۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۷:۱۶
کد خبر: 83298541
T T
۰ نفر

نياز «سانچز» به احياي حزب سوسياليست اسپانيا

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۷:۱۶
کد خبر: 83298541
نياز «سانچز» به احياي حزب سوسياليست اسپانيا

تهران – ايرنا – حزب سوسياليست اسپانيا در انتخابات پارلماني اخير اين كشور هرچند با كسب 28 درصد آرا به پيروزي دست يافت اما تحليلگران بر اين باورند كه «پدرو سانچز» نخست‌ وزير و رهبر اين حزب براي دچار نشدن به سرنوشت سوسيال دموكرات هاي اروپايي بايد دست به نوسازي و احياي حزب بزند.

به گزارش چهارشنبه ايرنا، پيروزي سانچز و حزبش درحالي است كه نكته اساسي و تا حدودي نگران كننده در انتخابات اسپانيا موفقيتي است كه حزب راست افراطي «وُكس» (Vox) در اين انتخابات بدست آورد و اكنون با كسب 12درصد آرا نمايندگاني را در پارلمان اين كشور خواهد داشت.
اين درحالي است كه فصلنامه «جاكوبين» نوشته است: سانچز خود را به عنوان مهمترين مانع در برابر رشد راست افراطي در اين كشور نشان مي دهد اما سابقه وي در مقام نخست وزيري نشان چنداني از تلاش وي براي مقابله با اين جريان ندارد.
«اوگان گيلمارتين» عضو حزب پودموس اسپانيا و «تامي گرين» خبرنگار مستقر در مادريد در اين فصلنامه كه از منظر چپ ها به مسائل سياسي، اقتصادي و فرهنگي مي نگرد، نوشتند: پيروزي حزب چپ ميانه سوسياليست (PSOE) باعث شده تا بسياري از سوسيال دموكرات هاي اروپا به اين حزب غبطه بخورند. حزب سوسياليست فرانسه دچار بحران است و همتايان آلماني و ايتاليايي آن درحال افول هستند. اين درحالي است كه حزب سوسياليست اسپانيا پس از حزب كارگر انگليس دومين نيروي بزرگ چپ ميانه در قاره اروپاست.
با توجه به عملكرد نه چندان قوي دولت سانچز توانايي وي براي جلوگيري از دچار شدن حزب سوسياليست به روند نزولي اي كه همتايان اروپايي گرفتار آن شده اند، عجيب به نظر مي رسد. سانچز 47 ساله 10 ماه پيش پس از آنكه «ماريانو راخوي» نخست وزير پيشين از پارلمان راي عدم اعتماد گرفت، جانشين وي شد. پس از آنكه دولت سانچز و حزب چپ راديكال «پودموس» با اجراي اصلاحاتي بلندپروازانه موافقت كردند، اميدها به اين دولت افزايش يافت. اين احزاب وعده دادند كاهش هزينه هاي عمومي را لغو كرده و اجازه ها را كنترل كنند. آنها همچنين قول دادند حداقل دستمزدها را 22 درصد افزايش دهند.
اما دولت سانچز كه به «ائتلاف فرانكنشتاين» معروف شده است شروع متزلزلي داشت. دولت وي نه تنها به حمايت پودموس بلكه پشتيباني ملي گرايان ايالت هاي كاتالونيا و باسك هم متكي بود. دولت 10 ماهه او درگير مسائل مربوط به قانونگذاري در پارلمان بود. ماجراي همه پرسي استقلال ايالت كاتالونيا در سال 2017 نيز بر امور سايه انداخته بود. به ويژه آنكه احزاب حامي استقلال كاتالونيا در پاسخ به محاكمه وزراي سابق اين ايالت حمايت خود را از بودجه سانچز پس گرفتند.
سانچز در فضايي آكنده از ملي گرايي مجبور شد در چارچوب محدوديت هاي بسيار شديد عمل كند. از همين رو، پاسخ وي به اين وضعيت عمدتا فرصت طلبانه بود تا رويكردي مصمم براي دفاع از برنامه هاي ترقي خواهانه خود. وقتي پيشنهادهاي رهبر حزب سوسياليست براي كنترل اجاره ها و يا تعليق فروش سلاح به عربستان سعودي با مقاومت نخبگان اقتصادي مواجه شد او عقب نشيني كرد.
