انتقادات درون جبهه ای از شیوه سیاست ورزی، پدیده ملموس این روزها میان جریان های سیاسی است. بررسی انتقادات درون جناحی میان دو جریان سیاسی کشور حکایت از آغاز فعالیت های دو جریان اصلی سیاسی کشور دارد. در جبهه اصلاحات انتقاد از عملکرد فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری، انتقاد از اصرارها برای شهرداری «محمدعلی نجفی» که سرنوشت تلخی برای او رقم زد و نیز انتقادات از عدم تعریف استراتژی مشخص از عمده محورهای مطرح شده در دعواهای درون جناحی است که انتقادات شخصیت های نزدیک به این جریان را در پی داشته است.
«فهرست امید» ترکیب ایده آلی بود که اسفند ۹۴ و همزمان با انتخابات مجلس دهم از گعده های شورای تازه تاسیس سیاستگذاری اصلاح طلبان بیرون آمد و با حمایت رییس دولت اصلاحات همه ۳۰ کاندیدای این فهرست از تهران بزرگ کرسی های بهارستان را فتح کردند و از دیگر شهرهای ایران هم اعضای این فهرست وارد مجلس دهم شدند.
امیدها به این فهرست امید در آن دوران هم تا حدودی اغراق آمیز به نظر می رسید اما این روزها با توجه به میزان انتقادات وارده بر عملکرد فراکسیون متشکل از همین فهرست، به ویژه از سوی شخصیت های اصلاح طلب به نظر می رسد امیدها به این امید، کم رنگ شده است.
تازه ترین انتقادات به عملکرد فراکسیون امید؛ طی هفته های گذشته از سوی دبیرکل حزب ندای ایرانیان بیان شد؛ «صادق خرازی» در گفت وگویی با انتقاد از کارنامه فراکسیون امید و به ویژه رییس آن یعنی «محمدرضا عارف» گفته است: «آقای عارف و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر عملکرد قابلدفاعی نداشتهاند و در خیلی موارد تصمیمهای اشتباهی گرفتهاند. من برای آقای عارف احترام زیادی قائلم اما هرکس در جایگاه خود شخصیتی دارد. من آن کاریزمای سیاسی که بخواهد تصمیمسازی کند و فراکسیونی را مدیریت کند و به هدف برساند، هیچگاه در وجود آقای عارف ندیدم. نمونه آن را در انتخابات هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی مشاهده کردیم که چگونه فرآیند تصمیمسازی به حذف علی مطهری نماینده شجاع مجلس منتهی شد.»
انتقادات خرازی به عملکرد فراکسیون امید مجلس در رسانه ها بازتاب یافت. اما داستان فقط این انتقادات تازه نیست، پیش از این هم «مصطفی تاجزاده» معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات، در گفت وگویی تصریح کرده بود: «ما در اصلاحطلبان با ۲ دسته مواجهیم؛ یکی افرادی که منافعشان ایجاب میکند اینگونه حرکت کنند. آنها میخواهند به هر قیمتی در قدرت بمانند لذا همه چیز را از این زاویه میبینند. با چنین افرادی نمیتوان بحث کرد. من به لیست امید رای دادم اما امروز رای نمیدهم.»
سابقه انتقاد از عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و ثمره آن در مجلس که فراکسیون امید است، تنها محدود به اظهارات برخی چهره های اصلاح طلب نیست، پیش از این هم برخی دیگر از اصلاح طلبان برای کاستن از اختیارات این شورا در پی تاسیس نهاد تازه ای تحت عنوان پارلمان اصلاحات برآمدند.
استراتژی حلقه مفقوده در سیاست ورزی اصلاح طلبانه
انتقاد درون جریانی اصلاحات محدود به افراد و فهرست های انتخاباتی نیست. برخی از چهره های تاثیرگذار در این جریان از نبود استراتژی مشخص هم برای آینده اصلاحات به صورت عام و هم انتخابات پیش رو به صورت خاص، گلایه دارند. «صادق زیباکلام» استاد دانشگاه و از چهره های اصلاح طلب در گفت وگویی با اشاره به این موضوع خاطرنشان کرده است: «مشکل اصلی اصلاحطلبان پیش از مسائل انتخاباتی، فقدان رهبری و نداشتن هدف و استراتژی روشن در این جریان است.»
