وضعيت شعر و ترانههاي امروزي، پخش يك آهنگ سخيف از نظر متن و معني در مدارس كشور، استعفا از شوراي شعر دفتر موسيقي ارشاد و مافياي موسيقي دلايل مهمي بود كه براي گفتوگو با استاد محمدعلي بهمني كفايت ميكرد. بهمني شاعر و ترانهسراست و ترانههايي براي خوانندگاني مانند ناصر عبداللهي، امير كريمي، تورج شعبانخاني و شادمهر عقيلي سروده است كه معروف ترين اين ترانهها «دهاتي» و «بهار بهار» است.
با تمام آرامش و نجابت ذاتياش اما اينبار صريحتر و البته نگران تر درباره وضعيت ترانه و شعر صحبت كرد. بهمني شهريور سال گذشته بنابهدلايلي چون عدم تاثيرگذاري، از رياست شوراي شعر دفتر موسيقي كناره گيري كرده بود و الان تنها با صداوسيما همكاري ميكند.
** استاد اگر اجازه بدهيد با آهنگي شروع كنيم كه از مدارس پخش شد و خيلي سر و صدا كرد. اين خواننده قبلا داخل ايران بوده و چند سالي ميشود كه مهاجرت كرده است. متن شعرش سخيف است و برخي واژههاي جنسي هم دارد و در كل كار فاخري نيست. سوال مشخص من اين است كه در حوزه شعر و ترانه چه اتفاقي ميافتد كه سليقه نسل جديد ما ميرود به اين سمت؟
نسل گناهكار نيست. شرايطي كه براي نسل فراهم ميشود مهم است. البته ذاتا هم فراهم نيست. چون فراهم را موقعي ميتوان بهكار برد كه رهآوردي براي نسلهاي بعدي داشته باشد. در هر صورت الان شركتهاي موسيقي اين فرصتها را براي خودشان فراهم ميكنند كه خواننده كاري را كه خودش دوست دارد نخواند و حرفشان اين است كه آنچه ما ميگوييم را بايد بخوانيد. يعني اين اختيار را همان روزي كه قرارداد ميبندند از خواننده ميگيرند.
اين خوانندههاي جوان هم دوست دارند اثرشان تاييد، توليد و پخش شود بنابراين قبول ميكنند كه هر چه آنها ميگويند را بخوانند. در پشت اين اتفاق يك نگاه دردآور است كه اينها دارند با ادبيت و ادبيات كشور چه ميكنند؟ فرقي نميكند، ادبياتي كه ادبيت را در خود داشته باشد ماندگار ميشود. حتي در فرزندان و خانوادهها ميتواند تاثير بحقتر و درستي را بگذارد. اين كلمات و ريتمها نسل را تخريب ميكنند. طبيعي است كسي نميخواهد فرزندي كه بزرگ ميكند از نظر لحن و واژگان، انسان تخريبشدهاي باشد. الان دقيقا اين اتفاق دارد ميافتد و خانوادهها هم چون حريف اين عزيزان نيستند و خودشان هم در شرايطي هستند كه نميتوانند اين شادي را برايش فراهم كنند، ميگويند همين اندازه كه شاد است كافي است و كوتاه ميآيند. الان خود آن بچه ميتواند روي خانوادهاش تاثير منفي بگذارد و اين را از هر زاويه كه ببينيم يك خيانت به فرهنگ، پرورش و دانش فرزندان ماست. بايد جلوي اينها گرفته شود، اما متاسفانه در حالي كه اطمينان دارم شوراهاي مجوز صداوسيما و ارشاد، كارهاي مبتذل را رد ميكنند، اما ميبينيم كه باز هم با مجوز از صداوسيما و رسانهها پخش ميشوند.
** پس اين آهنگهايي كه شعر سخيف دارند و با مجوز هم بيرون ميآيند از كجا و چه كسي جواز يا تاييديه ميگيرند؟
بله، همه درد اين است. چرا برخي همكاران از كار در شوراي ترانه و موسيقي پرهيز ميكنند. من خودم چرا استعفا دادم؟ براي اينكه اگر كاري را خودت تصويب كرده باشي ميداني چه كردي و ميتواني دربارهاش حرف بزني و از آن دفاع كني، اما زماني كه ترانه و شعر را رد كردي و بعدتر آن را ميشنوي، طبيعي است كه درگيري پيدا ميكني.
