خبر پيشي گرفتن سالمندان زن بر سالمندان مرد را چند روز پيش محسن سلمان نژاد، رئيس دبيرخانه شوراي ملي اعلام كرد. وي به ايرنا گفت: «سالمندي در كشور زنانه شده است و در ازاي هر 97 مرد سالمند، يكصد زن سالمند وجود دارد.» پيشتر نيز فريد براتي سده، رئيس سابق دبيرخانه شوراي ملي سالمندان گفته بود بر اساس آمار در سال 1400 به ازاي هر 100 زن سالمند، 88 مرد سالمند خواهيم داشت و در واقع زنانه شدن سالمندي در آينده پررنگتر از امروز خواهد شد. بدون ترديد سالهاي آينده شاهد شكلگيري خانههاي سالمندان زنانهاي خواهيم بود كه خيل زنان سالمند تنها، سالهاي پاياني عمر خود را در آنجا ميگذرانند.
پديده سالخوردگي جمعيت تنها مربوط به ايران نيست و تمام كشورهاي جهان به نوعي با اين پديده روبرو هستند و با توجه به اين كه هر ساله اميد به زندگي افزايش و مرگ و مير كاهش مييابد، روند سالخوردگي جمعيت برگشتپذير نيست و پيري جمعيت يك چالش دائمي در جهان خواهد بود. اما در اين ميان، تركيب جنسيتي جمعيت سالمند موضوعي حائز اهميت است. شاخص نسبت جنسي سالمندي نشانگر توزيع جمعيت زنان سالمند نسبت به مردان سالمند است. براساس اين شاخص در چند دهه قبل كفه ترازو مردان سالمند كشو سنگينتر بود و تعداد مردان سالمند بيشتر از زنان سالمند بود، اما اكنون براساس آمارها اين شاخص به سمت زنانه شدن ميل پيدا كرده است.
جمعيت شناسان همواره اذعان داشتهاند، شايد ميزان تولد پسران از دختران در جامعه بيشتر باشد، اما سن مرگ و مير در مردان پايينتر از زنان است و نرخ مرگ و مير در مردان بيشتر از زنان است. بر اساس اطلاعات آماري جمعيت در مقابل هر 100 دختر، 105 پسر به دنيا ميآيد، اين در حالي است كه سن اميد به زندگي در مردان حدود دو سال از زنان كمتر است.
زنانه شدن سالمندي در كشور پديدهاي است كه جدا از شتاب تغيير ساختار سني جامعه و 1.5 برابر شدن جمعيت سالمندان كشور طي يك دهه، موضوعي نيازمند بررسي و سياست گذاري كلان است. البته بايد به اين نكته توجه داشت وقتي از جنسيت سالمندان صحبت ميشود، منظور بزرگ نمايي جنس خاصي يا اولويت دادن به جنس زن به مرد يا بالعكس نيست، بلكه تبعاتي است كه هر كدام از اين دو جنس مرد يا زن بودن به همراه دارد. اكنون كه زنانه شدن سالمندي مطرح است و مي گوييم پديده سالمندي در كشور به سمت زنانه شدن پيش مي رود يعني ، تبعاتي است كه به واسطه مشكلاتي كه به خاطر زن بودن مطرح ميشود و يا زنان تجربه مي كنند، در اينجا بارزتر ميشود.
يك پژوهشگر مسائل اجتماعي و استاد دانشگاه با بيان اين كه زنان سالمند، آسيبپذيرترين گروه سالمندان هستند و به نسبت مردان سالمند، نياز به توجه بيشتري دارند، به همدلي گفت: مشكلات زنان سالمند در يك يا دو مقوله خلاصه نميشود و موضوعي گسترده و فراگير است كه نياز به بررسي و راهكار كارشناسان اين حوزه دارد.
«شهلا مراديان» افزود: با توجه به رشد روزافزون سالمندان زن در كشور ، توجه به كيفيت زندگي آنها يكي از فاكتورهاي اساسي در سلامت اجتماعي است. وي به تنهايي زنان سالمند به عنوان يكي از مشكلات اساسي آنان اشاره كرد و افزود: يكي از مولفههاي تاثيرگذار بر كيفيت زندگي سالمندان، احساس تنهايي است ، تنهايي زنان سالمند همراه با مشكلات اجتماعي و سلامتي بيشتري نسبت به مردان است. احساس تنهايي در سالمنداني كه همسرشان را از دست ميدهند بسيار بيشتر از سالمندان متاهل است.
