مجری خیلی تلاش كرد حق استادش را ادا كند؛ در حالی كه نمی خواست بغضش سر باز كند این جملات آقای معلم را با همه احساسش خواند و حاضران همه میخكوب و ساكت داشتند به لحظاتی می اندیشیدند كه استاد «محمد بهمن بیگی» وقتی اینها را می نوشته چه تجربیات و سرگذشتی را مرور می كرده است.
«كلید مشكلات ما در لابه لای الفبا خفته است و من اینك شما را به یك قیام مقدس دعوت می كنم، قیام برای با سوادكردن مردم ایلات»؛ این بخش از كتاب «اگر قره قاج نبود» استاد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش عشایر و معلم ایل در تراكت عنوان همایش هم درج شده بود و مورد تفسیر برخی سخنرانان مراسم هم قرار گرفت.
«امیرالله فرهادی» مجری كه شاگردی معلمش بهمن بیگی را افتخار خود می دانست به نقل از استادش ادامه داد: «اشك بیش از آب چهره پدران و مادران ما را شسته است و خون بیش از شربت و شراب به كام نیاكان، كسان، خویشان و عزیران ما را فروریخته است».
«گرسنگی یار دیرین و وفادار ما بوده است و برهنگی در كنار گرسنگی یك دم نسل های ما را ترك نگفته است... من از كتاب های دبستانی، هرجا كه مزین و آراسته به تصاویر میوه، شیرینی و ماكولات است و از خواص اغذیه متنوع سخن می گوید خجالت می كشم...».
به گزارش خبرنگار ایرنا سرسرای ایوان شمس واقع در ابتدای بزرگراه كردستان تهران تقریبا پُر شده بود؛ پیش ازظهر چهارشنبه 11 اردیبهشت 97 همه آمده بودند تا در سالروز درگذشت استاد بهمن بیگی در مراسمی كه به همت شهرداری و شورای شهر به پاس گرامیداشت یاد معلم ایل برپا شده بود شركت كنند.
ساعتی پیش از این مراسم هم سردیس استاد در خیابانی به نام خودشان در منطقه 6 تهران رونمایی شد تا ایرانیان وقتی از آن خیابان گذشتند به یاد آورند شخصی از ایلات و عشایر، درحالی كه امكان تحصیل و زندگی سراسر رفاه را در پایتخت ایران یا دیگر كشورها داشت اما به زادگاهش بازگشت و همه سرمایه اش را صرف آموزش به عشایر این سرزمین كرد.
خیابان استاد بهمن بیگی در خیابان 64 سید جمال الدین اسدآبادی(یوسف آباد) واقع است.
مجری در ادامه مراسم گفت: اگر آقای معلم نبود، الان یكی از چوپانان ایلات بودم، ما ایلیاتی ها همیشه به یاد تلاش های بهمن بیگی هستیم، می توانست با رفاه كامل زندگی كند اما این زحمت را به خود داد كه ما محكومان ایلات و عشایر را باسواد كند.
وی سپس از حاضران كه تعدادشان افزون بر 200 نفر اعلام شد خواست تا هر كس كه به نحوی شاگردی بهمن بیگی را كرده است برای قدردانی از مدیریت شهری تهران در برگزاری این مراسم، تهیه و رونمایی از سردیس آقای معلم و نامگذاری خیابانی به نام او، برخیزد؛ بعد می توان گفت تمامی حاضران برخاستند، بسیاری پیر بودند و برخی هم جوان اما همه نشان دادند كه به شاگردی معلم پیر ایلات افتخار می كنند.
بهمنبیگی 26 بهمن 1298 خورشیدی در ایل قشقایی منطقهای بین شهرهای خُنج و فیروزآباد استان فارس به دنیا آمد و
۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ نیز در شیراز چشم از جهان فروبست.
«عرف و عادت در عشایر فارس»، «بخارای من ایل من»،« اگر قرهقاچ نبود»، «به اجاقت قسم» و «طلای شهامت» از جمله كتاب های تالیف بهمن بیگی است.
در بخشی از زندگینامه بهمن بیگی كه در این مراسم توزیع شد آمده است: خسته و رنجور از چك و چانه های بیهوده و ناامید از دولت، به آغوش ملتی پناه می برد كه گرسنگی و حقارت را با تمام وجود تجربه كرده اند و در سایه دستورالعمل جدید رضا شاه برای یكجانشین شدن عشایر، حتی زمین و زمان برایشان تنگ آمده بود، بهمن بیگی به آغوش عشایری بازگشت كه هیچ بهره ای از الفبای فارسی نبرده بودند و سوادی برای خواندن و نوشتن نداشتند در حالی كه تاریخ ایران را رقم زده بودند.
راه اندازی مدارس ابتدایی و حمایت از دانش آموزان عشایری سرمشق بهمن بیگی شد و از همین رو هم وی بارها اعلام كرد كه «ما به سبب بی سوادی هیچگاه از قیام های خود سودی نبرده ایم و سودها را دو دستی تقدیم كسانی كرده ایم كه در غارت ما سهیم بوده اند».
