازگردند. اين موضوع به واقع همان هزينهاي است كه هرگز بازيابي نخواهد شد.
نكته مهم و قابل بررسي اما درباره عدم بازيابي اين سرمايه چيست؟ سوري در اينباره تاكيد ميكند: آنچه موجب «فرار مغزها» ميشود، در حقيقت نبود برنامهريزي اقتصادي همهجانبه در كشور است. نقطه ضعف اساسي آن است كه افراد احساس ميكنند بر اساس دانش و توانمنديهاي خود امكان كسب درآمد نداشته و مدام دچار سرخوردگي اقتصادي و اجتماعي ميشوند. بديهي است نخبگان خواهان بهرهوري همهجانبه از توانمنديهاي خود هستند. راهكارهاي مناسب پيرامون بهرهوري از اين توانمنديها اما مورد توجه قرار نگرفته است. از همين رو نميتوان انتظار داشت افراد به دنبال شرايط بهتر اقتصادي از كشور مهاجرت نكنند.
**تلاش براي بازگشت سرمايه
توسعه كشور با بيتوجهي نسبت به موضوع «فرار مغزها» ممكن نيست. اين موضوع اما در حالي است كه ساليان سال شاهد پژوهشهاي گسترده، گزارشهاي رسانهها و البته انتشار حجم انبوهي از مقالات علمي توسط نخبگان كشور پيرامون اين موضوع بودهايم. همه بررسيها اما همچنان ابتر باقي مانده است. «فرار مغزها» هرچند مقولهاي هزينهآفرين براي كشور است اما شواهد بيانگر آن است كه اين هزينههاي سنگين چنان اهميتي براي سياستگذاران ندارد. حال آنكه اگرچه بررسي و كشف همه دلايل «فرار مغزها» ممكن نيست اما عدم تامين مالي نخبگان همواره از دلايل انكارناپذير بوده است.
منبع: روزنامه جهان صنعت؛ 1397،12،11
گروه اطلاع رساني**2059**2002
تهران- ايرنا- امير واعظيآشتياني كارشناس اقتصادي ميگويد: براساس تحقيقي كه دهه گذشته پيرامون هزينههاي انجام شده براي تحصيل هر فرد انجام ميشود، شاهد آنيم كه آموزش ابتدايي تا پايان دوره دكترا حدود 11 ميليارد تومان است. اين در حالي است كه هزينهها با مهاجرت افراد نخبه از خزانه كشور خارج شده و بيثمر ميماند.