پس از گذشت سه سال از رفراندوم عمومی مردم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا که به نام «برگزیت» شهرت یافت، اینک ترزا می، نخستوزیر این کشور، در پی ناکامیهای متعدد در انعقاد قراردادی حداکثری با اتحادیه اروپا برای خروج که موافق خواستههای پارلمان و احزاب مخالف نیز باشد، روز جمعه استعفای خود را از پست نخستوزیری در داونینگ استریت اعلام کرد.همواره اروپا پاشنه آشیل روابط خارجی بریتانیا در چند قرن گذشته بوده است.
جنگهای صدساله با فرانسه (۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳ میلادی) تا جنگهای 30ساله مذهبی (۱۶۱۸ و ۱۶۴۸)، روابط با آلمان و دو جنگ جهانی اول و دوم، افول امپراتوری بعد از دهه 40 و 50 میلادی، همه ازجمله چالشهای لندن در چگونگی رابطه با اروپا برای سیاستمداران بریتانیایی بوده است. بیش از هر زمان، این سخن تاریخی، امروز پرمعناتر است: «اروپا در سیاست بریتانیا یک مسئله سمی بوده است»، بهویژه نخستوزیران حزب محافظهکاری که در مسئله اروپا دولت آنها از ادامه کار خود بازایستاد: از مارگارت تاچر، جان میجر و دیوید کامرون تا ترزا می همه بهنوعی به علت شکست در تنظیم روابط اقتصادی، سیاسی، حقوقی و امنیتی با اروپا مجبور به استعفا شدهاند.اما پرسشی که همواره مطرح است، این است که چرا بریتانیا تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا گرفته است و این تصمیم چه منافع و ضررهایی برای بریتانیا، اتحادیه اروپا و نیز آینده روابطش با آمریکا و دیگر کشورهای جهان ازجمله ایران، بر جای خواهد گذاشت.
از نظر تاریخی، بریتانیا همواره نگاهی بدبینانه برای عضویت در همکاریهای اروپایی بهویژه اتحادیه اروپا داشته است؛ اتحادیهای که اولین پایههای آن بعد از جنگ جهانی دوم ریخته شد تا اروپا دیگر وارد جنگهای هولناک نشود و در عوض به سوی همگرایی و همکاریهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی حرکت کند. در این راستا اتحادیه اروپا موفقیتهای متعددی با پذیرش عضویت کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی در 1990 به دست آورد و هماکنون دارای 28 عضو است.بریتانیا چند بار در دهه 1960 برای عضویت در اتحادیه اروپا که آن موقع هنوز به نام جامعه اقتصادی اروپا EEC خوانده میشد، تلاش کرد؛ اما هر بار از سوی ژنرال دوگل، رئیسجمهور فرانسه، عضویتش رد شد. تا اینکه با رفتن دوگل، بریتانیا در سال 1973 به عضویت اتحادیه اروپا پیوست. از این لحاظ، بریتانیا را نمیتوان بهعنوان پایهگذار اتحادیه اروپا محسوب کرد.
این در حالی است که آلمان و فرانسه دو مؤسس اصلی این اتحادیه هستند و بیشترین نفوذ را در ساختار و رهبری آن برعهده داشتهاند. بریتانیا همواره به علت رقابتهای پنهان و آشکار بهویژه با فرانسه، از این مسئله ناخرسند بوده است. بریتانیا به علت سابقه طولانی دوران امپراتوری خود که بنا به گفته مشهور که در آن امپراتوری به علت وسعت «خورشید غروب نمیکرد»، همیشه خواستار نقش پررنگ و اثرگذاری بیشتری در اتحادیه بوده است؛ اما عملا به چنین فرصتی دست نیافت که بخشی از علل این ناکامی، تحت تأثیر روابط سنتی و استراتژیک بریتانیا با آمریکا بوده است. حزب محافظهکار بریتانیا که خواهان اعاده قدرت ازدسترفته امپراتوری قرن نوزدهمی این کشور و تقویت جایگاه جهانی آن در روابط بینالملل است، اولین بار مسئله رفراندوم جدایی از اتحادیه اروپا را در دوره آقای دیوید کامرون در سالهای 2014- 2015 مطرح کرد؛ اما او شش ماه بعد از اعلام برگزاری رفراندوم از سمت نخستوزیری استعفا داد و انجام مأموریت خروج را به خانم تراز می واگذار کرد؛ زیرا کامرون تحت فشار اعضای حزب محافظهکار و سیاستهای حزبی و نیز حامیان طرح خروج در مجلس لردها، مجبور به این کار شده بود؛ اما آقای کامرون در نظر و عمل، مخالف خروج از اتحادیه بود.