وي افزود: وقتي به آمار زنان سالمند تنها نگاه ميكنيم تعداد آنها سه تا چهار برابر مردان سالمند تنها است و اين پديده ميتواند چالشي جدي براي اين جمعيت و همچنين جامعه به وجود آورد. آمارها ميگويند در حال حاضر يك پنجم معادل 20 درصد زنان سالمند يعني 700 هزار نفر زن سالمند، تنها هستند اما اين آمار در مردان يك چهارم زنان است.
مراديان يكي از راههاي مرتفع كردن تنهايي زنان سالمند را ترويج ازدواج در سالمندان عنوان كرد و گفت: هر چند ازدواج مجدد در ميان سالمندان نسبت به گذشته بيشتر شده است اما متاسفانه اغلب زنان سالمند به دليل محدوديتهاي عرفي و سنتي از ازدواج مجدد استقبال نميكنند و آن را تابو ميدانند، به همين دليل تعداد زنان سالمند بدون همسر و تنها بسيار بيشتر از مردان سالمند تنهاست.اين در حالي است كه نرخ ازدواج مجدد در ميان مردان سالمند بيش از زنان است.
ناگفته پيداست ازدواج مجدد و زندگي مشترك در دوران سالمندي موجب ميشود نيازهاي عاطفي، روحي و رواني سالمند تامين شود و اميد دوباره به زندگي پيدا كند. در عين حال تشكيل مجدد زندگي مشترك، موجب كاهش استرس، تنهايي و افسردگي و از بين رفتن نگراني از مرگ به علت تنهايي ميشود.
اين پژوهشگر اجتماعي به وضعيت سلامت زنان اشاره كرد و افزود: گرفتاري پزشكي زنان در آينده بيشتر است. چرا كه فقدان نظام مراقبتي و حمايتي از سالمندان، فقدان بيمههاي مراقبتي باعث ميشود بسياري از زنان سالمند اغلب دهه هاي طولاني با بيماري و درد طي كنند.
وي با اشاره به مشكلات اقتصادي تصريح كرد: مشكلات اقتصادي و معيشتي موضوع ديگري است كه زنان سالمند بيشتر از ساير اقشار جامعه از آن متاثر ميشوند. مشكلات اقتصادي براي نگهداري از سالمندان در كنار خانواده، به علاوه فضاي محدود منازل امروزي و هزينه درمان افراد سالمند، در موارد زيادي فرزندان را ناچار ميكند سالمندان را روانه خانهاي به نام «خانه سالمندان» كنند كه هيچ كدام از آنها، آنجا را خانه خود نميدانند و بسياري از آنان تا آخرين روزهاي عمر منتظر برگشت به منزل خود هستند.
طبق آمارهاي سازمان آمار در سال 95، 7 ميليون و 500 هزار سالمند در كشور وجود دارد اما برآوردها نشان مي دهد آمار سالمندان در كشور از مرز هشت ميليون نفر فراتر رفته است. پيش بينيها نيز حاكي از آن است كه درصد سالمندان ايراني تا سال 2050 به بيش از 30 درصد ميرسد؛ بر اين اساس در سال 2050 درصد جمعيت سالمند در ايران از ميانگين جهان و آسيا بيشتر و از هر سه نفر، يك نفر سالمند خواهد بود.
منبع: روزنامه همدلي؛ 1398،02،07
گروه اطلاع رساني**2059**2002
تهران- ايرنا- اگر چه ايران در مسير سالمندي قدم برداشته، اما گرد پيري بيشتر بر چهره زنان كشور نشسته است و سالمندي به سمت زنانه شدن پيش ميرود. جمعيت شناسان همواره اذعان داشتهاند، شايد ميزان تولد پسران از دختران در جامعه بيشتر باشد، اما سن مرگ و مير در مردان پايينتر از زنان است و نرخ مرگ و مير در مردان بيشتر از زنان است.