به گزارش گروه نشريات خبري؛ مشاور امنيت ملي آمريكا تهديد كرد كه ايالات متحده يك نيروي تهاجمي براي خاورميانه و به منظور ارسال پيام واضح به ايران اعزام كرده است كه هر گونه حمله به منافع ايالات متحده و يا متحدانش را با ' نيروي ضربتي' مواجه خواهد كرد.
بولتون اضافه كرد : امريكا اين تصميم را در پي برخي نشانه ها، تحركات و هشدارها گرفته است. ما در پي جنگ با ايران نيستيم اما كاملا آماده ايم تا هر گونه حمله ازسوي عوامل ايران بويژه سپاه پاسداران يا ديگر نيروهاي نظامي وابسته به ايران را پاسخ دهيم.
كيوان خسروي سخنگوي شوراي عالي امنيت ملي در واكنش به بيانيه بولتون در خصوص اعزام ناو هواپيمابر ابراهام لينكلن به منطقه با هدف اعلام پيام به ايران گفت: بولتون فاقد فهم نظامي و امنيتي است و اظهارات وي بيشتر جنبه خودنمايي دارد.
وي افزود: براساس رصد دقيق نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن 21 روز قبل وارد درياي مديترانه شده است و بيانيه بولتون استفاده ناشيانه از يك رويداد سوخته براي جنگ رواني است.
رسانه هاي داخلي نيز با تعابيري همچون 'روغن ريخته را نذر امامزاده كردن'، 'استراتژي نخ نماي جان بولتون'، 'خاليبندي بولتون با خبر سوخته'، 'رجزخواني' و 'سياست كهنه ناوكشي' به بازتاب اين سخنان پرداختند.
در اين ميان رسانه هاي اصلاح طلب ضمن برشمردن 'اهداف فشارهاي اخير آمريكا عليه ايران' بر 'لزوم اتخاذ مواضع مناسب از سوي ايران' تاكيد كردند.
در مقابل رسانه هاي اصولگرا بيشترين مطالب خود را به انتقاد از واكنش دولتمردان در مقابل فشارهاي آمريكا اختصاص دادند.
رسانه هاي اصلاح طلب
................................
** اهداف فشارهاي اخير آمريكا عليه ايران
آرمان در يادداشتي درباره اهداف فشارهاي آمريكا بر ايران مي نويسد: آمريكا با تهديد نظامي و تحريمهاي بيسابقه به دنبال آن است كه تهران را به پاي ميز مذاكره بكشاند. بهترين استراتژي براي واشنگتن عدم شليك حتي يك گلوله و نشاندن ايران در پاي ميز مذاكره است... آمريكاييها مشخصا به دنبال مذاكره با ايران، اما به شرط پذيرش شروط 12گانه هستند. از سوي ديگر نشستن ايران با وجود شروط 12گانه بر اساس اظهارات مسئولان عاليرتبه كشور شرطي محال است. ترامپ و مشاوران افراطياش فقط مذاكرهاي را با ايران ميخواهند تا بهوسيله آن اصطلاحا بتوانند امتيازي براي موفق جلوه دادن تيم تصميمگيرندگان جمهوريخواه و افراطي كاخ سفيد براي رأي دهندگان آمريكايي داشته و برگ برندهاي در مقابل دموكراتها جلوه دهند.
يك كارشناس روابط بينالملل در گفتگو با روزنامه آرمان مي گويد: در شرايط كنوني رفتار سردمداران كاخ سفيد به دنبال ديپلماسي اجبار هستند. ديپلماسي اجبار بدان معناست كه همزمان از تمامي ابعاد پيدا و پنهان قدرت تا آستانه جنگ استفاده و بهوسيله آن طرف مقابل را وادار به پذيرش خواستهها كرد. هر چند برخي ديگر از كارشناسان به درست و يا غلط بر اين نظر هستند كه مسيري را كه ترامپ در پيش گرفته است ديپلماسي اجبار نبوده، بلكه اين مدل رفتار به تغيير منجر خواهد شد. بنابراين با صراحت ميتوان گفت كه هدف آمريكاييها از اعمال چنين فشارهايي به تهران اين است كه ايران به خواستههايشان تن دهد.
