به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ ايران با موقعيت ويژه سياسي، جغرافيايي و اقتصادي همواره كانون توجه قدرت هاي بزرگ جهان بوده است و افزايش قدرت دفاعي در كنار ديپلماسي فعال، تنها راه بازدارندگي در برابر دشمنان به شمار مي رود. رزمندگان سلحشور ايران در هشت سال دفاع مقدس با وجود برخي نارسايي هاي تسليحاتي و اطلاعاتي در مقايسه با دشمن، با ايمان و اراده راسخ به مصاف دشمن رفتند و حماسه هايي جاودان آفريدند. در هفته گذشته روزنامه هاي مختلف به منظور نهادينه كردن فرهنگ ايثار و شهادت با انتشار گزارش ها و مطالبي در محورهاي گوناگون به اين مهم پرداختند.
** دفاع مقدس و روايت هاي زيبا از اشاعه فرهنگ شهادت
دلاورمردي هاي رزمندگان در طول جنگ تحميلي، پايداري اين بزرگمردان را براي نسل جوان ترسيم كرد و ايثارگران با نهادينه ساختن گفتمان شهادت، مي توانند جامعه را از سقوط در گرداب بي هويتي بازدارند.
روزنامه «جوان» در گزارشي با درج عنوان «فرماندهاي كه، چون معجزهاي در جبههها بود» را منتشر كرد و نوشت: شهيد گلكار در 11 اسفند 1362 به درجه رفيع شهادت نائل آمد و خاك طلائيه را با خون خود شقايقي از توحيد كرد. پس از 9 سال پيكر مطهر و پاكش به خاك وطن بازگشت و در گلزار شهداي امامزاده محمد حصارك كرج آرام گرفت. سرداران شهيدي، چون محمدابراهيم همت، حميد باكري، حميدرضا گلكار، غلامعلي بذرافكن، صفر احمدي و مصطفي حلوايي را علمداران و فاتحان خيبر مينامند. خيبر عمليات بزرگي بود. جنگ آتش و گوشت و خون و ايستادگي تا آخرين نفس. نامهاي بزرگي در عمليات خيبر به شهادت رسيدند كه حميدرضا گلكار، فرمانده تيپ حبيب ابن مظاهر يكي از آنها بود.
ديدگاه حميدرضا به زندگي در 17 شهريور 1357 به طور كامل تغيير كرد. او كه آن روزها براي تغيير به يك بهانه كوچك نياز داشت بهناگاه روزگار دهها بهانه بزرگ سر راهش قرار داد. او آن روز از محل زندگياش در كرج به ميدان ژاله تهران رفت و از نزديك شاهد جنايات هولناك و فاجعه آن روز بود. صدها نفر جلوي چشمان حميدرضا پرپر شدند و در غون غلتيدند و حميدرضا را در بهت كامل فروبردند. پس از آن واقعه شهيد گلكار سه روز به خانه نرفت و خانوادهاش فكر ميكردند كه او نيز در ميدان ژاله به شهادت رسيده است.
اين روزنامه همچنين در گزارش با عنوان «جنگ ما جنگي نيست كه تمام شود»، نوشت: اين سخن شهيد زجاجي معروف است كه ميگفت: «به برادراني كه از جبهه آمدهاند بگوييد چه كردهايد؟ اينها را بنويسيد. اينها را ضبط كنيد. به خدا قسم ارزشمند است. خود اينها يك كتاب ميشود. جنگ ما جنگي نيست كه تمام شود.».
14 اسفندماه سالروز شهادت سردار اكبر زجاجي است؛ رزمندهاي كه بهرغم مجاهدتهاي بيشمارش نام و نشان اندكي دارد. شايد كمتر كسي بداند او در هنگام شهادت، جانشين لشكر 27 محمد رسولالله (ص) بود، سابقه جهادياش به حضور در ستاد جنگهاي نامنظم شهيد چمران ميرسيد و وقتي جام شهادت را در خيبر سر كشيد، به عنوان يك فرمانده با هوش و با استعداد نظامي بالا شناخته ميشد.
روزنامه «جوان» با درج عنوان «همرزماني كه در جانبازي و شهادت شبيه هم بودند»، آورد: شهيد كلهر و شهيد حسامي در جبهه با هم آشنا شدند و دوستي عجيبي رقم زدند. يك شباهت عجيب بين اين دو، مجروحيتهاي زياد و مشابهشان بود. شهيد حسامي در جبهه بانسيران بر اثر اصابت گلوله خمپاره يك پايش را از دست داده بود. شهيد كلهر هم كه از مرحله سوم عمليات رمضان وارد كادر لشكر 27 شده بود، از ناحيه پا مجروح شد.