به گزارش خبرنگار ایرنا این مراسم بزرگداشت با حمایت اعضای شورای اسلامی شهر تهران و به همت شهرداری منطقه 6 تهران باحضور شاگردان بهمن بیگی در دهمین سال درگذشت معلم ایل برگزار شد و به این طریق بخشی اندك از تلاش های وی به تصویر درآمد؛ آنگونه كه «احمد مسجد جامعی» عضو كمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای تهران این مراسم را مانند «ملخی در ساحت بزرگ بزرگانی مانند بهمن بیگی» توصیف كرد.
در بخش دیگری از مراسم «محمدرضا دهداری» شهردار منطقه 6 تهران گفت: خیابانی در قلب فرهنگی پایتخت به نام محمد بهمن بیگی نامگذاری شد تا خاطرمان باشد اگر می خواهیم میهن و شهرمان در اوج و شكوه باشد، باید آموزش را مدنظر قرار دهیم.
در ادامه برنامه، شاگران بهمن بیگی فیلمی ساخته بودند و در آن نوه 6 یا هفت ساله معلم ایل در مورد پدربزرگش اینچنین گفت: پدرم فكر می كند بابابزرگ مرده، اما من می دانم كسی كه پیش خدا برود نمی میرد؛ از همان بالا ما را می بیند، دیگر زانودرد ندارد، هیچ دردی ندارد، این را هم می دانم كه پدربزرگم مرد بزرگی بود و همه او را می شناختند. به پدرم می گویم بابابزرگ نمرده اما او قبول نمی كند.
مسجدجامعی هم از ارتباط عجیب میان مرگ افراد و علاقه مندی آنان سخن گفت و ادامه داد: امام خمینی(ره) از 15 خرداد قیام خود را آغاز كرد و 14 خرداد از بین ما رفت؛ آیت الله هاشمی رفسنجانی به امیركبیر علاقه وافری داشت و همانگونه كه امیركبیر در حمام كشته شده، در سالروز مرگ وی، هاشمی نیز در استخر جان خود را از دست داد و اكنون می توان این موضوع را در مورد آقای معلم هم شاهد بود؛ بهمن بیگی عاشق تعلیم و تربیت، درست در 11 اردیبهشت و روز معلم جان به جان آفرین تسلیم كرد.
عضو شورای اسلامی شهر تهران افزود: بهمن بیگی نه فقط بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری كه بنیانگذار اخلاق و مدنیت در ایران و نگهدارنده بنیان های اخلاقی بود.
وی به تاكید بهمن بیگی در خصوص اهمین الفبا اشاره و خاطرنشان كرد: این الفبا رمز خلقت است و بهمن بیگی در جمله ای كه «كلید مشكلات ما در لابه لای الفبا خفته است» فهم متفاوتی را از عالم و آدم بیان می كند.
نایب رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز در این مراسم گفت: در دنیا به یُمن همت بهمن بیگی، عشایر و فرزندان آنان در حوزه های مختلف تاثیرگذار شده اند.
سید «ابراهیم امینی» افزود: علاقه بهمن بیگی به معلمی و با سوادكردن عشایر به عنوان پررنگ ترین نقطه زندگی وی مطرح است، در حالی كه می توانست با تحصیلات عالی در پایتخت یا حتی كشور آمریكا به زندگی خود ادامه دهد.
نایب رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفت: بهمن بیگی در روزگاری كه نامی از معلم، مدرسه و ادامه تحصیل در بسیاری از روستاهای كشور مطرح نبود درد و رنج عشایر را لمس و با كمترین امكانات برای ایجاد موقعیت و مدرسه برای سواد آموزی عشایر تلاش كرد.
سخنرانی ها كه تمام شد، مجری اعلام كرد: درست است كه بهمن بیگی آقای معلم از میان ما رفته اما همیشه درِ خانه «بی بی سكینه» همسر ایشان به روی ما باز است.
بعد از آن از كتاب های تجدید چاپ شده استاد بهمن بیگی رونمایی شد.
در ادامه كلیپی درباره روزهای آخر حیات بهمن بیگی پخش شد و واكنش مردم به مرگ آقای معلم را نشان داد كه وقتی خبر مرگ آقای معلم بین ایلات و عشایر پیچید، دانش آموزی توی دفتر مشقش نوشت: ایلات دیگر خورشید ندارند.
تهرام/3001/ 1008
تهران- ایرنا- «فقط با تاریخ كهن نمی توان غرور را نگاه داشت، بین غرور و سیری و حقارت و گرسنگی ارتباط منطقی و اجتناب ناپذیر موجود است، ما را به غارتگری رسوا كرده اند درحالی كه از ما غارت زده تر كسی نیست...».