روزنامه اعتماد در تحليلي نوشت: در مقطع فعلي ميتوان گفت كه سياست فشار حداكثري كاخ سفيد عليه ايران در سه سطح بينالمللي، منطقهاي و ملي دنبال ميشود: تلاش براي امنيتيسازي پرونده ايران، روياي قطع بالهاي ايران در منطقه و دوقطبيسازي داخلي.
شرق در تحليلي درخصوص ابهامات بيانيه بولتن نوشت: انتشار بيانيه بولتون جدا از اينكه پيامي هشدارآميز براي ايران باشد، پيامي براي اثبات موقعيت برتر مشاور امنيت ملي كاخ سفيد در شكلدادن به جهتگيريهاي سياست خارجي و امنيتي اين كشور به شمار ميآيد؛ بهويژه اينكه تأكيد محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران، بر جدايي ديدگاه دونالد ترامپ با مواضع جنگطلبانه تيم «ب» به محوريت جان بولتون، حرف و حديثهايي را درباره جايگاه مشاور امنيت ملي در داخل آمريكا به راه انداخته است. به نظر ميرسد بولتون با اين بيانيه قصد دارد شائبه تضعيف يا ناديده گرفته شدن خود از سوي ترامپ را برطرف كند.
همدلي: بايد توجه داشت كه ايالات متحده آمريكا، بزرگترين كشور صادركننده اسلحه در جهان است و بخش بسيار زيادي از بودجهي نجومي اين كشور از راه فروش اسلحه تامين ميشود. با اين اوصاف نميتوان اسلحهسازي در اين كشور را تنها يك تجارت دانست چون سياست توليد سلاح در چنين ابعاد وسيعي از چارچوب تجارت خارج و به ديدگاه يا فلسفه سياسي چنين كشوري تبديل ميشود. براي همين شكي نيست كه انديشه «ميليتاريسم» در طبقه حاكم اين كشور از پيشينه و طرفداران زيادي برخوردار است كه قدرت و برتري سياسي را در برتري نظامي ميدانند.
مردمسالاري در تشريح اهدف دولت آمريكا مي نويسد: ماپك پمپئو در كنار جان بولتون و شخصِ رئيسجمهور آمريكا، در ماههاي اخير، كمپين «فشار حداكثري» به ايران را پيش بردهاند. اين كمپين «فشار حداكثري»، داراي دو خصوصيت است كه اولين خصيصه نقش بارز و علني دارد و بر خصيصه دوم اگرچه برخي اوقات تأكيد ميشود، اما فعلاً دولت آمريكا سعي كرده آن را در سايه نگه داشته و بيشتر با سياستِ ايجاد ابهام با آن برخورد كند. خصوصيت اول در سياست ضدايراني دولت ترامپ، تحريم شديد و فزاينده و خصوصيت دوم تهديد به اقدام نظامي و تلاش براي تحريك ايران است.
اميرعلي ابوالفتح، تحليلگر مسائل آمريكا در گفتگو با تارنماي انتخاب با بيان اينكه آمريكايي ها دو هدف را به شكل موازي دنبال ميكنند، افزود: آمريكايي ها مي خواهند يا اين فشار حداكثري جمهوري اسلامي را به نقطه اي برساند كه مذاكرات جامع با آمريكا را تا حدودي ذيل آن شرايط دوازده گانه كه پومپئو اعلام كرده، بپذيرد كه خب اين، مطلوب ترين سناريويي است كه آمريكايي ها اميدوار به تحقق آن هستند. مسير بعدي اين است كه با تحريك ايران باعث سرخوردگي، عصبانيت و انتقام جويي ايران بشوند و ايران دست به اقدامي بزند كه از جانب جامعه جهاني به عنوان نقض برجام و حركت به سمت ساخت سلاح اتمي قلمداد شود. در نتيجه اجماعي حاصل شده و آمريكا مراحل جديدتري از فشار حداكثري را آغاز كند؛ حتي ورود به فاز جنگ گرم، يعني همان چيزي كه تحت عنوان جنگ قرن بيستمي تعريف كردم. اين هم يكي از آن فرازهايي هست كه آمريكايي ها اميدوارند كه اگر راه حل اول جواب نداد، ايران آن مسير را طي كند كه در آن صورت براي واداشتن ايران به مذاكره و يا اقدامات ديگر شرايط مهيا تر خواهد بود.
