۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۲۲
کد خبر: 83300115
T T
۰ نفر

هيچ‌گاه دست از كار نمي‌كشم

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۲۲
کد خبر: 83300115
هيچ‌گاه دست از كار نمي‌كشم

تهران- ايرنا- محمود دولت بادي نويسنده در گفت وگو با «ايران» مي گويد: آنقدر عاشق نوشتن و ادبيات هستم كه هيچگاه دست از كار نمي‌كشم و همواره در حال نوشتن هستم. حالا فرقي ندارد كه در ذهنم باشد يا آن را به روي كاغذ آورده باشم.

برخلاف برخي كه بايد ساعت‌ها از آنان گفت و نوشت تا مخاطبان بفهمند كه كيستند و چه كارهايي كرده‌اند، عده انگشت‌شماري هم هستند كه حتي در حوزه بي‌سر و صدايي همچون كتاب هم نياز چنداني به معرفي ندارند. محمود دولت‌آبادي يكي از همين چهره‌هاست، نويسنده‌اي كه او را از معدود بازماندگان دهه چهل، دوراني مي‌دانند كه بسياري منتقدان ادبي از آن با عنوان دهه طلايي ادبيات داستاني فارسي ياد مي‌كنند. مردي كه همنشين و همدوره بزرگاني همچون احمدشاملو، هوشنگ گلشيري، جلال آل‌احمد و غلامحسين ساعدي بوده و خودش هم به واسطه آثار ارزشمندي چون رمان چندجلدي «كليدر»، «جاي خالي سلوچ» و طي سال‌هاي اخير هم «طريق بسمل شدن» يكي از گنجينه‌هاي ادبيات داستاني معاصرمان به شمار مي‌آيد.
البته شهرت دولت‌آبادي تنها به محدوده جغرافيايي ايران منحصر نمي‌شود چرا كه نوشته‌هاي او بارها به زبان‌هاي انگليسي، فرانسوي، ايتاليايي، نروژي، چيني و... هم ترجمه شده‌اند. امسال سي و دومين دوره نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران در حالي افتتاح شده كه كتاب تازه‌اي از خالق «كليدر» در آن رونمايي و با همكاري نشر چشمه به علاقه‌مندان عرضه شده است.
«بيرون در» كه دولت‌آبادي آن را به جهت مضمون متفاوت از ديگر آثارش مي‌داند، هرچند تأكيد دارد خوانندگان باز هم با مضاميني انساني در كتاب تازه‌اش روبه‌رو خواهند شد، منتهي در موضوعي تازه و متفاوت از ديگر نوشته‌هايش. به بهانه رونمايي«بيرون در»، گفت‌و‌گوي كوتاهي با اين پيشكسوت عرصه ادبيات كشورمان داشتيم، هرچند كه به واسطه عقيده‌اش تمايل چنداني به مصاحبه نداشت و در نهايت اطلاعاتي كوتاه در اختيارمان گذاشت: «يكي از سخت‌ترين كارها براي من صحبت درباره نوشته‌هايم است، شايد باورتان نشود اما وقتي كتابي را براي انتشار به ناشر مي‌سپارم ديگر كاري به آن ندارم! البته نه اينكه نظر مخاطبان برايم بي‌اهميت باشد، بلكه اين كار را مي‌كنم تا ذهنم آماده كار روي نوشته بعدي‌ام شود».
**«بيرون در» تازه‌ترين رمان شما است كه طي روزهاي اخير در حضور علاقه‌مندان آثارتان رونمايي شده، تا جايي كه لطمه‌اي به داستان كتاب نمي‌خورد توضيحاتي درباره آن ارائه بدهيد.
يكي از سخت‌ترين كارها براي من صحبت درباره نوشته‌هايم است، شايد باورتان نشود اما وقتي كتابي را براي انتشار به ناشر مي‌سپارم ديگر كاري به آن ندارم و به همين خاطر است كه خيلي اوقات صحبت درباره موضوعات ديگر را حتي به ذكر نكات مختصري درباره كتاب هايم ترجيح مي‌دهم. تمام تلاشم بعد از اتمام يك اثر اين است كه آن را از ذهنم دور كنم.

