روزهايي كه بايد طاها پدرانه هاي مرتضي را مي ديد با او در پارك محله اش مسابقه مي گذاشت و همپاي پدر بدود. بايد دست در دست پدر تمام كوچه هاي شهر را مي گشت و سرمست از بازي هاي كودكانه مي شد.
شب هايي كه بايد سر بر آغوش پدر مي گذاشت تا با تكان هاي آرام دستش به خواب برود همه بودند، اما پدر نبود.
اين روزهاي طاها شب يلدا داشت كه بدون بابا گذشت، جشن تولد داشت كه بابا نبود و البته نماينده ولي فقيه در استان حضور داشت، نوروز جاي پدر كنار هفت سين خالي بود. اين روزها براي طاها غريب بود چون هيچ روزش مثل روزهاي سه سال قبل زندگي اش نبود.
روزي كه مرتضي در سوريه بر اثر اصابت موشك غرق خون شد نمي دانست روزهاي بعد از او براي طاها چگونه مي گذرد.
طاها در تمام روزهاي بدون بابا دلتنگي هايش را به آسمان گفت چون در عمق بي قراري ها و بهانه جويي ها باورش شده بود كه مقصد سفر پدر پاسدارش آسمان بوده است.
يك سال از روزي كه تابوت شهيد مرتضي بصيري پور از سفر سوريه رسيد، گذشت و طاهاي امروز با طاهاي روزهاي قبل فرق دارد اگر آن روز ناباورانه فقط به عكس پدر نگاه مي كند اما اكنون مي داند كه سهم او از پدر همان 2 سال و چند ماه بود و از اين پس بايد باور كند كه بابا ندارد؛ اگرچه در تمام روزهاي بدون پدر هر كجا كه رفت نام و ياد پدر شناسه افتخارش بود.
هر سال كه از اين روزها بگذرد شايد طاها معناي كلماتي را كه پدر در آخرين نامه برايش به يادگار گذاشته بهتر بفهمد؛ آنجا كه مرتضي به پسرش سفارش كرد «خواهش دارم مواظب قلب من يعني مادرت باشي و بداني كه نبايد ايشان را آزرده خاطر كني و بداني كه بنده در همه حال پيش شما هستم؛ ان شاءالله. در ضمن بدان كه خيلي دوستت دارم پسرك گلم.»
سهم اين روزهاي طاها همين چند جمله است كه بايد با آن روزهاي ديگر را هم سر كند. شايد هر نگاهي كه از اين پس طاها به قاب عكس بابا داشته باشد مشتي گره شده بر ياوه هايي باشد كه پدرش را تروريست مي داند.
مرتضي بصيري پور از نيروهاي سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبي متولد 1365 در روستاي اسلام آباد نهبندان كه 20 فروردين 97 در در درگيري با تروريست ها و دفاع از حرم اهل بيت (ع) در سوريه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
نخستين سالگرد شهادت سروان پاسدار مرتضي بصيري پور اولين شهيد مدافع حرم خراسان جنوبي روز پنجشنبه 22 فروردين ماه جاري با حضور نماينده ولي فقيه در استان، استاندار، مسئول نمايندگي ولي فقيه در نيروي هوافضا و جمعي از مسئولان و مردم در بيرجند برگزار شد.
*خبرنگار ايرنا
بيرجند - ايرنا - يك سال از روزي كه پيكر پدر به خاك سپرده شد گذشت و روزهايي بدون بابا را براي طاها رقم زد، روزهايي كه صبح بوسه گرم پدر را بر پيشاني اش حس نكرد و شب ها بدون نگاه مهربان او به خواب رفت.