روشنگري براي انديشه معاصر مهم است و كسي نميتواند به سادگي از اين دوران عبور كند. «ماركس هوركهايمر» «تئودور آدورنو» دو فيلسوف آلماني معاصر نيز در كتاب «ديالكتيك روشنگري» با قدرتي خيرهكننده مختصات عصر روشنگري را ترسيم كردند. وجه متمايزكننده اين كتاب نگاه منتقدانه اين دو چهره مكتب فرانفكورت به روشنگري است. آنطور كه هوركهايمر در خصوص مواضع انتقادي خود ميگويد: نظريه انتقادي شكلي از رفتار اجتماعي است كه ميخواهد خود را در موضع بيروني نسبت به جامعه قرار دهد حتي اگر خود را محصول آن بداند (صفحه 42 كتاب). آنها نيز در كتاب همواره به عنوان ناظري بيروني به نقد از دست رفتن عقلانيت در دوران روشنگري ميپردازند.
به همين ترتيب ديري نپاييد كه خوشبيني روشنفكران از عصر روشنگري رو به سردي گراييد و با رشد فاشيسم در ايتاليا، نازيسم در آلمان و ديكتاتوري استاليني در شوروي بشر روزهاي تلخي را تجربه كرد. در روزهاي رشد فاشيسم، نازيسم و ديكتاتوري استاليني گروهي از روشنفكران دچار سرخوردگي شدند و خود را در برابر اين پرسش قرار دادند كه چه شد، روزگاري كه قرار بود عقل حكم براند و آسايش و آرامش را براي جهانيان به ارمغان بياورد، انسان با چنين دوران تباهي روبرو شد؟ هوركهايمر و آدرنو در همين رابطه ميپرسند، چه شد كه از دل روشنگري، توتاليتاريسم بيرون آمده است؟
به دليل همين مواضع از نظر بسياري، مكتب فرانكفورت در درجه اول جرياني ضد فاشيستي بود. هوركهايمر فضاي فاشيستي، نازيستي و كمونيستي دوران 1939-1944 ميلادي را دوراني سياه و وضعيت آن روزهاي جهان را نتيجه اتحاد خرد صوري و خرد ابزاري ميدانست و معقتد بود هدف اين اتحاد سلطه بر طبيعت و سركوب انسان است. هوركهايمر سپس از هدف از دست رفته روشنگري ياد ميكند؛ به زعم او هدف روشنگري رهايي انسان از سلطه است. از نظر يك معتقد به مكتب فرانكفورتي روشنگري با دور از شدن از آرمانهاي خود در نهايت به افزايش سلطه منجر گشت. چنين وضعيتي فرانكفورتيها را سرخورده كرد و آنها نيز در برابر اين موقعيت موضعي انتقادي گرفتند.
كتاب «ديالكتيك روشنگري» اثر شناخته شده ماكس هوركهايمر و تئودور آدورنو و به زعم بسياري مهمترين كتاب به جا مانده از اين دو بنيانگذار مكتب فرانفكورت است كه در آن به اصليترين مباحث نظريه انتقادي پرداختهاند. اين دو صاحبنظر در كتاب يادشده به آنچه توجه كرده اند كه در دوره روشنگري به ضد خود بدل و مانع تحقق آرمانهاي عصر روشنگري شد؛ تا جايي كه برخي «ديالكتيك روشنگري» را روشنگريِ روشگري ميدانند. گفتاري كه به زعم آنها مسير نادرست دوران روشنگري را از زبان دو صاحبنظر مكتب فرانكفورت بازگو كرده است.
**هشدار براي ظهور نئوناسيوناليسم و پوپوليسم
به دليل اهميت اين اثر، خسرو ناقد، نويسنده و مترجم ايراني در كتاب «سنجش ديالكتيك روشنگري» زمينههاي اجتماعي ايده ديالكتيك روشنگري را بازگو ميكند. ناقد از دوران نگارش كتاب و تجارب زيسته هوركهايمر و آدرنو ياد ميكند و اشاراتي دارد كه مخاطب را در خصوص رابطه وضعيت اجتماعي زمانه اين دو با ايده نقد روشنگري، آشنا ميكند. اين كتاب ترجمه «ديالكتيك روشنگري» هوركهايمر و آدورنو نيست؛ بلكه ارزشمندي اين اثر در تلاشهاي خسرو ناقد براي روزآمد كردن ايدههاي آن دو صاحبنظر در عصر كنوني است.
خسرو ناقد بخش آخر كتابش را به موضوع «آينده روشنگري» اختصاص داده است. در اين بخش خسرو ناقد از جايگاه روشنگري در تفسير زمانه اكنون و معاصر سخن گفته است. براي نمونه وي در صفحاتي از اين بخش آورده است: آنچه بيشتر نگران كننده است رشد نئوناسيوناليسم و پوپوليسم در برخي كشورهاست؛ خاصه اگر در يكي از قدرتمندترين كشورهاي جهان پا بگيرد. دولت كنوني ايلات متحده آمريكا و رياست جمهوري آن، دونالد ترامپ را امروز ميتوان نمونه بارز تشديد ناسيوناليسم پرخاشگر و پوپوليسم راستگرا در نظر گرفت كه با خردستيزي، عوام فريبي و ايجاد تنش، نه تنها تهديد تجارت جهاني، بي اعتنايي به حفظ محيط زيست و رفتار تبعيضآميز با اقليتها را در برنامه كاري خود قرار داده بلكه با برخوردهاي توهينآميز با رسانهها و تهديد پناهندگان و مهاجران بحران آفرين شده است (صفحه 127 كتاب).
كتاب سنجش ديالكتيك روشنگري تاليف خسرو ناقد توسط نشر ني در 180 صفحه و با دو فصل و يك پيوست منتشر شده است. ناقد در فصل اول «در نقد كتاب ديالكتيك روشنگري» ديدگاههاي خود را نوشته و موضوع فصل دوم اثر خود را به «مباحثي درباره روشنگري» اختصاص داده است. اين نويسنده در بخش پاياني كتابي نيز در قالب پيوستي به بررسي ترجمه كتاب «ديالكتيك روشنگري » به فارسي پرداخته است.
سنجش ديالكتيك روشنگري درباره يك آرمان و نقطه اميد انسان معاصر است، اين كتاب سنجش گر ايده «روشنگري» به عنوان نقطه عطف تاريخ انديشه انسان متاخر است. نقطهاي كه متفكران اروپايي با تكيه بر آن، خود را از عصر تاريك انديشي قرون وسطايي متمايز ميدانستند. در دوره روشنگري بسياري به گمان اينكه زمانه پيش از آنها، دوران تاريك انديشي بوده، مشعوف عبور از آن دوره و سرمست ورود به دوره حاكميت عقل و روشنگري بودند.
فراهنگ**ب.ل**9157
تهران- ايرنا- هيچ كتاب و نويسندهاي از زمينه اجتماعي خود مصون نيست و نويسندگان از وضعيت اجتماعي و زمانه خود تاثير ميپذيرند. طرح اوليه كتابها ناگهاني و تصادفي به ذهن نويسندگان خطور نميكند، بلكه سلسله علل تاريخي، اجتماعي و اقتصادي در ظهور طرح و دست به قلم شدن موثر هستند.