در ادامه اين گزارش آمده است: 6 اسفند 1362 در جريان عمليات خيبر 2 دوست و يار صميمي كنار هم به شهادت رسيدند؛ هاشم كلهر معاون گردان مقداد از لشكر 27 محمد رسولالله (ص) و ابراهيم حسامي از نيروهاي كادر اين گردان، رزمندگاني بودند كه در خلقيات، جانبازي و حتي شهادت، شباهتهاي زيادي با هم داشتند. در روزهاي سرد اسفندماهي كه يادآور حماسهآفريني رزمندگان در جريان عمليات خيبر است، در گفتوگو با چند تن از اقوام و همرزمان اين دو شهيد، مروري كوتاه بر زندگي و دوستي جاودانهشان خواهيم انداخت.
اين روزنامه در گزارشي با عنوان «پايگاه بسيجي كه قدير ساخت هنوز محفل پرورش جوانان انقلابي است»، آورد: شهدا بهترين الگو براي جوانان هستند. كافي است در ميان دلمشغوليهاي روزگار، فرصتي را به خواندن زندگينامه، خاطرات و وصيتنامه شهدا اختصاص دهيم و مطمئن باشيم تأثير خود را در نهاد پاك جوانها خواهد گذاشت.مرور زندگي و سيره شهدا فرصتي است مغتنم تا خودمان را با معيارها و ملاكهاي آنها محك بزنيم. شايد در اين ميان نقطه اتصالي بين خود و شهدا پيدا كنيم.
روزنامه «جوان» در مطلبي با انتشار عنوان «8 روز بعد از اعزام به شهادت رسيد»، نوشت: معناي انتظار را بايد از خانوادههاي شهداي گمنام پرسيد و دوري و دلتنگي را در قاب عكسهاي يادگاري روي ديوار خانههاي شهدايي كه جاويدالاثر شدهاند به نظاره نشست.
37 سال چشم انتظاري براي خانواده شهيد عباس معظمي روزهاي تلخ و سختي را رقم زد. پدر تا رمق داشت منطقه به منطقه در پي گمشدهاش بود و مادر دست بر دعا كه خبري از فرزندش بشنود. برادر شهيد ميگويد تنها چند روز قبل از شناسايي پيكر برادر شهيدم، مادر بر سجاده نماز از خدا عاجزانه خواست تا زندهام روي فرزندم را ببينم. چند روز بعد از سپاه تماس گرفتند و خبر دادند كه شهيدتان شناسايي شده است و اين بار سجدههاي شكر مادرانه بود كه دلمان را از شادي و شور و حالش به وجد آورد. شهيد عباس معظمي گودرزي، متولد 1340 فرزند شاعلي در يكم مرداد 1361 بعد از عمليات رمضان در گردان ميثم سپاه محمد رسول الله (ص) مفقودالاثر شد. براي آشنايي با زندگي و سيره شهيد با محمد معظمي گودرزي برادر شهيد همكلام شديم.
روزنامه «كيهان» در گزارشي با انتشار عنوان «شكارچي تروريست هاي غرب»، آورد: سردار شهيد سعيد قهاريسعيد، يكي از فرماندهان همداني دوران دفاع مقدس بود كه در زمان حيات خود در بسياري از نقاط ايران مشغول به خدمت شد و در نهايت پس از سالها مجاهدت در راه اسلام در 4 اسفند 85 در 54 سالگي طي عمليات با گروهك تروريستي پژاك در مرز خوي(آذربايجانغربي) منطقه جهنمدره به فيض شهادت نائل آمد.
از جمله مسئوليتهاي اين شهيد ميتوان به فرمانده بسيج همدان در زمان جنگ، فرمانده سپاه نهاوند همزمان مسئول محور دزلي در مريوان، فرمانده سپاه سنقر، فرمانده سپاه جوانرودكرد، فرمانده سپاه و تيپ پاوه، فرمانده تيپ انصارالرسول(ص)، فرمانده سپاه مريوان، فرمانده قرارگاه شهيد شهرامفر سنندج، فرمانده قرارگاه برون مرزي شهيد قهاريسعيد، جانشين قرارگاه نجف در كرمانشاه، فرمانده ارشد سپاه الغدير در يزد، فرمانده لشكر 3 نيروي مخصوص حمزه سيد الشهدا(ع) در اروميه اشاره كرد. به همين مناسبت گفتوگويي با همسر و برادر شهيد قهاري سعيد صورت گرفته كه در ادامه ميخوانيد.
