به گزارش روز شنبه خبرنگار موسیقی ایرنا، در اجرای « با من بخوان» علیرضا قربانی و تیم همراهش تمام تلاش خود را كرده اند تا این پروژه بصورتی كاملا متفاوت و تا حدی ساختار شكنانه اجرا شود تا حدی كه می توان گفت تمركز این تیم بر روی اجرای متفاوت و تازه تا حدی بوده كه این پروژه بیش از آنكه بتوان نام كنسرت بر روی آن گذاشت یك تجربه سمعی و بصری بود. رویدادی چنان شخصی و تجریدی بیش از هرچیزی ترجمان نمایشی ذهن كارگردان آن بود.
قسمت موسیقیایی این پروژه با بهره گیری از نوازندگانی توانمند و خلاق با تركیبی از سازهای آكوستیك و الكتریك قدرت غیر قابل انكار علیرضا قربانی در خوانندگی و خلاقیت و توانمندی حسام ناصری در تنظیم قطعات و رپرتواری جذاب میتوانست یك كنسرت بسیار جذاب و سطح بالا را پیش كش مخاطبان خود كند.
اما متاسفانه فضایی كه به واسطه ذهن زیبایی شناسانه و انتزاعی كارگردان روی صحنه طراحی شده بود هرچند زیبا و از نظر بصری بسیار جذاب بود كوچكترین ارتباطی با موسیقی جاری و ساری در سالن نداشت. تو گویی به تماشای فیلمی نشسته ای كه موسیقی متن اثر دیگری را به عاریت گرفته است.
از طرفی رنگ بندی سازی و بافت و هارمونی موسیقیایی این پروژه كمترین ارتباطی با جلوه های بصری و بازی های نور و ریتم موسیقی اجرا شده كمترین سنخیتی با ریتم تند و بلند بالای پله های طراحی شده نداشت.
این از هم گسستگی صوتی و بصری و این بی ارتباطی فضای طراحی شده بشدت زیبا با موسیقی فوق العاده قوی از لحاظ ساختاری متاسفانه بخاطر ارتباط نداشتن منطقی بین فضا و موسیقی باعث شد تا علیرضا قربانی در این پروژه بیش از یك خواننده قدرتمند و تقریبا منحصر بفرد در قامت یك بازیگر نه چندان توانمند ظاهر شود و نوازندگان نام آشنا و توانمند سازهای زهی بیش از آنكه در قامت یك موسیقیدان روی صحنه دیده شوند بیشتر بصورت المان های بصری یا بهتر است بگوییم آدمكهای كوچكی در انتهای صحنه طراحی شده دیده می شدند.
به هر شكل نمی توان منكر تفاوت های ساختاری یك كنسرت و نمایش شد و نمی توان صحنه یك كنسرت را با صحنه تئاتر اشتباه گرفت.
قربانی با توجه به پیشینه درخشان و پرافتخار خود بعنوان یك خواننده باید مدت ها قبل این باور می رسید كه خواننده و موسیقیدانی تمام عیار است و در بسیاری از اجراها و آلبوم ها خود را بعنوان بهترین خواننده موسیقی ایرانی در بین هم نسلان خود معرفی كرده است. او باید بپذیرد كه بازیگر نیست و هرقدر در خواندن و دانش موسیقی قدر و قدرتمند است در صحنه گردانی ضعفهای عمیقی دارد؛ او یك پرفورمر نیست.
قربانی همچنین باید بپذیرد كه خواننده موسیقی متن مجموعه هایی نظیر كیف انگلیسی، مدار صفر درجه، شب دهم، شهرزاد و خواننده بسیاری از آلبوم های موفق موسیقی ایرانی و ستاره درخشان دوران طلایی اركستر ملی است و این دستاورد كمی نیست.
همچنین قربانی باید بپذیرد بسیاری از هوادارانش او را در قامت همان خواننده تمام عیار می خواهند نه بعنوان صدای جاری در متن یك رویداد بصری.
البته كه او هم مانند رامین بهنا و هنرمندان دیگری كه حاضر شدند در چنین پروژه هایی بازیگر سناریو هایی از پیش نوشته شده باشند در انتخاب مسیر فعالیت های هنری خود مختار است و هیچ اجباری برای توضیح و پاسخ به بسیاری از این سوالات انتقاد گونه ندارد. اما او باید بپذیرد همانقدر كه وی در انتخاب نوع فعالیت آزاد است منتقدان او نیز در بیان نظراتشان به شرط رعایت انصاف آزاد هستند.
