۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۵۴
کد خبرنگار: 752
کد خبر: 83343330
T T
۰ نفر
«فشار حداکثری» علیه ایران جواب نمی دهد

تهران ، ایرنا: اقدامات جدید دولت ترامپ در خصوص لغو معافیت های نفتی برای کشورهای خریدار نفت ایران، بدون شک می تواند با واکنش شدید تهران همراه باشد. این اقدامات نه تنها به اصلاح توافق هسته ای منجر نمی شود بلکه حتی تغییر و تحول اساسی در سیاست های زیان بار منطقه ای ایران ایجاد نمی کند. چرا؟ زیرا که اهرم مالی قابل توجه از طریق تحریم ها علیه تهران با اهداف منسجم و واقع بینانه دولت ترامپ در هم آمیخته نشده است.

اعلامیه تهران مبنی بر توقف در اجرای برخی از تعهدات برجامی، شرکت در حملات علیه کشتی ها و زیرساخت های نفتی در خلیج فارس و طرح ادعایی برای هدف قرار دادن منافع آمریکا همه محصول مستقیم معایب استراتژی «فشار حداکثری» پرزیدنت دونالد ترامپ علیه تهران است. در عوض، ممکن است ایران به جای توقف غنی سازی آن را افزایش دهد. همچنین در عوض توقف حمایت ایران از تروریسم، تهران ممکن است به انجام خطرات بیشتر و حملات علیه نیروهای آمریکایی در منطقه را افزایش دهد.


اقدامات جدید دولت ترامپ در خصوص لغو معافیت های نفتی برای کشورهای خریدار نفت ایران، بدون شک می تواند با واکنش شدید تهران همراه باشد. این اقدامات نه تنها به اصلاح توافق هسته ای منجر نمی شود بلکه حتی تغییر و تحول اساسی در سیاست های زیان بار منطقه ای ایران ایجاد نمی کند. چرا؟ زیرا که اهرم مالی قابل توجه از طریق تحریم ها علیه تهران با اهداف منسجم و واقع بینانه دولت ترامپ در هم آمیخته نشده است. استراتژی پرزیدنت دونالد ترامپ در قبال ایران مملو از تناقضات و تنش های داخلی است که به احتمال زیاد منجر به بن بست می شود. هر چند که استراتژی فشار حداکثری در حال افزایش است.


دولت ترامپ درست می گوید در مورد این که توافق هسته ای ممکن است بر پایه نیت خوب بنا شده باشد اما در نهایت برای ایران فرصت عمل با مصونیت سیاسی در منطقه بدون پرداخت هزینه برای رفتارهای زیان بارش فراهم کرد؛ زیرا تحریم های اقتصادی و مالی شدید علیه ایران بر اساس چارچوب توافق هسته ای لغو شدند. در واقع این مسئله در برجام، باعث می شد که دولت ترامپ در واکنش به اقدامات بی ثبات کننده ایران در خاورمیانه نتواند اهرم اقتصادی موثر علیه این کشور به کار ببرد. به این دلیل وی از برجام خارج شد.


با خروج از توافق، دولت ترامپ برای رهایی تهران از تحریم ها، تقاضاهای فراگیری در قالب «فهرست دوازده گانه» ارائه کرد. فهرستی که شامل خاتمه بخشی کامل اورانیوم غنی سازی، توقف توسعه سیستم های موشک بالستیک قابل حمل کلاهک اتمی، توقف حمایت از سازمان های به زعم خود تروریستی در منطقه و جهان، احترام به حاکمیت عراق، خروج نیروهای تحت فرمانش از سوریه و توقف تهدید دولت های منطقه و ... می شد.


هدف تصمیم دولت ترامپ از تحمیل تحریم های شدید بازگشت ایران به میز مذاکره است. اما این بار خواهان مذاکرات پیچیده با طیف گسترده ای از مسائل است که ایران می تواند احتمالا در ازای انجام خواسته ها در حوزه هسته ای، امتیازاتی را درخواست کند. اما اگر ایران مبتنی بر اولتیماتوم 60 روزه خود شروع به غنی سازی اورانیوم با غنای بالاتر یا تصمیم به نقض توافق هسته ای و بازگشت تدریجی به توسعه برنامه هسته ای بگیرد، شکل گیری چنین مذاکراتی با بن بست همراه خواهد بود. مطالبات حداکثری ایالات متحده آمریکا از سوی ایران به عنوان هدف واقعی آمریکا یعنی تغییر حکومت تهران تفسیر شده است. تحت چنین شرایطی، در دیدگاه حکومت ایران؛ مذاکره با واشنگتن هیچ معنایی ندارد و بنابراین شانس پذیرش پیشنهادهای مکرر مذاکره ترامپ توسط ایران بسیار پایین خواهد بود.