عصر ايران سخنان بولتون را 'رجزخواني' توصيف كرد و نوشت: ايالات متحده آمريكا طي ماههاي گذشته هيچ ناو هواپيمابري در خليج فارس و درياي عمان مستقر نكرده بود و بر اساس گزارش رسانههاي آمريكا اين مساله حتي مايه نگراني برخي مقامات نظامي آمريكا شده بود كه مدعي بودند در صورت اقدام نظامي ايران، نيروهاي نظامي ايالات متحده آمريكا در آسيبپذيري قرار داشتند. حالا به نظر ميرسد ايالات متحده آمريكا با اعزام ناو گروه 'يو اس اس ابراهام لينكلن' و برخي ديگر از ادوات نظامي به منطقه سعي در ترميم نقاط آسيب پذير خود دارد اما با تبليغات رسانهاي و وانمود كردن مقابله با اقدام نظامي احتمالي ايران، سعي دارند تاكتيكهاي جنگ رواني را نيز چاشني اين كار كنند.
** لزوم اتخاذ مواضع مناسب از سوي ايران
بنا به توصيه روزنامه اعتماد بيانيه جان بولتون، مشاور امنيت ملي كاخ سفيد درباره دلايل اعزام ناو امريكايي به خليج فارس چه در قالب روغن سوخته را نذر امامزاده كردن صرفا بهرهبرداري رسانهاي از يك همزماني تصادفي باشد و چه يكي ديگر از حلقههاي زنجيره تلاش براي تنگتر كردن عرصه بر تهران در سايه سياست فشار حداكثري، لزوم برخورد مدبرانه ايران را بيش از پيش ميكند.
ايران به سمت تقابل نظامي با امريكا حركت نميكند و سياست هوشمندانه ايجابي را در قبال امريكا پيگيري و پيادهسازي ميكند. در اين فضا توصيه كارشناسان مسائل بينالمللي به تهران اين است كه مراقب حادثههاي به ظاهر كوچك و از پيش طراحي شده باشد. امريكاي ترامپ از يك سال و نيم قبل با طرح ادعاهايي مانند عملياتهاي مخرب ايران در خاك اروپا و بازداشت ديپلماتهايي از تهران در اين رابطه و همچنين اخيرا با طرح مساله ارتباط ميان ايران و القاعده به دنبال تلهسازي براي تهران است. طرحي كه مقامهاي متفاوت سياسي و امنيتي و اطلاعاتي در ايران تاكنون با هوشياري در مسير خنثيسازي آن برآمدهاند.
'صدور دموكراسي با ناو هواپيمابر' تيتر يك روزنامه همدلي است كه در ذيل آن آمده است: آمريكاييها به مصداق ضربالمثلي غربي و به زعم خودشان، «شمشير داموكلس» بالاي سر جمهوري اسلامي قرار دادهاند تا با ادامه سياست «چماق و هويج»، جمهوري اسلامي را وادار به مذاكره كنند.كاملا روشن است كه در دنياي امروز، گفتوگو و مذاكره راهكاري متمدنانه و اصولي است و دستگاه ديپلماسي ايران در گفتوگوهاي هستهاي نشان داد كه با ميز مذاكره آشناست و از نشستن پشت آن ابايي ندارد. اما قرار نيست كه در مذاكره تنها شرط يا پيششرطهاي يك طرف قابليت اجرا داشته باشد...