چنين چرخش هايي شاخصه رهبري سانچز است، به گونه اي حزب سوسياليست از ميانه طيف سياسي به چپ چرخش كرده و بار ديگر به موضع قبلي خود بازگشته است. اگر اين موضوع نشانه توانايي وي به مثابه يك عامل سياسي باشد بيانگر شكنندگي حمايت هاي انتخاباتي از وي نيز هست.
فارغ از وعده هاي وي براي اصلاحات جدي در حوزه اجتماعي افزايش حمايت راي دهندگان از وي جوانب منفي نيز دارد. او خود را به عنوان تنها خاكريز در مقابل پيشروي راست راديكال در اسپانيا شناسانده است كه اين باعث مي شود تا افزايش محبوبيت وي در ميان راي دهندگان به پيروزي امانوئل مكرون در مقابل مارين لوپن شبيه تر باشد تا دستاوردهاي تاريخي جرمي كوربين رهبر حزب كارگر انگليس در سال 2017.
البته نبايد اين را فراموش كرد كه كارزار انتخاباتي او براي مقابله با بي عدالتي هاي نئوليبراليسم مبارزه و بر به رسميت شناختن وضعيت چندمليتي اسپانيا به عنوان «ملت ملت ها» تاكيد كرد. اما با توجه به محافظه كاري نمايندگان پارلماني حزب سوسياليست و سران منطقه اي آن همچنان سوال هاي زيادي در مورد مسير آينده حزب باقي ماند.
بحران كاتالونيا اين سوال ها را بيشتر كرد. حزب او در پائيز 2017 از تصميم «حزب مردمي» PP براي اعمال حاكميت مستقيم بر كاتالونيا حمايت كرد كه اين مساله بيانگر محدوديت هاي سانچز براي چرخش به چپ بود.
تلاش براي افزايش 22 درصدي حداقل دستمزدها، بازگرداندن مستمري هاي كم شده، افزايش ماليات براي شركت هاي چندمليتي، كنترل اجاره ها و بسته ضدرياضتي حاكي از برنامه مشترك و همكاري وي با ساير احزاب براي ماه هاي بعدي بود. يك بسته قابل توجه سرمايه گذاري در كاتالونيا نيز براي جلب حمايت احزاب اين ايالت در بودجه گنجانده شد.
به گفته برخي از تحليلگران، اين برنامه ها بيانگر تعهد قوي وي به ارزش ها و سياست هاي چپگرايانه نبود بلكه بهايي بود كه وي بايد براي ماندن در قدرت مي داد.
به نظر مي رسد كه سانچز در چرخش به چپ دو ارزيابي هاي مهم را مد نظر قرار داده بود. يكي آنكه وي مطمئن بود كه مي تواند ميان نيروهاي متعارض اقتصادي و سياسي توازن ايجاد كند. دوم آنكه وي معتقد بود كه مي تواند حزب پودموس را همچنان با خود همراه كرده و همزمان افزايش تاثيرگذاري آن در تنش هاي داخلي را مهار كند. او با ارائه بودجه مي خواست به راي دهندگان بگويد كه مي تواند برنامه هاي اجتماعي پودموس را اجرا كند، بدون آنكه نياز باشد بعدا آرايي به صندوق آنها ريخته شود يا لازم باشد كه اين حزب در دولت حضور داشته باشد. او همچنين مي خواست نشان دهد كه مي تواند رقباي راديكال تر را مقهور خود كند.
همه اين موارد مستلزم ايجاد توازني ظريف ميان تلاش هاي خود براي حفظ نخبگان اقتصادي و عدم اقبال مردمي به پودموس بود. با اين حال، او به نقطه اي رسيد كه ديگر نمي توانست اين توازن را بدون ريسك تقابل با همحزبي هايش ادامه دهد. هشدار سران حزب سوسياليست در مورد نرمش وي در قبال كاتالونيا نشان دهنده فشارهاي فزاينده در آستانه انتخابات بود.
سانچز طي 10 ماهي كه نخست وزير بوده بر سر دوراهي هاي زيادي قرار گرفته است. او سعي كرده خود را يك بازمانده بزرگ از اين دوراهي ها معرفي كند. اما سانچز اگر مي خواهد كه سوسياليست هاي اسپانيا به سرنوشت همتايان اروپايي دچار نشوند او بايد بار ديگر خود را احيا كند.
شبك**9423**1392
۰ نفر