گزارش پيش رو حاصل گشت و گذاري شبانه است در محله قديمي ارك تهران.
شب براي بسياري از مردم جهان سرشار از خاطرات ترسناك قصههاي كودكي است؛ از تاريكي و چاله هايي كه بهناگاه ممكن است زير پايت خالي شود تا دزدان و راهزناني كه ممكن است ناغافل از پشت ديواري، روبهرويت سبز شوند و آرامشت را برهم بريزند.
بااينحال در ايران و در شب هاي رمضان، شبها قصه ديگري دارند. در محلههاي قديمي تهران و در ماه رمضان، شبها ساكت و بينور نيست و از هر كوي و برزن و از مسجد و حسينيه اي نوايي بهگوش ميرسد؛ مناجاتهايي كه هر شنوندهاي را جذب ميكنند. در ميان همه محلههاي تهران، مسجدي است كه حال و هواي ويژه تري دارد؛ مسجدي در ميانه بافت قديمي تهران قديم و درست وسط بازار سنتي پايتخت. اين مسجد قديمي در ميدان پانزدهخرداد يا همان ميدان ارك سابق و رو به روي محوطه كاخ گلستان واقع شده؛ مسجدي كه از دوره قاجار تا به امروز روزهاي تلخ و شيرين مردم پايتخت را در حافظه خود جاي داده است.
ساعت 12 شب است و مسجد، مسجد ارك است و محله، همان محله قديمي و پرخاطره طهران قديم كه اين شبها رنگوبويي رمضاني گرفته و از اتفاقهاي روزمره، مشكلات مردم و نگراني بابت سرقت و رفتارهاي جاهلانه خبري نيست. انگار اينجا حال مردم خوبِ خوب است و فارغ از دغدغه هاي يك روز پرهياهو در تهران، خانوادهها دركنارهم بهسمت مسجد ميآيند.
حس خوبِ بازي بچهها كه بهدنبال هم ميدوند، هر مخاطبي را به سالهاي دوره كودكي خود ميبرد. با آنكه بسياري از مساجد و حسينيه ها اين روزها فضاي مناسبي براي حضور كودكان ندارند، در محدوده بيروني اين مسجد، فضاي امني براي بازي و تردد كودكان اختصاص دادهاند. خانواده ها با اغذيه مختصري كه براي بعد از افطار خود همراه آوردهاند، در مراسم ماه مبارك رمضان در مسجد ارك حضور دارند. آنها ضيافت خود را با مسجد ضيافت الهي و مسجد را با ضيافت خود شريك ميشوند.
خيليها از يكيدو ساعت قبل، با مترو و اتوبوس خودشان را به اين محله رساندهاند و همراه با امامجماعت مسجد مشغول اقامه نمازهاي قضا، مستحبي و خواندن ادعيه معمول رمضان هستند. عدهاي ديگر به عشق مداح قديمي مسجد، كمكم از راه ميرسند تا دركنار دوستان و خانواده تا حوالي سحر، پاي منبر پير و مرادشان باشند. عدهاي زيرانداز، افطاري و سحري آوردهاند و در خيابانهاي اطراف دركنار خانواده نشستهاند. آقاي محمد طاهري يكي از آنهاست؛ مرد جواني كه در گوشهاي روي زيرانداز نشسته و طفل نوزادش را روي پاهايش تكان ميدهد و با همسرش مشغول خواندن دعاي كميل است. ميگويد نخستين سال است كه در اين مراسم شركت كرده و دوست دارد سال هاي آينده هم بهشرط حيات، همراه با همسر و فرزندانش به مراسم رمضاني مسجد ارك بيايد. ميگويد حسوحال معنوي اينجا كاملا قابلدريافت است و همين، انگيزه ميشود كه افراد مشتاق به حضور مجدد در اين مراسم باشند.
ليلاخانم همسر محمد آقا بين صحبت هاي شوهرش ميآيد و ميگويد: «اول فكر ميكردم كه اگر در اين مراسم شركت كنم، براي آمادهكردن سحري و رسيدگي به بچهها در ماه رمضان، دچار مشكل و سختي ميشوم؛ اما به بركت اين ضيافت معنوي و حضور در صحن مسجد، چنان توانايي و انرژي خوبي دريافت كردهام كه درمقايسهبا سالهاي قبل، امور خانواده خود را بهتر انجام ميدهد».
آن طرفتر مرد ميانسالي است كه هرشب از قم ميآيد و دلش را گره ميزند به روضه هاي حاجمنصور. ميگويد: «سال هاست به عشق اين حال و هوا رنج سفر را به جان ميخرم». مسير طولاني اش براي رسيدن به منبر مداح قديمي مسجد ارك متحيرم ميكند. درحالي كه لقمه هاي آماده شده غذا را تعارف ميكند، ادامه ميدهد: «اينجا كه ميآيي، انرژي يك سالهات را ذخيره ميكني. چند نفري را ميشناسم كه از قزوين ميآيند».