از دیدگاه عملیاتی ترامپ هیچ طرح عمل واقعی و منظمی برای سرنگونی حکومت تهران ندارد. همچین ادعای دولت ترامپ مبنی بر این که تحریم ها زمینه تامین مالی سازمان های تروریستی و فعالیت های مخرب نائبان ایران در سرتاسر خاورمیانه را کاهش داده با اشکال روبه رو شده است. تحریم های جدید توسط دولت ترامپ در یک سال گذشته نه تنها فعالیت های ایران در منطقه را کاهش نداده بلکه زمینه افزایش اقدامات این کشور را فراهم ساخته است. برای نمونه؛ می توان به حضور نظامی و افزایش نفوذ این کشور در سوریه اشاره کرد با وجود این که با حملات پیشگیرانه موثر اسرائیل روبه رو بوده اند.


علاوه بر این، بودجه مالی اختصاص یافته ایران به حمایت از نهادهای تروریستی در سال تنها یک میلیارد دلار است که این رقم بسیار کوچکی برای یک قدرت منطقه ای مانند ایران است. اگر چه سیل گسترده در داخل ایران بار مالی قابل توجهی را به این کشور تحمیل کرده و زمینه کاهش بودجه سپاه پاسداران را فراهم آورده اما ایران قبلا نشان داده است که در مقابل بلایای طبیعی گذشته می داند که چگونه با بحران های داخلی و تامین مالی عملیاتی اش در منطقه به صورت مجزا برخورد کند.


در شرایط کنونی، برای این که سیاست فشار حداکثری منسجم تر و کارامدتر باشد؛ دولت آمریکا نیاز دارد به یک یا دو گزینه استراتژیک روی بیاورد. گزینه اول بسیج تمامی منابع ضروری اقتصادی، دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی برای ترویج تغییر رژیم، گزینه دوم تمرکز بر کاهش تحریم ها در حوزه هسته ای برای شکل گیری مذاکره با هدف رفع نواقص خطرناک توافق هسته ای و توسعه سیستم های موشک بالستیک حمل کلاهک اتمی. در این مذاکره باید عیوب اصلی توافق به صورت کلی شامل بند غروب آفتاب در تمامی زمینه ها (سانترفیوژ، تحقیق و توسعه، تجمع مواد شکافت ...) و توانایی آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تایید عدم فعالیت های اتمی توسط ایران مورد بحث قرار گیرد.


گزینه نخست یعنی تغییر حکومت با مطلوبیت کمتری برخوردار است؛ زیرا چنین اقداماتی در کنار عواقب ناخواسته فروپاشی ایران همانند دولت های منطقه مانند لبنان، لیبی و افغانستان؛ می تواند عزم ایران را برای دستیابی به سلاح هسته ای برای تضمین بقایش تقویت کند. اما گزینه دوم تمرکز روی مسیر هسته ای نیازمند مقابله با سیاست های بی ثبات کننده ایران در منطقه است همانطور که اسرائیل استحکامات نظامی این کشور در سوریه را مورد حمله قرار می دهد.


بر اساس تجربه تاریخی و فهم درس های گذشته در خلیج فارس، تحریم هر چند هم شدید باشند به تنهایی نمی توانند ایران را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین احتمال این که تحریم های شدید، ایران را به میز مذاکره در مورد اصلاح عیوب جدی توافق هسته ای باز گرداند مشخص نیست. در واقع بدون آمادگی نظامی آمریکا موازی با ارائه تهدید نظامی معتبر شانس موفقیت این مسئله پایین است و تهران تمایل بیشتری به اولیتماتوم و تهدید نشان خواهد داد.


محور اصلی: استراتژی آمریکا در قبال ایران به نظر می رسد با نتیجه معکوس همراه بوده است و انتظار نمی رود که این راهبرد به اصلاح توافق هسته ای یا تغییر اساسی در سیاست منطقه ای ایران منجر شود. علاوه بر این به نظر می رسد که این استراتژی می تواند رژیم ایران را تشویق کند که به صورت کامل از توافق هسته ای خارج شود و توسعه تدریجی برنامه هسته ای خود را از سربگیرد.


 بنابراین برای آنکه استراتژی فشار حداکثری آمریکا منسجم تر و کارامدتر شود، دولت ترامپ همزمان با افزایش فشار نظامی باید تحریم ها را به هدف اصلاح توافق هسته ای محدود کند. استراتژی فشار حداکثری تنها نیمه راه است مگر این که با یک مولفه نظامی در شکل دهی به توسعه حضور نظامی آمریکا در منطقه همراه باشد. بدون تهدید نظامی معتبر به ایران، تهران احتمالا دچار سوءمحاسبه خواهد شد و برای اجرای حملات برنامه ریزی شده توسط نائبانش علیه اهداف آمریکا در منطقه و آزمایش عزم آمریکا در تنگه هرمز وسوسه خواهد شد.


نویسنده: یودی اونتال


ترجمه: علیرضا علیپور


منبع: منبع: نشنال اینترست / دیپلماسی ایرانی، جمعه 17 خرداد 1398


** ایرنا مقاله*1043

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha