خیلی از ما معتقدیم كشور شادی نداریم و تعطیلی های تقویم هم این موضوع را تصدیق میكنند. شرایط ایران و وضعیت اقتصادی و معیشتی كشورمان در سالهای گذشته نفس كشیدن را برای بیشتر ما تنگ كرده است. حالا در مهمانیهای خانوادگی صحبتها درباره آخرین قیمت گوشت و مرغ و مایحتاج روزانه خانه است. امید بهبود اوضاع از بین رفته است و میتوان گفت كه این روزها خیلیها یا میخواهند از كشور بروند یا به مهاجرت فكر میكنند. با تمام این شرایط مسئولین هم به جای این كه اندكی این سختیها را هموار كنند، ما را تشویق به تحمل اوضاع میكنند، از خوبی تحریمها میگویند و به این موضوع فكر نمیكنند كه كمر مردم زیر بار گرانی و فشارهای زیادی كه زندگی به آن ها تحمیل كرده خم شده است.
در نهایت همین موضوعات بیشتر افسردگی را در جامعه فراگیر میكند، چراكه با وجود اینترنت همراه و تلفنهای هوشمند اكثر مردم در كانال ها و گروههای پیامرسان عضو هستند و با مرور شبكههای اجتماعی و خواندن اخبار بهطور لحظهای در جریان همه تحولات قرار میگیرند و این عاملی است كه آن ها را بیش از پیش دچار استرس، نگرانی و ترس از آینده میكند. شاید استفاده مدام از تكنولوژی و رصد دائم شبكههای اجتماعی است كه طبق نظرسنجی یك موسسه معتبر كه در این زمینه فعالیت میكند؛ مردم جهان به مراتب استرس زیادتری را تجربه كرده و خشمگینتر شدهاند. موسسه گالوپ در تازه ترین نظرسنجی خود اعلام كرده است كه عصبانی ترین و غمگین ترین مردم جهان ارمنستانیها، عراقیها، ایرانیها، فلسطینیها و مراكشی ها هستند. این موسسه همچنین بیان كرده است كه میزان استرس نیز در میان مردم جهان به ركوردی جدید دست یافته و مردم یونان و ارمنستان در جایگاه اول در استرس قرار دارند. با این حال مردم آمریكای لاتین-پاراگوئه و پاناما كمترین استرس را تجربه میكنند.
** ایران، كشوری غمگین
سال گذشته بود كه رئیس انجمن مددكاری ایران گفت: ایران دومین كشور غمگین جهان است. ادعایی كه چندان قابلباور نیست، اما نمیتوان آن را دور از ذهن هم دانست. این ادعا كه سید حسن موسوی چلك به آن پرداخته بود از سوی سازمان های معتبر بینالمللی مطرح شده بود. طبق این نظرسنجی كه در سال 2017 انجام شده بود، ایران در میان 185 كشور در رتبه 105 قرار گرفته و در جدول غمگینها از پایین جدول، رتبه دوم را دارد و بعد از عراق دومین كشور غمگین جهان محسوب میشویم. بعد از مطرح شدن این خبر از سوی موسوی چلك، روانشناسان به نقد او نشستند و معتقد بودند با این كار امید بیشازپیش در دل مردم كشته میشود.
حالا خبرهای دیگری در رابطه با غمگین بودن مردم كشورمان از دیروز تا حالا كه نتایج این نظرسنجی منتشر شده است، دستبهدست میچرخد. بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ ایرانیان برای دومین بار پیاپی غمگینتر و خشمگینتر و ترسناكتر از هر زمانی شدهاند. موسسه گالوپ برای رسیدن به این نتیجه بیش از 151 هزار مصاحبه با مردمان مختلف ترتیب داده و سؤالهایی از شركتكنندگان پرسیده تا پی ببرد احساس افراد نسبت به سالهای قبل چه اندازه تغییر كرده است. سؤالهایی از این قبیل كه آیا احساس خوبی داشتید؟ آیا با شما با احترام رفتار میشود؟ آیا روز گذشته خندیده یا حتی لبخند زدهاید؟ آیا بیشترین ساعت روز را با خشم، استرس و حالت غمگین سپری كردهاید؟اگر به سؤالهای مطرح شده كمی توجه كنیم به سادگی متوجه میشویم جواب بیشتر ما منفی است. در بیشتر مواقع رفتارهای محترمانه جایش را به توهین داده است و در طول روز بارها شاهد این موضوع هستیم كه در كوچه، خیابان، خانه یا محل كار با كوچكترین حرفی از كوره درمیرویم؛ این تازه اول داستان است؛ بر سر چیزهای بیمورد جنگودعوا به راه میافتد. صحبتهای بسیاری از ما در شرایط مختلف با صدای بلند است و همه بر این موضوع اتفاقنظر داریم كه تبدیل به انسانهای عصبی شدهایم. در نهایت این تحقیق نشان داد در سال گذشته میلادی به طور متوسط از هر 10 نفر 4 نفر اعلام كردهاند كه زندگی روزمرهشان توأم با نگرانیهای زیادی است و از هر 10 نفر 3 نفر نیز گفتهاند همواره دچار استرس هستند و دردهای فیزیكی بسیاری را تحمل میكنند. یكچهارم مصاحبه شوندگان دچار غم و اندوه بودند و 22 درصد از آنها نیز همواره خشمگین هستند. بر اساس نتایج این تحقیق، 10 كشوری كه به طور میانگین بین 10 شاخص، مردمشان بدترین وضعیت را در سال گذشته میلادی تجربه كردهاند به ترتیب عبارتاند از: چاد، نیجر، سیرالئون، عراق، ایران، بنین، لیبریا، گینه، سرزمینهای فلسطین و كنگو.
همان طور كه مشاهده میكنید ایران رتبه پنجم را در این لیست دارد و نشان میدهد چرا در هر شرایطی عدهای از مردم در دلشان غم دارند و این اندوه در چهرهها نیز نمایان است.
این موسسه تنها به غمگین بودن ایرانیها اكتفا نكرده است و در كنار آمار پنجمین كشور غمگین جهان بودن به ما اطلاعات دیگری هم میدهد از جمله اینكه بیشتر شركتكنندگان روز قبل از نظرسنجی یك فشار و استرس روانی را تجربه كردهاند و همین باعث شده تا بتوانیم در كنار رتبه پنجم غمگین بودن رتبه سوم در عصبانیت، رتبه پنجم در احساس استرس و رتبه چهارم در احساس نگرانی را در بین 140 كشور جهان از آن خود كنیم.
** شرایط سخت اقتصادی دایره زندگی را تنگ كرده
همان طور كه پیشتر هم گفته شد، قرار گرفتن ایران در این جایگاه زیاد دور از ذهن نیست. با یك نگاه اجمالی به افرادی كه كنار ما زندگی میكنند از خانواده تا همكاران، از دوستان تا اقوام متوجه میشویم ایرانیان همواره از مشكلات عصبی، افسردگی، خشم و فشارهای روحی و روانی رنج میبرند. در سالهای اخیر آمار نزاعهای خیابانی به صورت چشمگیر افزایش داشته است. از سوی دیگر آمارهای رسمی از افزایش 14 درصدی و برخی آمارهای غیررسمی از افزایش 30 درصدی افسردگی در كشور خبر میدهند. همین آمارها نشان میدهد مؤلفههایی همچون خشم و افسردگی در كشور به شدت زیاد است و هر روز هم بیشتر از روز قبل میشود؛ اما در این میان نمیتوانیم از مشكلات اقتصادی اخیر چشمپوشی كنیم.
یكی از دلایلی كه ایرانیان هر روز با غم و افسردگی بیشتری روبه رو میشوند شرایط نا بسامان اقتصادی و معیشتی است. صفهای طولانی برای گرفتن گوشت، شكر یا افزایشهای لحظهای و بیدلیل كالاهای اساسی باعث میشود تا افرادی كه از شرایط اقتصادی متوسط یا پایینتری به سر میبرند بیش از سایرین احساس ناخوشایند از خودشان و شرایط داشته باشند. زمانی كه وضعیت اقتصادی افراد محدود شود، انتخاب و برنامه ریزی ها نیز دچار محدودیت میشوند و نشاط جایش را به افسردگی و ركود میدهد.