رضا موسوی كارگردان این رویداد هنرمندی است كه بعد از سالها عكاسی تئاتر مدتی موفق شده بعنوان كارگردان، پرفورمنس و اجراهایی را با بهره گیری از چهره های مطرح موسیقی، در مكانهای مختلف از یك كالری هنرهای تجسمی گرفته تا صحنه تالار وحدت اجرا كند كه از آن جمله می توان به پروژه ایستگاه با حضور امید نعمتی و مهیار علیزاده، طرحی نو دراندازیم، كاموفلاژ با حضور رامین بهنا اشاره كرد.
این عكاس تئاتر همواره از علاقه عمیق خود به هنرهای نمایشی سخن گفته است. این هنرمند باید بپذیرد كه در امر كارگردانی ضعف های عمیقی دارد كه به چند نمونه از این ضعف ها پیش تر اشاره شد.
از سویی نیز این كارگردان باید قبول كند كه ایرادی ندارد او در مسیر بهره برداری از چهره های شاخص هنرموسیقی برای اجرای ذهنیات و آرمان ها و پربارتر كردن رزومه هنری خود، از چند كارگردان هم مشورت بگیرد.
او باید بپذیرد كه بین دنیای عكاسی تا عالم كارگردانی فاصله بسیاری بیشتر از یك خواستن ساده وجود دارد و البته فعالیت این هنرمند بعنوان كارگردان هم انتخابی شخصی است و نمی توان بر این انتخاب نقدی وارد كرد و بر این هنرمند خرده ای گرفت. اما آنگاه كه هنرمندی اثر خود را ارایه كرد باید بپذیرد كه اثرش مانند هر اثر دیگری قابلیت نقد دارد و نقد به معنای عداوت نیست.
از این طرف منتقدان هم باید بدانند كه برای یك موسیقیدان و خواننده، از جمله علیرضا قربانی، عشق و عطش حضور در صحنه چنان شعله ور است كه گاهی این شور و عطش غیر قابل كنترل می شود و آنچه مقابل چشمان هنرمند نقش می بندد فقط و فقط بودن و ماندن در صحنه است و این همان پاشنه آشیل هنرمندان است.
در این پروژه قطعاتی جذاب زیادی در قالب عناوینی مانند پله اول تا پله ششم گنجانده و اجرا شد اما كمتر مخاطبی توانست مقصود كارگردان را از این شش پله درك كند. گنگی و مبهمی بصری و ماهوی این رویداد بصری تا حدی بود كه اگر این رویداد را با چشمان بسته بشنوید بیشتر لذت خواهید برد و اگر ذهن زیایی شناس شما با تصویر بیشتر از موسیقی عجین است بهتر است با گوشهای بسته به این پرفورمنس صامت نگاه كنید.
هر چند این گروه اجرایی سعی كرده تا فرمی از موسیقی ایرانی را از پیش درآمد تا تصنیف به صورت پلهوار و اپیزودیك طراحی كند كه ساز و آواز بداهه هم در آن نقش اصلی دارد. اما در اجرای این ایده بدیع و جذاب چندان موفق عمل نكرد.
ای كاش در بروشور این برنامه چند خطی درباره آنچه در ذهن كارگردان گذشته نوشته می شد تا مخاطبان ارتباط عمیق تری با این برنامه برقرار می كردند هرچند جمله ای سالها بگوش می رسد كه اثر هنری را باید بی واسطه و بدون توضیح دید و دریافت. جمله ای عمیق كه در بسیاری از موارد سنگری مستحكم برای فرار از هر توضیحی شده است. سنگری كه از پشت دیوارهای ستبر آن صدای كسی كه می پرسد معنای واژه كارگردان كنسرت چیست؟ به گوش كسی نرسیده و نخواهد رسید.