روزنامه «اطلاعات» در گزارش ديگري با عنوان «شوخي هاي رزمندگان در جبهه» نوشت: 8 سال دفاع مقدس، 8 سال نبرد و حضور در مناطق جنگي يادگارهاي كوچك و بزرگ براي ما به جا گذاشته است. ادبيات جبهه يكي از آنهاست كه مي توان مطايبه و شوخي هاي ميان رزمندگان را زيرمجموعه آن دانست. در اين ستون، گزيده هايي از مطايبات ميان دلاوران ميهن از ميان خاطرات آنها تقديم مي شود.
قرار گذاشته بوديم هرشب يكي از بچههاي چادر را توي «جشن پتو» بزنيم. يك روز گفتيم: ما چرا خودمون را مي زنيم؟ براي همين قرار شد يكي از بچه ها بيرون برود و اولين كسي رو كه ديد به داخل چادر بكشاند. يكي از بچهها رفت بيرون و بعد از مدتي با يك حاج آقاي روحاني برگشت. اول جاخورديم. اما قراري بود كه گذاشته بوديم. گفت: حاج آقا بچهها سوال دارن. حاج آقا گفت: بفرماييد و…. مدتي گذشت. يك بار داشتم از كنار چادري رد ميشدم كه كسي صدايم زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشت روحاني به سرم ريختند و جشن پتوي حسابي برايم گرفتند.
اين روزنامه در گزارشي با عنوان «عمليات كربلاي 7 درخشانترين كارنامه ارتش»، آورد: عمليات كربلاي 7 با رمز يا مولاي متقيان(ع) در محور حاج عمران و در ارتفاع 2 هزار و 519 متر به صورت نيمه گسترده در 12 اسفند 1365 توسط ارتش انجام شد. هدف از اين عمليات ايجاد اخلال و كندي در انتقال نيروي ارتش بعثي عراق به مناطق جنوبي براي دفاع از بصره را بود كه با موفقيت تقريبي در طي يكي 2 روز انجام شد. نيروي زميني ارتش عمليات را در شمالي ترين منطقه درگيري با رژيم بعث عراق اجرا و ضربه اي سنگين به دشمن وارد كرد.
پس از پيروزي هاي نيروهاي مسلح ايران در عمليات كربلاي 5 در جبهه جنوب، نيروي زميني ارتش عمليات كربلاي هفت را در منطقه حاج عمران با اهداف آزاد سازي ارتفاعات مهم منطقه، انهدام ماشين جنگي دشمن، تسلط بر منطقه حاج عمران و ايجاد تسهيلات لازم براي ادامه نبرد در منطقه اجرا كرد و توانست علاوه بر آزادسازي چند ارتفاع مهم و انهدام چندين تيپ و گردان دشمن، ادوات، سلاحهاي سبك، نيمه سنگين و انواع خودرو نيز به غنيمت و 185 نفر را به اسارت بگيرد.
**روايت حديث پايداري با الهام از آثار رزمندگان
آثار و ميراث به يادگار مانده از دوران دفاع مقدس، مفاهيم غني و عميقي را به جامعه منتقل مي كند كه مي تواند راهنماي مسير سعادت و ذلت ناپذيري ملت ايران به شمار رود.
روزنامه «جوان» در گفت وگويي با «يدالله ايزدي» از پژوهشگران دفاع مقدس، عنوان «وفاداري به اصالت متن در تاريخ شفاهي حرف اول را ميزند» را منتشر كرد و آورد: در تاريخ شفاهي بيش از زيبا نوشتن اصالت متن اهميت دارد. در خاطرهنگاري گاهي راوي شاخ و برگ زيادي به يك حادثه محدود ميدهد كه شايد متن را خيلي جذاب كند و همين باعث بيشتر شدن مخاطب ميشود گرچه ميتواند با واقعيت فاصله داشته باشد.
در ادامه به نقل از يدالله ايزدي آمده است: تاريخ شفاهي معمولاً مستند به اسناد، مدارك و شواهدي است كه صحت اين مدارك، اظهارات راوي را تأييد و تبيين ميكند ولي در خاطرهنگاري چنين وظيفهاي متوجه راوي نيست. راوي ضمن بيان مشاهدات و تجربياتش تحت عنوان خاطره خيلي در صدد تأييد يا ارائه شواهدي مبني بر صحت و دقت در اظهارات نيست، اما در تاريخ شفاهي اينگونه نيست و به پژوهش و مطالعات پيشيني نياز است كه بر اساس آن فرد در قالب گفتوگوي دوطرفه به سؤالات جواب ميدهد و از يك منطقي تبعيت ميكند. اين منطق ممكن است تاريخي و زماني باشد. يعني يك روندي از يك حادثه را بيان كند.
