روزنامه روزان در يادداشتي به قلم آذر منصوري فعال سياسي آورده است: نهادهايي مثل شوراي هماهنگي يا شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان در دو انتخابات گذشته نقش انسجام بخشي را بين گروه هاي اصلاح طلب بر عهده داشتند و با وجود همه نقدها توانستند وظيفه انسجام بين اصلاحطلبان را به انجام برساند و مرجعي براي ائتلاف حداكثري بين مجموعه اصلاح طلبان بودند اما وقتي صحبت از پارلمان ميشود، علي القاعده مختصات يك ساختار مشابه پارلمان بايد به تصوير كشيده شود يعني مجموعهاي از هواداران و منتسبان جريان سياسي اصلاح طلب، اعم از احزاب به عنوان گروههاي حقوقي و شخصيت هاي حقيقي.
با توجه به رويكرد پارلماني اين جامعيت بايد بتواند همه كشور را در بر بگيرد، به تعبيري هم در استان تهران و هم در استانهاي ديگر و هم در شهرستانهايي كه نماينده در پارلمان دارند، بايد نقش و جايگاهي در آن نهاد جديد داشته باشند.
آنچه امروز توسط بعضي احزاب بهعنوان پيشنويس تاسيس پارلمان اصلاحات به شوراي هماهنگي ارائه شده، دو مشكل عمده دارد، يكي اينكه به لحاظ ساختاري، مشخص نيست كه اين ساختار يك جبهه ائتلافي است يا يك حزب فراگير يا يك پارلمان؟
وقتي اساسنامه پارلمان را مطالعه كنيد، به هيچكدام از اشكالي كه براي تشكيل اين نهاد ميتوان تصوير كرد، شباهت پيدا نميكند و محل اشكال جدي هم همين جا است. البته توجه كنيد كه اشكالات نسبت به ساختار پارلمان اصلاحات، فقط از طرف من نبوده است، ما اين اساسنامه را در دفتر سياسي و شوراي مركزي حزب اتحاد ملت به بحث گذاشتيم و نظر همه دوستان را گرفتيم و در نهايت پيشنهادهاي خود را در هشت بند به شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات ارائه كرديم، در تاريخ پانزده مهر 97 كه آخرين اصلاح كميته سياسي انجام شده بود و پيشنهاد شد كه در شوراي هماهنگي راي گيري شود، من بهعنوان نماينده حزب اتحاد ملت، مطرح كردم اين پيشنويس بايد به احزاب ارجاع شود و آنها درباره آن نظر بدهند، در اين مرحله حتي روساي مناطق را هم در جريان اين اساسنامه قرار داديم و تقريبا صد در صد اعضاي حزب اتحاد با اين ساختار مشكل دارند و بنا به همين ملاحظه من به صفت شخصي نميتوانم تصميم متفاوتي بگيرم و وكالت تام الاختيار از حزب براي چنين تصميمي داشته باشم، چه بسا پيوستن به پارلمان، با اين مختصات و ساختاري كه تعريف شده است، نياز به تصويب كنگره داشته باشد. اين موضوع در شوراي هماهنگي همچنان محل بحث است، البته برخي دوستان عجله دارند كه اين ساختار با همين وضعيت به تصويب برسد و به مرحله اجرا در بيايد كه اساسا در عالم واقع عملياتي شدن اين ساختار با توجه به اشكالاتي كه دارد غير ممكن است.
از طرفي به لحاظ طي مراحل قانوني كه در قانون جديد احزاب نميگنجد با توجه به اينكه دوستاني كه خيلي شتابزده عمل ميكنند، خود ايرادات حقوقي به شوراي عالي سياستگذاري اصلاح طلبان ميگيرند و از طرف ديگر با توجه به مشخص نبودن ماهيت اين ساختار، به تناسب نام و عنواني كه براي آن تعريف شده است. اگر قرار بر اين باشد، پارلمان نوع رشد يافته شوراي عالي و شوراي هماهنگي باشد، خوب اين دو نهاد وجود دارند، و چه ضرورتي دارد يك نهاد موازي ديگر در كنار اين دو نهاد ايجاد شود؟
دليل اين اصرار را نميفهمم و معتقدم ضرورت امروز اصلاح طلبان پارلمان نيست، مسئلهاي كه بايد به فكر آن باشيم، مطالبات روي زمين مانده مردم و گروههاي اجتماعي و اقشاري مثل زنان و... است. سوالي كه وجود دارد اين است كه آيا در ساختارهاي موجود، امكان پاسخگويي به اين مطالبات وجود دارد يا بايد نهاد ديگري براي پيگيري اين مطالبات ايجاد كنيم؟
منبع: روزنامه روزان؛ 1398،02،31
گروه اطلاع رساني**9117**9131
تهران- ايرنا- مجمع عالي اصلاح طلبان يا همان پارلمان اصلاحات، از حدود هفت سال قبل، در محافل اصلاح طلبان مورد بحث است. در واقع آنچه هدف اصلاح طلبان از تشكيل پارلمان اصلاحات است، ساختاري جديد است كه متفاوت از ساختارهاي فعلي باشد كه براي انسجام اصلاح طلبان تلاش ميكنند.