** زنگ خطر شیوع افسردگی در ایران
افسردگی یكی از شایع ترین بیماریهای جهان است كه با علائم متفاوتی در فرد نمود پیدا میكند. شرایط كنونی باعث شده تا ایرانیها افسردگی را بیشازپیش تجربه كنند. بر اساس آمارهای ارائه شده، میزان افسردههای جهان 9 درصد یا نزدیك به 10 درصد است، اما در ایران این میزان به 12.6 درصد رسیده و سهم زنان ایران از این افسردگی 5.16 درصد بوده كه مهمترین دلیل آن عوامل محیطی شناخته شدهاند و در كل میتوان به این نكته اشاره كرد كه ایرانیان بین 21 تا 25 درصد درگیر افسردگی هستند. لازم به ذكراست این ارقام آمارهای رسمی هستند و آمارهای غیررسمی از ارقامی بالاتر از این حكایت میكنند تا جایی كه روانشناسان چند سالی میشود زنگ خطر افسردگی را در ایران به صدا در آوردهاند، اما دریغ از اندكی توجه برای از بین بردن یا كاهش این مسئله مهم.
به گفته یكی از روانشناسان، افسردگی یك بیماری «شایع» است. در روان شناسی از چیزی به نام سرما خوردگی روانی از آن یاد میشود. در این بیماری هر شكستی در فرد منجر به آسیب خواهد شد و ابتدا با حسی ناخوشایند شروع میشود.
پرخاشگری، كاهش میل جنسی، كاهش تحرك و... از تأثیرات آن است. مهدی مسلمیفر میگوید: نكتهای كه در مورد افسردگی وجود دارد این است كه این آسیب یك آسیب راحت است؛ به این معنا كه به راحتی در افراد بهوجود میآید و از طریق آن سقوط كردن نیز آسان خواهد بود. چراكه همدستیهای اجتماعی افسردگی را ساپورت خواهند كرد. این همدستها همان كسانی هستند كه از این فضا استقبال میكنند و به مرور تبدیل به فرد ناجی زندگی فرد افسرده میشوند، حال آنكه خودشان نیز افسردهاند. به گفته او همین اتفاق در سطح كلان نیز رخ داده است؛ یعنی ایجاد مشكلاتی از بیرون كه منجر به افسردگی افراد میشود و نتیجه آن چیزی جز شیوع این بیماری خاموش نیست.
** به غمگین بودن مردم توجه نمیشود
با توجه به شرایط جوی اخیر و بارش های شدید ابتدای سال كه منجر به سیل در بیشتر شهرهای كشور شد زنگ خطر افسردگیهای جدید دوباره به صدا درآمده است. مردم زیادی این روزها خانه و زندگی خود را از دست دادهاند و در كشور ما هیچوقت این موضوع تجربه نشده است. بعد از زلزله كرمانشاه افسردگی در زنان و دختران بسیاری شیوع پیدا كرد، روزهای اول روانشناسان زیادی به مناطق اعزام شدند اما بعد از آن پیگیری وضعیت و رسیدگی به این افراد بهصورت چشمگیری كاهش پیدا كرد. این اتفاق در شهرهای سیل زده نیز به زودی رخ خواهد داد و آمار افسردگی را به صورت ویژه در زنان بالا خواهد برد.
منبع: روزنامه توسعه ایرانی؛ 1398،02،08
گروه اطلاع رسانی **9117**2002
![غمگین ترین مردمان جهانیم غمگین ترین مردمان جهانیم](https://img9.irna.ir/old/Image/1398/13980208/83294366/N83294366-72992490.jpg)
تهران- ایرنا- در اتوبوس، تاكسی، محل كار یا حتی سفر بارها شده با چهره هایی روبهرو شدهایم كه غمگین و عبوس هستند. چهرههایی كه در فكر فرو رفتهاند و از هر نوع حسی خالی اند. كافی است در یك جمع دوستانه، مهمانی خانوادگی یا گردهمایی كوچكی بحث مقایسه ایران و كشورهای دیگر به میان بیاید، در این زمان یكی از موضوعاتی كه به آن میپردازیم شادی است.