صداي تلاوت قرآن ميآيد. به سراغ نوجواني كه ميروم كه بهتنهايي در حال قرائت قرآن است. كمي صبر ميكنم تا متوجه من شود. بهگفته خودش، نيمي از قرآن را حفظ كرده و حالا براي مرور و تمرينهاي حفظ قرآن، اينجا آمده تا در محيط مسجد بهتر حفظياتش را مرور كند.
همچنان صداي خنده كودكان و تبسمهاي آرامشبخش مردم قابي درمقابل چشمانم ميشود. به ياد روايت هايي از مهربانيهاي پيامبر رئوف ميافتم كه حتي در اقامه نمازش نيز بازي كودكان را اولويت ميدانست و سجده ها را طولانيتر ميكرد؛ مبادا حسن و حسينش در دل از پدربزرگ خود ناراحت شوند.
نيمساعتي از حضورم در محوطه بيروني مسجد گذشته كه مداحي شروع ميشود و صداي حاج منصور ارضي در فضا ميپيچد. كمي بعد همهمه مردمي كه هريك مشغول مناجات هاي فرديشان بودند، قطع ميشود و نواي هماهنگ مدح و ثنا در فضا پيچيده ميشود.
سنّت دسته جمعي خواندن مناجات و ادعيه در اين مكان قدمت طولاني دارد و گفته ميشود كه از ابتكارات مرحوم آيت الله شاه آبادي است. آ نطوركه در تاريخ آمده، وقتي در دوره استبداد رضاخاني هيأت ها را ميبندند، اين عالم هوشمند براي تقويت روحيه متدينان، خواندن دعاهاي كميل، توسل و ندبه را بهشكل امروزياش در مساجد رواج داد. حتي گفته ميشود روضههاي خانگي هم كه امروز بيشتر زنانه است، از باقيات صالحات اوست.
اينجا از هياهوهاي برخي هيأتهاي امروزي خبري نيست و شعرها و نواها بازمانده از سنّتهاي قديم مداحي است و ميراث جاودان نواهاي شيعه در ايران. با اينحال، اين تنها ويژگي مراسم مسجد ارك نيست كه باعث شده طرفداران پروپاقرصي پيدا كند. از سال ها پيش تاكنون، منبر اين مسجد شاهد داغترين و بهروزترين منازعات و بحثهاي روز اجتماعي و سياسي بوده است. وقتي زمان سخنراني ميرسد، همه بر صحبت هاي سخنران متمركز ميشوند و گوش ميدهند و گاهي تأييد ميكنند يا حتي دربارهاش به اشاره، گفت وگوي كوتاهي ميكنند و گاهي هم پس از مراسم، تازه بحثهاي روز سياسي-اجتماعي شروع ميشود و تا سحر ادامه پيدا ميكند.
مراسم مسجد ارك معمولا تا ساعت سه بامداد ادامه دارد. برخي فقط به عشق مداحان قديمي ميآيند و حوالي ساعت 2 يا 2:30 مجلس را ترك ميكنند تا براي صرف سحري به خانه برسند. بااينحال، خانوادههايي هم هستند كه بساط سحري را با خود آورده اند و پس از پايان مراسم، در جمع صميميشان سحري ميخورند و خود را براي روزه داري آماده ميكنند.
در اين شبها برخلاف ساير شبهاي سال كه اين منطقه پاتوق معتادان و خيابان خوابهاست، از اين افراد اثري ديده نميشود و تا صبح كه كاسبان بازار كركره مغازه خود را بازميكنند، محل تردد مردم روزه دار است. اين شور شبانه و امنيت باعث شده اغذيه فروشي ها و فلافلي ها هم تا صبح همراه مردم باشند و به مشتريان خود خدمترساني كنند. همچنين، حضور پرشور كودكان و زنان دركنار خانواده هايشان كسب و كار دستفروشان را هم رونق بخشيده است.
منبع: روزنامه صبح نو؛ 1398،02،28
گروه اطلاع رساني **9117**2002
تهران- ايرنا- هرساله در شب هاي ماه مبارك رمضان، شهر رنگ و بوي تازهاي به خود ميگيرد و زندگي سالم شبانه در شهرها و روستاها رواج مييابد. بافت سنتي بازار تهران يكي از مناطقي است كه در طول سال، شبهاي تاريك و پرخطري را تجربه ميكند؛ اما در شبهاي ماه رمضان به بركت وجود مسجد ارك تهران و مناجات خواني هاي دسته جمعي مردم، جان دوباره ميگيرد.