** شما خودتان براي همين استعفا داديد؟
بله، من حتي نوشته بودم براي اينكه مزاحم شعرهاي بد نشوم ميروم.
**گروهي كه آنجا بودند همراه شما نبودند؟ چند صدايي بود؟
نه، من خودم ديدم نميتوانم ديگر باشم. مسئوليت نهايياش هم با من بود، اما اختيارات كاملي نداشتم. من از ديدگاه خودم با آن اختياري كه بايد داشته باشم آمده بودم، اما اختيار دست ما نبود.
** خب اختيار با چه كسي بود؟ از بالاتر ميگفتند يا همان شورا ناهماهنگ بود؟
نخير، در شورا كه رد ميشود ولي بالا را بايد ديد، حتي بالاترش را ببينيد.
** يعني از وزارت ارشاد بالاتر؟
اصلا خود ارشاد هم ميخواهد جلوي اين ابتذال را بگيرد. اختيارش را هم دارد، اما زماني كه جلويش را ميگيرد به شكلي ميبينيم واسطههايي هستند كه فلسفهاي دارند مبنيبر اينكه جامعه ما يك جامعه جهاني بايد باشد و در جهان هم اين مقولهها آزاد است. در هر صورت اينها با اين بهانهها دارند كارشان را انجام ميدهند. من با چشم خودم ديدم كه مديريت ارشاد سعي ميكند جلوي اين كارها را بگيرد ولي كساني كه از اين اختيارات فراتر هستند به عقيده من دارند جلوي اين كار را ميگيرند و كارشان را بد هم نميدانند و فكر ميكنند كه كار درستي انجام ميدهند.
** كارشان توجيه اقتصادي هم دارد؟
خب طبيعي است كه دارد. اگر اين توجيه را نداشت كه دليلي نبود براي اين همه اصرار و فعاليت. اين واقعيتي است كه الان بخش عظيم كارهايي كه از صداوسيما پخش ميشود از همين كارهاي بيمحتواست. كارهايي كه قبلا مجوز گرفته و بايد از ديدگاه شوراي موسيقي صداوسيما هم مجوز بگيرد و آنها هم اين مشكل را دارند. آنجا هم ترانه را رد ميكنند، اما ميبينيم تهيهكننده انگار اختيارش از همه بيشتر است.
** ما چند سالي است كه عبارت «مافياي موسيقي» را از طرف برخي شاعران و خوانندگان ميشنويم. با توجه به صحبتهايي كه شد شما صراحتا وجود مافياي موسيقي را تاييد ميكنيد يا رد؟
مافياي موسيقي داريم اما در وجود ما بايد رد شود، زيرا مثل يك مقوله غيبي است كه انجام ميگيرد. مافيا طوري نيست كه بشناسيدش و وجود خارجي داشته باشد، اما وقتي خروجياش را ميبينيد ديگر حدس نيست و دستهايش را ميتواني در امور مختلف موسيقي ببيني. البته قبلا شايعاتي كرده بودند كه اين كارها در شوراهاي شعر و موسيقي انجام ميشود كه قطعا چنين چيزي نيست و در حال حاضر هم اين شوراها برهم خورده و از طريق اينترنت و تلفن همراه شعرهايشان را برايشان ميفرستند. زماني كه در يك جلسه تاييد شعر يا ترانه مينشينيد، همين آدمي كه كارش رد شده آنقدر معصومانه ميآيد و حرف ميزند و دلايلي را هم براي اينكه من آنقدر پول دادم به اين و آن تا توانستم به اينجا برسم را مطرح ميكند كه دل مسئول مجوز به رحم بيايد. در آخر هم حتي به يك حالت نفريني حرف ميزند.
اين وظيفه و كاري هم نيست كه مثلا اهالي شورا بخواهند تفهيم كنند. شورا حتي حاضر است همه پولي كه آن خواننده ميگويد خرج كرده را به او بدهد تا اين آهنگ يا ترانه پخش نشود.