**چرا نظرات مخاطبان براي شما مهم نيست؟
نه، اين طور نيست كه بگويم براي من اهميتي ندارد. به هيچ وجه! مسأله اين است كه كار به اتمام رسيده را براي گذشته مي‌دانم تا از اين طريق بتوانم ذهنم را روي كارهايي كه براي آينده دارم متمركز كنم.

**نگاه‌تان متفاوت از ديگر اهالي كتاب است، اغلب همكارانتان وقتي كتاب تازه‌شان منتشر مي‌شود بخشي از تمركزشان بر بازخوردهايي است كه از مخاطبان مي‌گيرند ولي شما تأكيد داريد بعد از اتمام كار پرونده‌اش را در ذهنتان مي‌بنديد!
كار من تا وقتي است كه طرح كتاب مورد نظر را در ذهنم كشيده‌ام، تا وقتي كه آن را آغاز مي‌كنم و در نهايت آن را به پايان مي‌رسانم. وقتي تمام شد، از آن به بعد ديگر نوبت ناشر است و خوانندگاني كه با نوشته‌ام سر و كار پيدا مي‌كنند. البته چه بخواهم چه نخواهم واكنش‌ها و بازخورد مطالب به من مي‌رسد، منتهي تلاش مي‌كنم خودم را به آنها محدود نكنم. تنها نكته‌اي كه مي‌توانم درباره اين كتاب بگويم اين است كه «بيرون در» را نيمه دوم سال 96 نوشته‌ام.

**در بحث مميزي كتاب به مشكل خاصي برنخورديد؟
نه و اتفاقاً خوشحال هستم كه اين نوشته‌ام بدون مشكلاتي كه در مسير كسب مجوز نشر سراغ داريم به بازار كتاب و نمايشگاه رسيده است.

**«بيرون در» از نظر مضموني چه تفاوتي با ديگر آثارتان دارد؟
اين كتاب قدري با ديگر نوشته‌هايم متفاوت است چراكه شخصيت‌هاي آن عمدتاً از هموطنان مسيحي‌مان هستند، از ارامنه، آشوريان و گرجيان عزيز. بنابراين يكي از وجوه تفاوت كار تازه‌ام با نوشته‌هاي قبلي‌ام در همين مسأله است؛ اما تفاوت ديگري هم دارد كه در بطن رمان از جهت نحوه بيان داستان و روايت مستتر شده است. نمي‌توانم كتمان كنم كه همواره به اين دسته از هموطنانمان توجه ويژه‌اي داشته‌ام. اغراق نيست اگر بگويم كه آنان همواره از جمله بهترين‌ها در همه عرصه‌هاي شغلي بوده‌اند؛ بويژه در صنعت و تجارت. از اين بحث كه بگذريم خلق رمان«بيرون در» از اين جهت نبوده كه بگويم رفته‌ام تا درباره اين هموطنانم بنويسم.نه! منتهي 12-10 سالي بود كه موضوع اين رمان را در ذهنم داشتم تا اينكه بالاخره سال 96 شرايطي پيش آمد تا آن را بنويسم وگرنه عمدي در كار نبوده، درست مانند ديگر آثارم. بگذاريد نكته بيشتري نگويم و پاسخ اين سؤال را خوانندگان بدهند. اما درباره موضوع رمان چيزي نمي‌گويم، علاقه‌مندان بايد خودشان بخوانند.