به هر صورت در این رویداد هنری كه نمی توانم بطور دقیق نام كنسرت، پرفورمنس، تئاتر و یا هر چیزی دیگری بر آن بگذارم، قطعاتی از جمله «مقدمه» با شعر سهراب سپهری، «نیست شو» با شعری از مولانا و تنظیم حسام ناصری، «بوی گیسو» با شعری از شیخ نورالعین واقف لاهوری، ملودی علیرضا قربانی، تنظیم حسام ناصری در «پله اول»، «آواز خراسانی»، موسیقی فولكلور «الله مزار» با تنظیم حسام ناصری در «پله دوم»، «روزگار غریب» با شعر احمد شاملو، حمید خلف بیگی و آهنگسازی حسام ناصری در «پله سوم»، «تاج محل» به آهنگسازی سامان صمیمی، بداهه خوانی «آواز سحری» براساس مقام سحری از تصنیفهای فولكلور موسیقی كردی در «پله چهارم»، «اواز بی قرار» با شعری از هوشنگ ابتهاج، «ارغوان» با شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگسازی مهیار علیزاده در «پله پنجم»، «رنگین كمان» به آهنگسازی سامان صمیمی، «تنهایی لیلا» با شعر حسین منزوی و آهنگسازی كارن همایون فر، «عشق آسان ندارد» با شعر اهورا ایمان و آهنگسازی ستاراوركی، «چهارراه استانبول» با شعر مسعود كلانتری و ملودی علیرضا قربانی و سامان صمیمی در «پله ششم» آثاری بودند كه در این كنسرت با ترجمان بصری رضا موسوی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
آنچه بعنوان موسیقی در این برنامه اجرا شد، جدای از آنچه پیش چشمان مخاطب اجرا شد می توانست كنسرتی با حال و هوای متفاوت و ساختار شكنانه باشد.
موسیقی الكتروآكوستیك این پروژه با بهره گیری از تنظیم متفاوت و صدای قدرتمند علیرضا قربانی كه در یك كلام باید نام دلنشین و قوی بر آن نهاد موفق شد تا قربانی را در قامت هنرمندی نوگرا و جسور معرفی كند كه مایل است با طیف گستردهتری از مخاطبان موسیقی ایرانی ارتباط برقرار كند قربانی می تواند قهر و عداوت چند ساله بسیاری جوانان را با موسیقی ایرانی به انس و الفتی عمیق تبدیل كند. یعنی همان كاری كه سالهاست همایون شجریان و محمد معتمدی هم آغاز كرده اند.
اما ای كاش این هنرمندان موسیقی باور كنند برای ارتباط عمیق با نسل جوان علاقمند به موسیقی، باید با موسیقی اقدام كرد نه با تئاتر و بدعتهای بی هویت ومثلا خلاقانه. هرچند كه باید پذیرفت این رویدادهای سمعی بصری با خود سود سرشاری به ارمغان می آورند و نگارنده و بسیاری دیگر از شاهدان خارج گود بخوبی بر این مساله واقفند.
این پروژه از نوازندگانی چون حسام ناصری سازهای الكترونیك و سه تار، سامان صمیمی نوازنده كمانچه و سه تار، آرش پاكزاد نوازنده سازهای الكترونیك، میلاد محمدی نوازنده تار، شورانگیز و سه تار، نیلوفر محبی نوازنده ویولن، میثم مروستی نوازنده ویولا و سه تار، ماكان خوی نژاد نوازنده ویولنسل، نگار فرجی نوازنده ویولن، زكریا یوسفی نوازنده سازهای كوبهای، یزدان بهمنی نوازنده سازهای كوبهای و مهگل صفدری همخوان یا بك وكال تشكیل شده بود. در این بین باید از درخشش مهگل صفدری و ذكریا یوسفی بصورت ویژه ای یاد كرد.
این پروژه كه حاصل كار مشترك هنرمندانی بود كه بخوبی روحیه و سلیقه طیف غالب مخاطبانشان را میشناسند تا بیست و سوم اردیبهشت در تالار وحدت كه روزگاری فقط در اختیار هنرمندان دارای مدارج بالای هنری قرار میگرفت و محلی برای آزمون و خطا نبود، به روی صحنه خواهد رفت. تمام بلیط این رویداد از مدت ها قبل پیش فروش شده است.
فراهنگ ** 9494 ** 1355
تهران - ایرنا - «با من بخوان» تازه ترین پروژه «علیرضا قربانی» از هفدهم اردیبهشت در تالار وحدت به روی صحنه رفت. این پروژه بیشتر از اینكه یك كنسرت باشد به هر چیزی شبیه است جز كنسرت!.