** پس از استعفاي سال گذشتهتان، الان چه مسئوليتهايي در حوزه شعر و موسيقي داريد؟
من در صدا و سيما مسئوليتي ندارم، اما چندين سال است كه حضور دارم؛ در ارشاد هم كه ديگر مسئوليتي ندارم، اما چون آنجا بودم همه يك نگاه خاصي به ما دارند. اين مسائلي كه گفته شد قبلا هم شايد توسط برخي عزيزان ديگر گفته و نوشته شده، اما هيچ نتيجهاي نداشته است. اين صحبتها زماني نتيجه دارد كه وقتي مسئولان متوجه اعتراضات شوراهاي شعر و موسيقي و مردم ميشوند، اقدام موثري انجام دهند اما اين كارها زير يك «نميدانم چي بگم» دارد انجام ميشود. بايد جلوي اين كار را بگيرند چون اينها روي ادبيات ما موثر است، متاسفانه به اين راحتي حرفهاي جلف يك خواننده پخش و تكرار هم ميشود و برخي از مردم استقبال ميكنند.
** آيا ميتوانيم از صحبتهاي شما نتيجه بگيريم كه ارادهاي براي برخورد با شعر و ترانه سخيف وجود ندارد؟
اراده اش كه هست ولي نتيجه ندارد. آن چيزي كه ما الان ميبينيم اين است كه شعرها ميآيند يا اصلاح مفهومي ميشود يا شعرهاي ضعيفي است كه درنهايت مجبوريم خودمان اصلاح كنيم، زيرا ميگويند كه ديگر زمان هم نداريم و مجبوريم در شورا اصلاحش كنيم، ولي باز ميبينيم چند روز بعد، از راديو بدون اصلاح پخش ميشود.
** يعني اصلاح شدهاش هم پخش نميشود؟
نخير، اگر با اصلاحات پخش ميشد كه ديگر مشكلي نداشتيم.
** دليل اين نفوذ چيست؟ اين به قدرت خواننده بر ميگردد يا به قدرت تهيهكننده يا قدرتهاي ديگر؟
ما حتي برخورد كلامي هم داشتيم كه اينها را پخش نكنيد و اينها را مجوز ندهيد، اما زماني كه پخش ميشود انگار اين قدرتها بيخيال تمام اين حرفها بودند؛ ظاهرا قدرت تهيهكنندههاي برنامهها خيلي زياد است.
** اواخر دهه 70 تعدادي از كارها منتشر شد كه زبان ساختارمند اما صميمي و سادهاي داشت و با مردم هم ارتباط برقرار ميكرد. از اواسط دهه 80 اين زبان صميمي به يك زبان سخيف و سطحي تبديل شد. سرودن اين ترانهها زمان زيادي هم نميبرد. چه اتفاقاتي افتاد كه زبان ترانهها تغيير كرد؟ بعضي ميگويند عدم توجه به اشعار كلاسيك بوده و بعضي ديگر معتقدند بهدليل فشارهاي زيادي بوده كه يك دورهاي روي موسيقي وارد شده، نظر شما چيست؟
اين نوع صحبتها و قضاوت ها براي اين ميشود كه از نزديك با مقوله هاي مجوز و تاييد مواجهه نداشتهاند. نبودند ببينند شخصي كه آمده به شورا چه ضجه اي ميزند. آن خوانندهاي كه كلي از پولش را گرفتند و درنهايت مجبور است اين آهنگ مبتذل را بخواند و اتفاقا خود خواننده هم ميداند چه چيز بدي را ميخواند. همين ترانههاي بد در اجراها سرشار از طرفدار هستند و در عين حال سود ماليشان هم رقم بالايي نيست. زيرا براي پذيرفتهشدن در ابتداي راه مجبور بوده كه هر قراردادي را امضا كند و تهيهكننده يك قرارداد پنج، هفت و 10 ساله با او ميبندد و درصد كمي از سود مالي را به او اختصاص ميدهد و اين تا زماني است كه خواننده به آن شهرتي كه تهيهكننده ميخواهد برسد. اگر به اين شهرت هم نرسد و براي تهيهكننده سودي نداشته باشد بهراحتي بيرونش ميكنند. اينها عواملي است كه جايگاه زبان را نازل كرده و توجه را بيشتر به سمت رضايت مخاطب كشانده است.
** يعني قرارداد خواننده درصورت عدم رضايت تهيهكننده يك طرفه فسخ ميشود؟
بله.
** چرا چنين وضعيتي پيش آمده است؟ از كجا تسلط تهيهكنندهها روي خوانندهها اينقدر زياد شد و انگار خوانندهها مستعمره آنها هستند؟
به دليل اينكه سنگ بنا غلط است. زمان قديم خوانندهاي ميآمد و اگر صدايش خوب بود، پشتيباني ميشد مثلا بايد يك تعداد كارهاي خاص را بخواند. خودم از سال 42 تاكنون در حوزه شعر و موسيقي هستم. چرا هنوز هم با وجود تغييراتي كه ايجاد شده وقتي بعضي آهنگهاي قديمي را كه ميشنويم دوست داريم و لذت ميبريم، چون همهچيزش درست بوده است.