اين روزنامه در گزارشي با انتشار عنوان «24 روايت از يك فرمانده»، نوشت: روايتهاي زندگي شهيد رستگار، حضور در انقلاب و عرصههاي مبارزات انقلابي، پيوند با جنگ و شركت در حماسه نبعه، عمليات فتحالمبين، بيتالمقدس، سفر به سوريه و لبنان، تشكيل تيپ سيدالشهدا (ع) تهران، حماسهآفريني در والفجرها، عمليات خيبر و... سرفصلهاي اين كتاب هستند.
در ادامه اين مطلب مي خوانيم: «رستگاري در جزيره» اثري است كه در ژانر مستندنگاري تاريخ شفاهي دوران دفاع مقدس به زندگي يكي از چهرههاي شاخص دوران دفاع مقدس پرداخته است. اين اثر 400 صفحهاي تأليف محمدعلي آقاميرزايي نويسنده ادب پايداري و فعال رسانهاي به زندگي، رشادتها و فعاليتهاي سردار كاظم نجفي رستگار از فرماندهان دوران دفاع مقدس پرداخته است. اين كتاب از آنجا مورد توجه قرار ميگيرد كه روايتگر زندگي و مجاهدتهاي فرمانده شاخصي است كه در دوران دفاع مقدس به نوعي خاص از مديريت در جنگ معتقد بود و به خاطر همين نوع نگاه و خاص بودن حتي حاضر شد از سمت فرماندهي استعفا دهد و نهايتاً در كسوت يك سرباز به شهادت ميرسد. محتواي اين كتاب به عنوان اثري مادر و مبنايي ميتواند به فيلم و حتي مجموعه تلويزيوني و رمان و داستان تبديل شود، چراكه پر است از روايتهاي جذاب از زندگي و جنگ و حوادث ديگر آن سالها!
روزنامه «جوان» در گزارشي با عنوان «مشهد شهداي دفاع مقدس بوسهگاه ميليونها زائر عاشق» آورده است: سال گذشته اردوهاي راهيان نور دومين دهه تشكيل خود را پشت سر گذاشت. شايد اگر به 20 سال قبل برميگشتيم، كمتر كسي ميتوانست پيشبيني كند در زماني نه چندان دور ميليونها نفر از مناطق عملياتي دفاع مقدس ديدن كنند. اين روزها كه بوي نوروز مشام هر ايراني را نوازش ميدهد، سراسر ايران شاهد تكاپوي كاروانهايي است كه پيك كاري خود را از نيمه اسفند تا نيمه فروردين ماه پشت سر ميگذارند.
سال 1376 سنگ بناي سفرهاي معنوي و فرهنگي راهيان نور به شكل و شمايل كنوني گذاشته شد. در آن زمان حدود يك دهه از اتمام دفاعمقدس ميگذشت و كار تفحص و پاكسازي ميادين مين در برخي مناطق عملياتي جنگ تحميلي به اتمام رسيده بود، لذا به لحاظ ايمني، حضور نسبتاً گسترده مردم در مناطق عملياتي جنگ ميتوانست بدون اشكال صورت پذيرد. از همين رو تنها يك سال بعد يعني در سال 1377 بسيج دانشجويي از ظرفيتهاي موجود استفاده كرد و اردوهاي دانشجويي راهيان نور پايهگذاري شد.
روزنامه «ايران» در گزارشي با عنوان «ماجراي يك جذبه از عكس شهيد تا نگارش كتاب»، آورد: كتابها و فيلمهايي كه ميخوانيم و ميبينيم همه داستانهايي دارند كه يا بر اساس واقعيت و يا پرداخته ذهن نويسنده هستند. كتاب «دلداده» داستان زندگي نويسنده آن زهرا سبزعلي و خاطراتي از زندگي شهيد عليرضا ماهيني است. به گفته وي، او تا قبل از «دلداده» نه نويسنده بوده و نه علاقهاي به نوشتن داشته است. سبزه علي ميگويد: «من مشغول زندگي و مشكلات روزمرهام بودم و جز اينكه «شهيد» عنوان مقدسي است درك ديگري از اين واژه نداشتم. در نهايت سالي يكبار براي زيارت اموات و براي گرفتن حاجات دنيوي و معنوي به مزار شهدا ميرفتم و هيچ وقت تصور نميكردم پيدا كردن عكس يك شهيد در يكي از روزهاي پاييزي سال 1385 در مترو تهران مسير زندگي و شيوه نگرشام را تغيير دهد.