از جمله دلایلی که موافقان خروج از اتحادیه اروپا مطرح میکنند: ازدسترفتن استقلال و حاکمیت ملی بریتانیا در روند قانونگذاری، سیاستگذاری در امور اقتصادی، کشاورزی، بهداشتی، مهاجرت و نیز فرصتهای شغلی است. اما مخالفان خروج معتقدند خروج از اتحادیه بدون توافق اقتصادی، ضربه سنگینی بر بنیه اقتصادی بریتانیا وارد میکند زیرا 44 درصد کل تجارت خارجی بریتانیا با اتحادیه اروپاست و اصولا بریتانیا عضوی از خانواده اروپایی است و خروج از اتحادیه هم به ضرر این کشور و هم آینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی اروپا خواهد بود. اما مشکل دیگر آنجاست که اتحادیه اروپا حاضر نیست بریتانیا در صورت خروج، از تمام مزایای بازار آزاد اقتصادی و گمرکی اروپا استفاده کند. بریتانیا از اینکه در کنار کشورهای ضعیف و کوچک اروپا و تازهعضو این اتحادیه بنشیند، درحالیکه بعد از آلمان دومین قدرت اقتصادی اروپاست، احساس خوبی نداشته و همواره بر این باور بوده است که سالانه حدود 19 میلیارد پوند، یعنی هفتهای حدود 350 میلیون پوند به اتحادیه اروپا پرداخت میکند اما در مقابل، امکانات مساوی و مؤثری دریافت نمیکند. یکی دیگر از عوامل مهمی که در مسئله خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تأثیر داشته و نهتنها در اروپا، بلکه در بریتانیا در 10 سال گذشته گسترش یافته، حرکتهای ملیگرایانه و ضدمهاجران است.
حرکتهای ملیگرایانه و بعضا افراطی در بریتانیا منتهی به ظهور احزاب چپ ناسیونالیستی- پوپولیستی شده است که با برخی احزاب اروپایی در آلمان، اتریش، فرانسه، هلند و ایتالیا ارتباط دارند. باید توجه داشت که مسئله برگزیت و خروج از اتحادیه اروپا، تأثیرات عمیقی بر ملاحظات سیاسی و روابط ملی چهار منطقه، انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی گذاشته است. اسکاتلند و ایرلند شمالی دو منطقه مهمی هستند که آینده الحاق و جدایی آنها از بریتانیا با مسئله خروج این کشور از اتحادیه اروپا گره خورده است. پارلمان و رهبران این منطقه خواستار جدایی از بریتانیا و کسب استقلال از این کشور در صورت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هستند.
در رفراندوم استقلال اسکاتلند در سال 2014 آنها فقط اندکی بیش از سه درصد آرای بیشتر برای جدایی از بریتانیا نیاز داشتند تا به رابطه 300ساله خود با بریتانیا تحت عنوان پادشاهی متحد United Kingdom پایان دهند. ایرلند شمالی نیز که درگیر جنگ داخلی 30سالهای تا سال 1998 با رنگ و لعاب ملیگرایی و مذهبی بین پروتستانها و کاتولیکها بوده، خواهان جدایی از بریتانیا و الحاق به کشور ایرلند است. در صورت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، احتمال اینکه این دو منطقه نیز با اطمینان بیشتری به سوی جدایی از بریتانیا بروند، بسیار زیاد است. استعفای خانم ترزا می در شرایط زمانی حساسی است؛ روزهایی که مردم بریتانیا و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از هفته گذشته در رأیگیری پارلمان اروپا شرکت میکنند. تا دو هفته آینده خانم ترزا می از سمت نخستوزیری کنارهگیری میکند و فرد دیگری از سوی حزب محافظهکار تا زمان برگزاری انتخابات عمومی پارلمانی، عهدهدار این مسئولیت میشود.
این فرد در جایگاه نخستوزیر باید بتواند مسئله خروج را عملی کند اما با گرفتارهای پیچیدهای در بحران اروپایی روبهروست: هم باید رضایت 27 کشور عضو اتحادیه اروپا را جلب کند و هم آرای اکثریت اعضای پارلمان در بریتانیا را بهدست آورد، راه دیگر آنکه برای بار دوم، با مراجعه به آرای مردم، رفراندوم سراسری اعلام کند؛ وظیفهای که هرکس نخستوزیر بریتانیا شود، به سادگی نخواهد توانست برگزیت را به سرمنزل مقصود برساند.
از: حسامالدین واعظزاده استاد دانشگاه تهران
منبع: روزنامه شرق، یکشنبه 5 خرداد 98
1194
نظر شما