** يعني ما با وجود بخش بزرگي از شعر و ترانههاي مبتذل امروزي، نهتنها به نسل معاصر كه به نسل بعديمان هم خيانت ميكنيم؟
بله دقيقا، اصلا در هنر يك بايدي هست كه هنر براي نسل خود هنرمند فقط ميتواند يك نام باشد، اما در آينده، اين كار اگر بتواند زنده بماند ديگر چيزي فراتر از آن است كه ما براي نسل خودمان ميخواهيم و از آن خوشمان ميآيد. قشنگي و بايدها را هميشه نسلهاي بعد متوجه ميشوند. الان نسل بعد از خودمان، خودمان هستيم و خودمان. الان متوجه هستيم كه چه كارهاي مزخرفي را داريم انجام ميدهيم بنابراين اين براي نسل خودش هم باقي نميماند چه برسد به آينده.
** آيا زورتان به قدرتهايي كه در حوزه شعر و ترانه دارند كار مبتذل ميكنند، نميرسد؟
ببينيد، اگر مي رسيد دليلي نداشت كنار بكشم. در ابتدا باور نميكني كه چنين قدرتهايي وجود دارد، اما زماني كه ميبيني مديريت كلان هم مثل خودت دلش ميسوزد اما اتفاقي نميافتد تازه متوجه وجود اين قدرتها ميشوي. خود آقاي عباس صالحي (وزير فرهنگ و ارشاد) را ميشناسم و ميدانم چنين سليقههاي مبتذلي در موسيقي ندارد. منتها به شكلي تسلط بر همه اين مقولهها هست وگرنه افتخار ايشان است كه در زمان مديريتشان بتواند جلوي اين منجلاب را بگيرد و كارهاي فاخر توليد شوند، اما در هر شكلي از آن، اين كارهاي خوب انجام نميشود.
** بعضيها در ماجراي پخش آهنگ در مدارس اعتقاد دارند وقتي جلوي صداي شجريان گرفته شود و بچههاي ما صداي ايشان را نشنوند، طبيعي است كه سمت «جنتلمن» ساسي مانكن ميروند. واقعا اين گونه است؟
نام اين دو فرد را نبايد كنار هم آورد و اين خودش غلط است. به جز استاد شجريان هم در حد روزگار خودمان باز كساني را داريم كه كارهاي خوبي ميكنند. متاسفانه شعر و ترانه در شرايطي چنين آسيب هايي را ميبينند كه حجم شاعراني كه ترانه خوب دارند نيز چندين برابر نسل گذشته مان است، اما شاعران ما هوشمند هستند و نميخواهند ترانه خوبشان را با يك ترانه بد در يك آلبوم همنشين كنند يا با صدايي ضعيف پخش شود. حتي اگر پول بيشتري به او بدهند آيا اين پول ميتواند براي آن شاعر، حيثيت باشد؟ طبيعي است كه نه و همين است كه شعرهاي خوبشان را ديگر نميدهند. در كتاب شعر هم همين طور است. چه تعداد از اين شاعران ميتوانند مجموعه هاي شعرشان را به چاپ برسانند اما ميگويند براي كي و براي چي اين كتابها را چاپ كنند. بسياري از شاعران هستند كه به اندازه پنج، 6 مجموعه خوب كار دارند ولي به همين دلايل منتشر نميكنند.
منبع: روزنامه فرهيختگان؛ 1398،02،26
گروه اطلاع رساني **9117**1755
تهران- ايرنا- محمدعلي بهمني مي گويد: مافياي موسيقي داريم اما در وجود ما بايد رد شود، زيرا مثل يك مقوله غيبي است كه انجام ميگيرد. مافيا طوري نيست كه بشناسيدش و وجود خارجي داشته باشد، اما وقتي خروجياش را ميبينيد ديگر حدس نيست و دستهايش را ميتواني در امور مختلف موسيقي ببيني. البته قبلا شايعاتي كرده بودند كه اين كارها در شوراهاي شعر و موسيقي انجام ميشود كه قطعا چنين چيزي نيست و در حال حاضر هم اين شوراها برهم خورده و از طريق اينترنت و تلفن همراه شعرهايشان را برايشان ميفرستند.