در جريان پخش بازيها، بارها زيرنويسهاي مربوط به اين سامانهها روي آنتن ميرود و حتي گزارشگرها در حال گزارش بازي، بيشتر هوش و حواسشان را به تبليغ سامانهها ميدهند. در نهايت هم روي پيراهن بازيكنها و در مصاحبههاي بعد از هر بازي، نشاني از «ستاره مربع» وجود دارد. فوتبال ايران حالا با چنين روشي مديريت ميشود.
اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70، يك تئوري خاص در مورد نحوه مديريت و درآمدزايي سرخابيها وجود داشت. تصور ميشد اگر هر هوادار مبلغ بسيار كمي را به تيم محبوبش كمك كند، استقلال و پرسپوليس ثروتمند ميشوند و همه بدهيهايشان را نيز صاف خواهند كرد. در شهرستانها، كمكهاي مالي مستقيما به رختكن تيمها ميرسيد و البته در نهايت تنها به چند چهره خاص تعلق ميگرفت. مدتي بعد استقلال و پرسپوليس با اعلام شماره حساب رسمي، از هوادارانشان خواستند كه حسابهاي بانكي دو باشگاه را پر كنند و به ياري تيم مورد علاقه بشتابند اما نتيجه اين تصميم، چيزي به جز نااميدي مطلق نبود. چراكه هيچكس از حساب شخصياش براي پر كردن جيب فوتباليستها استفاده نميكرد.
حالا بعد از گذشت چندين و چند سال، تئوري درآمدزايي دو باشگاه درست همان است و تنها شيوه اجراي آن تغيير كرده و كمي «فريبكاري» به آن اضافه شده است. پرسپوليس و استقلال هنوز براي اداره شدن به «جيب مردم» نگاه ميكنند اما اين بار مردم به جاي حضور در بانكها و واريز پول به حساب سرخابيها، اين مبلغ را از طريق عضويت در سامانههاي هواداري اپراتورها ميپردازند. اين سامانهها به صورت ماهانه رقمي را از حساب اعضايشان خارج ميكنند و حقيقت آن است كه بسياري از اعضا، حتي روحشان هم از اين ماجرا خبر ندارد و بعد از اولين برداشت، متوجه اصل قضيه ميشوند.
سامانهها در ازاي اين برداشت البته خدمات اندكي را نيز به مخاطبان ارائه ميكنند اما اين خدمات هرگز نسبتي با رقمهاي دريافتي آنها ندارد. نه فقط در پرسپوليس و استقلال، بلكه حتي در چند باشگاه شهرستاني نيز روشي به جز تبليغ سامانه پيامكي و استفاده از آن براي اداره تيم وجود ندارد. هنوز هم همه چيز به پول مردم وابسته است و اگر همه مردم همزمان عضويت در سامانهها را لغو كنند، باشگاهها در معرض ورشكستگي مطلق قرار خواهند گرفت. حيرتآور به نظر ميرسد كه راه درآمدزايي در فوتبال ايران، هنوز هم از متدهاي دهه شصتي فاصله نگرفته و هرگز مدرن نشده است.
اگر همه درآمد سامانههاي هواداري به باشگاههاي قرمز و آبي اختصاص داده ميشد، تحمل كليت ماجرا سادهتر بود اما بر هيچكس پوشيده نيست كه پرسپوليس و استقلال تنها بخشي از اين مبلغ را دريافت ميكنند. در واقع مردم با نيت كمك به باشگاهها به عضويت اين سامانهها درميآيند اما ناخواسته بخش مهمي از اين پول را به جيب نهادهاي ديگر ميريزند. اگر همه چيز سالم و منطقي انجام ميشود، چرا هيچوقت گزارش شفافي از تعداد دقيق اعضاي سامانه هواداري هر باشگاه در اختيار رسانهها قرار نميگيرد؟ چرا رقم دقيق درآمد اين سامانهها هرگز مشخص نميشود؟ چرا هرگز اعلام نميشود كه چه درصدي از اين مبلغ، به دو باشگاه اختصاص پيدا كرده است؟ با اين تعداد عضو در سامانه، چرا پرسپوليس و استقلال هنوز با مشكلات مالي روبهرو هستند و بازيكنانشان مدام براي دريافت حقوق قانونيشان دست به اعتصاب ميزنند؟
جذب اسپانسر، بديهيترين روش براي درآمدزايي در دنياي فوتبال محسوب ميشود اما در ايران، بزرگترين برندهاي باشگاهي نهتنها از اسپانسر پولي دريافت نميكنند، بلكه حتي درصد مهمي از سودشان را نيز در اختيار حاميان مالي قرار ميدهند. در واقع حامي مالي متعهد به فراهم آوردن شرايط دريافت عضويت مردم ميشود و در ازاي آن، درصد زيادي از سود دو باشگاه را به خودش اختصاص ميدهد. مسدود شدن همه راههاي حرفهاي درآمدزايي و «دولتي بودن» فوتبال، پرسپوليس و استقلال را به چنين روزي انداخته است كه براي رسيدن به درآمد، خودشان را به دامان اپراتورها بيندازند و به دست آنها مورد سوءاستفاده قرار بگيرند.
فوتبال ايران اين روزها به يك بنگاه بزرگ شرطبندي شبيه شده است. تلويزيون از يك طرف و باشگاهها از طرف ديگر، هواداران فوتبال را به اين ضيافت بزرگ پيامكي دعوت ميكنند. اين وسط، پول از جيب هواداران فوتبال خارج ميشود و بخش اعظم آن به جيب افرادي ميرود كه با فوتبال سروكار ندارند. در اين ماجرا چند قرعهكشي نيز با تبليغات گسترده صورت ميگيرد تا انگيزه بيشتري براي شركت در اين اتفاق به هواداران فوتبال بدهد.
«مديريت سامانهاي» اما هرگز در فوتبال دوام نخواهد آورد. باشگاهها تنها تا چند سال ميتوانند روي اين روش حساب باز كنند. اين مسكن موقت، تنها دوران بيماري آنها را طولانيتر ميكند و هرگز نميتواند روشي براي برطرف كردن مشكلات اصلي سرخابيها باشد. تا زماني كه آنها از روشهاي اصولي درآمدزايي استفاده نكنند، شرايطشان نسبت به امروز تغيير نخواهد كرد.
منبع: روزنامه توسعه ايراني؛ 1397.12.20
گروه اطلاع رساني**9370**2002
تهران- ايرنا- اين روزها در فوتبال ايران همه راهها به «ستاره مربع» ختم ميشوند. اهالي فوتبال به محض روشن كردن تلويزيون، با انبوهي از برنامههاي ورزشي برخورد ميكنند كه هر چند دقيقه يك بار براي ارسال پيام كوتاه در جهت «حمايت» از تيم محبوب مردم تاكيد دارند.