** سال گذشته شاهد انتشار «طريق بسمل شدن»، كتابي متفاوت از ديگر آثارتان بوديم. ماجرايي كه بخشي از سياهي‌هاي جنگ را به تصوير مي‌كشيد و از نظر مضموني در ميان كتاب‌هايتان كاري بسيار تازه بود. در خاطرم هست كه آن زمان تأكيد كرديد كه بخشي از ماجراي رمان از اتفاقات واقعي نشأت گرفته، از يك مادر شهيد ايلياتي و همين طور نويسنده عراقي كه هنگام بمباران شلمچه شناسنامه خود را پاره مي‌كند و مي‌گويد كه عراقي نيست... دغدغه‌تان از توجه به اين موضوع چه بوده؟ اينجا هم باز بحث ماجرايي واقعي درميان است؟
بله «طريق بسمل شدن» همان طور كه پيشتر هم گفته‌ام به نوعي اداي دين من به دفاع مقدس و هموطنانم به شمار مي‌آمد كه از مدت‌ها قبل در فكر نوشتن آن بودم. شايد باورتان نشود اما هنوز هم عكس آن مادر شهيد روي ديوار خانه‌ام جاي دارد. زن سالخورده‌اي كه تصوير دو جوان شهيدش را در دست گرفته، بالابرده و همان طور رو به دوربين نگاه داشته است. البته همان طور كه درباره رمان «طريق بسمل شدن» اشاره كرديد، درباره رمان Kبيرون در» هم تقريباً اينگونه بوده كه ماجرايي به اصطلاح از كنار گوشم رد شده و بهانه‌اي شده براي آغاز اين كتاب. اتفاقي كه هر چند گذشت و تمام شد اما در ذهنم باقي ماند تا وقتي كه زمان نوشتن اين رمان فرا رسيد.

**پس ماجرا و اتفاقي واقعي مبناي نوشتن «بيرون در»شده؟
بگذاريد چيزي درباره موضوع خود آن خبر كه مرتبط با داستان كتاب است نگويم تا ماجراي آن لو نرود. خبر مذكور در حالي من را به نوشتن اين رمان تشويق كرد كه حتي نمي‌دانم به طور قطع واقعيت داشته يا نه! با اين حال آن گفت‌و‌گو يا همان خبر ذهنم را آنچنان براي مدت‌ها مشغول كرد كه در نهايت دست به تأليف رمان«بيرون در» زدم.

**شما در بخش قابل توجهي از آثارتان به فضا و زندگي روستايي وفادار مانده ايد، با اين حال در «بيرون در» ماجراي رمان در فضايي كاملاً شهري به تصوير كشيده شده!
نه، اتفاقاً تمام ماجراي رمان سه جلدي «روزگار سپري‌شده مردم سالخورده» همگي در شهر تهران سپري مي‌شود و اين در آثار من چندان تازه نيست. حتي كارهاي ديگري هم داشته‌ام كه جغرافياي آنها در حومه تهران است. نويسنده حتي اگر نخواهد هم نمي‌تواند از فضايي كه در آن زندگي مي‌كند بي‌تأثير بماند.

**محور اصلي داستان اين رمان در خصوص چه بحثي از زندگي اين گروه از هموطنانمان شكل گرفته؟
پيرامون امور انساني است، مسائلي كه قوميت و‌ نژاد و دين تأثيري در آنها ندارد. ماجرايي كه چه درباره مردمان مسلمان باشد چه مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان. بگذاريد ديگر چيزي نگويم تا اگر كسي علاقه‌مند بود خودش بخواند و بر مبناي درك خود از آن مطلع شود.

**چرا «بيرون در»؟
ماجراي نام كتاب هم به داستان آن بازمي گردد، باز هم ناچارم تأكيد كنم بهتر است به كتاب مراجعه شود.

**در حال حاضر مشغول كار روي چه كتابي هستيد؟
آنقدر عاشق نوشتن و ادبيات هستم كه هيچگاه دست از كار نمي‌كشم و همواره در حال نوشتن هستم. حالا فرقي ندارد كه در ذهنم باشد يا آن را به روي كاغذ آورده باشم، از همين بابت است كه در ابتدا هم تأكيد كردم تا كتابي را به دست ناشر بسپارم آن را رها مي‌كنم تا تمام ذهنم متمركز اثر بعدي شود. تنها نكته‌اي كه در خصوص سؤال شما به آن اشاره خواهم كرد اين است كه كار تازه‌ام رمان خواهد بود.

منبع: روزنامه ايران؛ 1398.02.12
گروه اطلاع رساني**9370**1552