آن عكس و همراهي با شهيد ماهيني از آن موقع تا تابستان سال 91 تحولي در درون من ايجاد كرد كه تصميم گرفتم شرح حال اين شهيد را بنويسم تا بقيه هم عليرضا ماهيني را بشناسند». كتاب «دلداده» ويژگيهاي بسياري دارد كه ميشود به آن اشاره كرد اما اولين نكتهاي كه با خواندن آن به چشم ميآيد، شيوه نو و البته جذاب روايت داستان است. اين كتاب در يك سالي كه از سوي انتشارات سوره مهر چاپ شده با استقبال مخاطبان روبه رو بوده و با شروع سال 98 شاهد چاپ دوم آن خواهيم بود.
اين روزنامه در گزارشي با عنوان «ضرورت پژوهش در زمينه و زمانه شعر شهادت» نوشت: والاترين جايگاه معنوي و مقام عالي نزد مبارزان مسلمان و انقلابي، مقام شهادت است. «شهادت» مرگي است از راه كشته شدن؛ كه شهيد آگاهانه و بهخاطر هدف مقدس و به تعبير قرآن «في سبيل الله» انتخاب ميكند. اين چنين مرگي شريفترين، بالاترين و گراميترين نوع مردن تعبير شده است.
شهادت در دين اسلام داراي چنان عمق و وسعت است كه خود به يك مكتب سازنده و تاريخ ساز تبديل ميشود. شهادت يعني گواهي همه جانبه كه از طريق حضور كامل در صحنه و بر مبناي آگاهي، حاصل شود. با توجه به آيات قرآن كريم مقام شهادت، مقام حضور و بصيرت و نظارت است. در فرهنگ اساطيري ايران نيز اين معنا در رويين تني يا زخمناپذيري ديده ميشود. برطبق افسانههاي سامي، حضرت خضر از آب زندگي خورد و جاويدان گشت. در داستانهاي شاهنامه، جمشيد، كيكاوس و فريدون، پادشاهاني بودند كه ناميرا بودند؛ ولي سپس مرگ بر آنها چيره شد.
روزنامه «كيهان» با درج عنوان «تحول جوانان بيگانه با ارزشها را ديدم» آورد: حركت عظيم فرهنگي، مذهبي واجتماعي راهيان نور به عنوان جرياني تاثيرگذار، توانسته است در اذهان، افكار و قلوب نسل جوان كه دوران دفاع مقدس را درك نكردهاند تاثير بيبديلي بگذارد و آن سالهاي انباشته از پيام و كلام را براي اين نسل تا اندازهاي ملموس كند. اين جريان ارزشمند همانند هر جريان تاثيرگذاري احتياج به پشتيباني فكري، فرهنگي و هنري دارد تا از ورود آسيبهاي احتمالي بدان جلوگيري شود.
راويان اين جريان كه سهم بسياري در آن دارند به عنوان عناصر و سرمايههاي اين حركت ارزشمند محسوب مي شوند، چرا كه هركدام از آنان كولهباري از تجربيات و خاطرات ارزشمند دوران دفاع مقدس و دوران بعد از جنگ و سپس دوران روايتگري راهيان نور را با خود به همراه دارند. همچنين ايدهها و نظرات، انتقادات و پيشنهادهايي كه حاصل آن تجربه ارزشمند، چه در دوران جنگ و چه در دوران بعد از جنگ و دوران روايتگري، كه ميتواند به پويايي، تقويت و هرچه بهتر شدن اين حركت عظيم كمك شاياني برساند. اين انبوه تجربه و خاطره اگر به دست تابعين راويان نرسد قطعا خسارتي جبرانناپذير است. براين اساس، مجموعهاي از تجربيات راويان پيشكسوت راهيان نور جمعآوري شده كه به مناسبت فرا رسيدن اعزام كاروان ها به مناطق، تقديم مي شود.
پژوهشم**2059**9131
يك هفته با مطبوعات؛
اشاعه فرهنگ شهادت با بسط و ترويج سيره شهيدان
۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ۸:۱۹
کد خبر:
83234410
تهران- ايرنا- لزوم جهاد در اسلام از ارزشمندترين مفاهيم به شمار مي رود و ايثارگران در سال هاي دفاع مقدس، روايت هايي زيبا از فرهنگ شهادت را به تصوير كشيدند و در اين ميان شهيدان با اهداي جان خويش، تضمين كننده، امنيت و اقتدار ايران شدند.