'روزهاي حساس پرونده ايران و آمريكا' عنوان يادداشتي كه در تارنماي بهارنيوز به چشم مي خورد. نگارنده ضمن اشاره به تهديدهاي اخير آمريكا عليه ايران به طرح اين پرسش مي پردازد كه آيا چهرههايي در درون ساختار قدرت در ايران و آمريكا هستند كه بتوانند با ايجاد تغيير در وضعيت فعلي تهديدات موجود را كاهش دهند؟ مجمع عقلاي روزگار ما كجاست و اعضاي آن چه كساني هستند؟ با نگاهي به سپهر سياسي ايران شاهد آن هستيم كه به دلايل گوناگون از جمله تغييرات در ساختار تصميمگيري نظام سياسي، حذف چهرههاي سياسي ميانهرو و مصلحتسنجيها برخي ديگر كه در جايگاههاي دولتي حضور دارند شرايطي ايجاد شده است كه امروز با غيبت مجمع عقلا مواجه هستيم و همين مسئله نگرانيها را درباره اتخاذ تدبير مناسب در شرايط حساس كنوني دو چندان كرده است.
جلال ميرزايي، عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با تارنماي نامهنيوز متذكر شد: نكتهاي كه بايد مد نظر قرار بگيرد اين است كه آمريكا نميخواهد با ايران وارد مذاكره بشود و تنها هدفش اين است كه ايران را تحت فشار قرار دهد. ما بايد در چنين شرايطي به يك وفاق و انسجام سياسي كامل برسيم و شكافها را ترميم كنيم.
به نوشته مردمسالاري هدف بولتون به دنبال تحريك ايران نيز است تا از اين طريق، بهانهاي براي فشار به ترامپ بهمنظور اقدام نظامي عليه ايران بيابد. تحريك ايران، اگر عملي شود، اروپاييها را نيز به كاخ سفيد نزديكتر ميكند. پس بولتون، سياست ماجراجويانه در پيش گرفته و به انتظار نشسته است تا ايران نيز وارد اين بازيِ ماجراجويي شود. بال سياست نظامي آمريكا در قبال ايران را بولتون پيش ميبرد و پمپئو نيز بال سياست تحريمي را هدايت ميكند؛ ترامپ هم بهعنوان رئيس اين دو نفر تصميمگير نهايي است كه هر لحظه ممكن است تصميماش بنا به شرايط سياست داخلي آمريكا، دچار تغييراتي شود. در چنين شرايطي، منطقي است كه ايران طبق روال ماههاي اخير، سياست منطقي و صبورانه خود را ادامه دهد و سعي كند تا بحران موجود را با كمترين هزينه پشت سر بگذارد.
به گزارش ايسنا سيدحسين موسويان، پژوهشگر دانشگاه پرينستون و عضو اسبق گروه مذاكره كننده هسته اي كشورمان طي ياداشتي در در ميدل ايست آل گزينه هاي پيش روي ايران را چنين برشمرده است: 'خروج تدريجي از برجام' يا 'خروج فوري و همزمان از معاهده ان پي تي و برجام'.
به اعتقاد وي هردو گزينه پرخطرخواهد بود. احتمال تقابل نظامي درهردو گزينه وجود دارد. اما گزينه دوم موثرتر خواهد بود زيرا آمريكا نخواهند توانست از معاهده ان پي تي بعنوان يك ابزار قانوني براي اعمال فشار عليه ايران استفاده كنند بلكه قدرت چانه زني ايران در مذاكرات بيش از گذشته افزايش خواهد يافت. آمريكا در موقعيتي قرار خواهد گرفت كه متقاضي بازگشت ايران به معاهده ان پي تي و برجام باشد. درخواستهاي فعلي آمريكا هم فراتر از معاهده ان پي تي است و هم فراتر از برجام. ايران بايد آمريكا را به معاهده ان پي تي برگرداند و نه فراتر از آن.