«ابراهیم اصغرزاده» دیگر فعال سیاسی اصلاح طلب هم معتقد است: «مردم در مقطع فعلی از سیاستورزیهای بینتیجه و اینکه مورد سوءاستفاده قدرتطلبان قرار بگیرند، خستهاند. آنها از بیتصمیمی و پیگیر نبودن اصلاحطلبان کلافهاند؛ بهعبارتی مردم از اصلاحطلبی عبور نکردهاند بلکه از اصلاحطلبان بوروکرات و رفیق گرمابه و گلستان قدرت رانتی عبور کردهاند.»
پرونده نجفی عامل تازه انتقادات اصلاح طلبان از یکدیگر
از همان ساعات نخست انتشار خبرهای مربوط به قتل «میترا استاد» همسر دوم «محمدعلی نجفی» شهردار پیشین تهران و از تاثیرگذارترین چهره های اصلاح طلب؛ برخی از افراد این جریان سیاسی درباره تبعات و دلایل این اتفاق به اظهارنظر پرداختند. اظهاراتی که گاهی به گلایه شبیه بود و گاهی نیز به انتقادات تند و تیز از برخی تصمیمات.
«غلامحسین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که روزگاری نجفی هم در این حزب فعالیت می کرد، از نخستین چهره های سیاسی بود که درباره قتل استاد به دست نجفی اظهارنظر کرد. توییت شهردار اسبق درباره شهردار سابق اما از دید برخی تحلیلگران چندان منصفانه نیامد و واکنش برانگیز شد. کرباسچی در گفت وگوی دیگری از احزاب اصلاح طلبی که با وجود برخی شایعه ها به شهرداری کرباسچی اصرار کردند، انتقاد کرد. انتقادات او از سوی شماری از فعالان سیاسی پاسخ داده شد اما ابراز برائت کارگزاران از نجفی که با صفحه یک ارگان رسانه ای این حزب آغاز شده بود؛ با اظهارات دبیرکل شدت یافت. اما این برائت همراه با انتقادات پیدا و پنهان از دیگر اصلاح طلبان؛ نشان از وجود و یا حتی شدت یافتن اختلافات قدیمی میان دو جریان مهم در جبهه اصلاحات بود.
سال انتخابات و فال اصلاح طلبان
در فاصله ۹ ماه تا انتخابات مجلس یازدهم، نشانه های اختلاف در جریان اصلاح طلب دیده می شود. این جریان اما برای تاثیرگذاری در سال سخت انتخابات به فالی جز اختلاف نیازمند هستند. شاید این انتقادات درون گروهی آغاز راهی برای اصلاح از درون است. اما هر استراتژی در پشت این انتقادات بوده باشد، این جریان نباید تجربه های تلخ اندوخته شده در سال های پیش را فراموش کند. جریان اصلاحات طی چهار دوره انتخابات در یک دهه گذشته نشان داده است که قابلیت تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه را داراست و از این دارایی خود باید حراست کند.
تعیین معیارهای مشخص برای تعریف اصلاح طلبی می تواند در راستای اعتماد سازی مجدد به اصلاحات مورد توجه قرار گیرد اما موضوع اساسی این است که این معیار چیست و چه کسی باید آن را تعریف کند؟ و آیا در صورت تعریف چنین معیاری و مشخص شدن افرادی که دارای آن هستند می توان جریان اصلاحات را از گزند افرادی که خرازی آن ها را مساله دار می خواند در امان نگه داشت.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که عملکرد برخی از چهره هایی که با نام اصلاحات فعالیت می کنند، گاهی مغایر و حتی در تضاد با اصول اولیه این جریان است. موضوع دیگری که برخی تئورسین های اصلاحات از آن بیم دارند، عدم تعریف استراتژی مشخص در جریان اصلاحات است.
واقعیت آن است که اصلاح طلبان همچنان بین دوگانه قدرت سیاسی واثرگذاری بلندمدت مدنی در تلاطم هستند؛ گروهی رسیدن به قدرت را نه ابزار تاثیرگذاری بلکه هدف از هر نوع کنشگری سیاسی می دانند در حالی که برخی دیگر اصلاح امور را هدف نهایی از هر نوع اصلاحی می دانند. با توجه به چنین تضادها و سردرگمی هایی باید منتظر ماند و دید آیا اختلافات اصلاح طلبان و انتقادات درونی این جریان می تواند اصلاح شده و راه را برای اصلاح خارج از اصلاحات باز کند یا تجربه نه چندان جذاب انتخابات شکست خورده پیشین تکرار خواهد شد.
سیام **۹۴۰۲**۲۰۲۱**