رضا نصري، حقوقدان بين الملل و كارشناس سياست خارجي در گفتگو با خبرآنلاين اظهار داشت: آمريكا دوازده خواسته خود از ايران را به صورت علني مطرح كرده است. لازم است ايران نيز خواستههاي خود از ايالات متحده - از توقف فروش سلاح به عربستان سعودي گرفته تا اِعمال فشار براي خلع سلاح اتمي اسرائيل و پيوستن آن به معاهده ان.پي.تي - را به صورت شفاف و رسمي منتشر كند. تا كنون مواضع ايران به صورت پراكنده و موردي - عمدتاً در قالب مصاحبههاي مطبوعاتي مقامات رسمي كشور يا مقالات تحليلگران متفرقه - ارائه شده است. ارائه رسمي و مستقيم اين مطالبات در قالب يك بسته منسجم، دقيق و واقعبينانه ميتواند مزيتهاي فراواني براي ايران در بر داشته باشد.
** بي تاثيري ارسال ناو
'سياست كهنه ناوكشي' عنوان گزارشي از روزنامه ايران است كه در بخشي از آن آمده است: ناوهاي هواپيمابر امريكايي نه از وسعت برد عمل برخوردار هستند و نه استقامت، تخصص و قدرت كافي براي شركت درعمليات جنگي را دارند بنابراين واضح است كه در صورت بروز جنگي توان ايستادگي در برابر قدرتهاي مسلح را ندارند. ناوهاي امريكا قدرتمند هستند اما قابل اعتماد نه... با وجود ضعف آشكاري كه در ناوگان دريايي امريكا وجود دارد، ترامپ مصرانه در تلاش است همچنان از ناوافكن و ناوشكنهاي پنتاگون كه پس از جنگ جهاني دوم در نبرد با قدرتهاي جهان واقعي عقب ميمانند، استفاده كند. دير يا زود، رهبري امريكا بايد اين را بپذيرد كه ديگر ناوهاي هواپيمابر نماد پرستيژ و قدرت ملي نيستند. هر دلاري كه براي هواپيمابرهاي اضافه هزينه ميشود ميتواند در بخشهاي ديگر نيروي دريايي نتيجهاي بهينهتر به همراه داشته باشد. اگر همچنان بر حضور مستمر ناوي در جهان اصرار ورزيده شود، شايد پايان نتيجهاي جز شكست نداشته باشد.
شرق: روز گذشته جان بولتون، روغن ريخته را نذر امامزاده كرد؛ درحاليكه ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن از يك ماه پيش عازم خليجفارس شده، او روز گذشته اعلام كرده است كه «آمريكا در واكنش به رفتارهاي نگرانكننده ايران، در حال استقرار ناوگروه «يواساس آبراهام لينكلن» و شماري بمبافكن در منطقه تحت نظارت «سنتكام» (فرماندهي مركزي آمريكا) است».
اين ماجرا، تنگه هرمز و خليجفارس ميتواند آبستن حادثه باشد. اگرچه عبور و مرور ناوهاي هواپيمابر آمريكايي و ناوهاي ايراني در خليجفارس به امري عادي تبديل شده است اما با توجه به بيانيه اخير ميتواند دستور كار جديدي روي ميز فرمانده مستقر در ناو باشد.
حسن داناييفر، سفير پيشين ايران در عراق به خبرگزاري ايلنا با اشاره به عدم همراهي جامعه بين الملل با سياست فشار حداكثري بر ايران گفت: ابزاري كه جمهوري اسلامي ايران در اختيار دارد، ظرفيتهاي اين كشور و تجاربش و همچنين عدم همراهي خيلي از قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي با آمريكا، آن اثرگذاري و توان اساسي پيشين را از اين كشور دريغ كرده است. اعتقاد داريم ايالات متحده بيش از اين نميتواند درآمدهاي ايران را محدود كند و بلعكس راهكارهايي وجود دارد كه ما بتوانيم صادرات خود را به ويژه در حوزه غيرنفتي افزايش دهيم.
رسانه هاي اصولگرا
...........................
** انتقاد به واكنش هاي داخلي
كيهان در يادداشت روز خود نوشت: سؤال درست و نگارش صحيح صورت مسئله، نيمي از پاسخ است؛ همچنانكه طرح غلط يا مغالطهآميز آن، ذهن را از پاسخ درست پرت ميكند. اين، همان گرفتاري راهبردي است كه برخي مديران ما دچار شدهاند. آقاي ظريف هفته قبل به خاطر يك نشست حاشيهاي به نيويورك رفت اما عمده موجي كه درست كرد، اولا ابراز تمايل به مبادله زندانيان با آمريكا بود كه در رسانهها، حمل بر ارسال پالس مذاكره به طرف پيمانشكن برجام شد. ثانيا تاكيد بر پرهيز دادن طرف مقابل از جنگ، سايه موهوم جنگ نظامي را احيا كرد. او تاكيد داشت ميان ترامپ و اطرافيانش فاصله ببيند! همان تغافلي كه درباره بازي «پليس خوب و پليس بد» ميان «اروپا و آمريكا» و «دموكراتها و جمهوريخواهان» داشتند و به نام اختلاف انداختن ميان حريفان، مكررا از حقوق ملت ايران عقبنشيني كردند.
نگارنده در ادامه افزود: براي چنين دولتي، پالس مذاكره (ولو به اسم مبادله زندانيان) فرستادن، يا تهديد نظامي را بزرگنمايي كردن، بازي در زمين اوست و موجب جلوتر آمدنش ميشود؛ چنانكه در يك سال گذشته ديدهايم. اتفاقا اسير عمليات رواني و شگرد «مرد ديوانه» شدن است كه ميتواند سايه تهديد نظامي را هم با خود بياورد. دشمن نبايد تصور كند با اشتلم و تهديد ميتواند اخّاذي كند. كساني كه تهديد نظامي نامعتبر دشمن را پررنگ كنند، گراي انگشت گذاشتن روي نقطه ضعف رواني خود را ميدهند. و از آن بدتر، نفوذزدگي است.(اين يادداشت در تارنماي رجانيوز بازنشر شده است.)
وطن امروز با اشاره به اين كه آمريكا قصد دارد دوگانه جنگ- مذاكره را كه زماني جرج بوش در مقابله با ايران در پيش گرفته بود دوباره راه بيندازد، مدعي شد: رسانههاي طرفدار مذاكره با ترامپ و آمريكا از روز دوشنبه فعاليت خود را براي راه انداختن دوباره دوگانه جنگ- مذاكره آغاز كردهاند. اين روزنامهها با برجسته كردن گزاره جنگ و ضريب دادن به آن، ميخواهند يك بار ديگر زمينه را براي مذاكرات ظريف با آمريكاييها فراهم كنند. تلاش اين رسانهها براي بزرگنمايي تهديد جنگي در حالي است كه پيش از اين نيز محمدجواد ظريف در اظهارنظري عجيب مدعي شده بود احتمال درگيري تصادفي ايران و آمريكا وجود دارد.
'سادهانديشي تا اين حد؟!' عنوان يادداشتي از روزنامه وطن امروز است كه در بخشي از آن مي خوانيم: چه سنجه و شاخصي بهتر از حضور بالاترين مقام دستگاه ديپلماسي ايران در آمريكا و ابراز تمايل به «مذاكره» براي تبادل زندانيان 2 كشور كه ميتواند پالسي براي مذاكرات مهمتر به طرف خارجي مخابره كند، ميتواند آمريكا را از اثرگذاري تحريمها و «احساس درد» ايران از اين تحريمها مطمئن كند، بويژه اينكه دور قبلي مذاكرات نيز بدواً مخفيانه و با موضوعات فرعي آغاز شده بود.
...در شرايطي كه انبوهي از مطالعات بينالمللي از جمله پژوهشهاي انجام شده در مراكز راهبردي تصميمسازي آمريكايي، گزينه نظامي عليه ايران را براي آمريكا و جامعه بينالملل به لحاظ نسبتسنجي هزينه - فايده به هيچ عنوان به صرفه نميداند و مدتهاست اين گزينه به عنوان يك آلترناتيو سودمند از روي ميز مقامات آمريكا برداشته شده و حتي پمپئو، وزير خارجه آمريكا نيز اخيرا به اين موضوع اذعان كرده، آيا سخن از جنگ و حمله نظامي به ميان آوردن توسط وزير امور خارجه جمهوري اسلامي، آرامش رواني جامعه داخلي و به تبع آن آرامش سياسي و اقتصادي كشور را مخدوش نميكند؟ ثانيا آيا محاسبات دشمن را براي فعال كردن گزينه نظامي يا لااقل القاي فعالسازي اين گزينه براي تاثيرگذاري رواني بر جامعه هدف، تغيير نميدهد؟ آن هم در شرايطي كه دشمن «فشار رواني» جامعه را راهبردي اثرگذارتر از ساير راهبردهاي خود و به عبارت بهتر مكمل آنها ميداند. پاسخ 2 سوال بالا به احتمال قريب به يقين مثبت است.
فواد ايزدي كارشناس مسائل بين الملل در گفتگو با مهر: اينكه برخي در واشنگتن اينطور فكر ميكنند كه اگر به ايران تعرض نظامي شود ما پاسخي نخواهيم داد، اينكه آنها احساس ميكنند ايران منتظر روي كار آمدن دموكراتها در كاخ سفيد در انتخابات 2020 است و موارد ديگري از اين دست را بايد اصلاح كنيم. يكي از دلايلي كه باعث شده امروز در اين وضعيت قرار داشته باشيم، برآورد طرف مقابل از دولت فعلي است. بنابراين، محاسبات طرف مقابل را بايد اصلاح كنيم تا روند فشار كمتر يا به طور كامل متوقف شود. اگر اينطور نشد و طرف مقابل هزينهاي را پرداخت نكرد، افزايش روند فشارها بر ايران قابل پيش بيني است.(اين گفتگو در تارنماي راه دانا نيز بازنشر شده است.)
** بي تاثيري ارسال ناو آمريكا به خليج فارس
وطن امروز با تعبير 'خاليبندي بولتون با خبر سوخته براي ارعاب ايران' به اين خبر پرداخت. اين روزنامه همچنين در گزارشي ديگر با تيتر 'دستت رو شده احمق!' نوشت: بيانيه جان بولتون درباره اعزام ناو آبراهام لينكلن به خليجفارس بر اساس استراتژي ديوانگي ترامپ براي ترساندن ايران صادر شده است.
جوان: برخي ناظران، با ارائه ديدگاهي، معتقدند كه اعزام ناوگروه بخشي از برنامه امريكا براي تشديد فشارهاي رواني بر ايران در شرايط تحريمها است... هادي محمدي كارشناس امور استراتژيك نيز اعزام ناوگروه امريكايي را داراي بار عمليات رواني ميداند و ميگويد: «شما به لحاظ نظامي وقتي مهمترين ابزار قدرت نظامي خود را به تنهايي در تيررس دشمن قرار ميدهيد، يعني اينكه قصد نداريد كاري انجام دهيد!»
پژوهشم**9026**1732
تهران-ايرنا- توجيهات و ادعاهاي «جان بولتون» مشاور امنيت ملي رئيس جمهوري آمريكا درمورد هدف اعزام ناو هواپيمابر «آبراهام لينكلن» به منطقه خاورميانه، از سوي بسياري از تحليلگران و ناظران سياسي-رسانه اي كشور نوعي 'بلوف' و 'لفاظي' ارزيابي شد.