بیستم تا بیست و هفتم خرداد به عنوان هفته صنایع دستی نامگذاری شده است. هفتهای که طی آن مانند بسیاری دیگر از مناسبتهای ثبت شده در تقویم نوع نگاه و توجه در عرصههای تولیدی و صنعتی فعالیتهای فرهنگی - هنری بر بخش و گروه خاصی از هنرمندان و این بار خانواده بزرگ صنایع دستی متمرکز شده است. فرش دستبافت ایرانی به عنوان کهنترین الگوی تولیدی و آفریده شده توسط دست و بازتاب دهنده تمدن و هنر آمیخته با نحوه سبک زندگی ایرانیان به عنوان یکی از مهمترین شناسههای تمدن ایرانی در جهان شناخته میشود.
به مناسبت هفته صنایع دستی پای صحبتهای علی بادام برجاه تولیدکننده و صادرکننده نمونه فرش دستبافت ایران، فعال حوزه صنایع دستی و مدیر عامل شرکت «آذرباف» نشستیم.
فرهنگ و هنر ایرانی را میتوان در آئینه فرش دستبافت دید
ایرنا: جناب بادام برجاه شما مدرک مهندسی مکانیک دارید. چه شد که به جای فعالیت در حوزه صنعت مکانیک، سر از حوزه صنایع دستی در آوردید؟
بادام برجاه: فعالیت در حوزه تولید، عرضه و صادرات فرش به عنوان یکی از اصیلترین هنرهای صنایع دستی ایران در خانواده ما شغلی میراثی است. من هم به سبب این پیشینه و هنری در حوزه تولید فرش دستبافت و عرضه به بازارهای جهانی وارد این عرصه شدم. در این مسیر هدفم تجارت نبوده بلکه با وجود فعالیت حرفهای بیست ساله (از سال ۱۳۷۸) هنوز عاشق و شیفته فرش دستبافت ایرانی هستم.
در زمینه معرفی هنر و فرهنگ ایران در عرصه بینالمللی توجه به این نکته میتواند بسیار مهم، جذاب و البته متفاوت باشد، همه آن چیزی که در فرهنگ و هنر ایرانی وجود دارد را میتوان در فرش دستبافت دید. از نقاشی، تذهیب، خطاطی گرفته تا طب سنتی ایران. میتوانم فرشهای دستبافت متعددی را به شما نشان دهم که در طرح و نقش آن طریقه ساخت داروهای گیاهی به عنوان طرح آن فرش به کار رفته است. ایران و هنر ایران را به فرش دستبافت در دنیا میشناسند. صنایع دستی بی نظیری در کشور مثل میناکاری، معرق، منبت یا دیگر هنرهای سنتی در کشور وجود دارد اما فرش در بین صنایع دستی ایران جایگاه ویژه ای دارد.
ایرنا: دلیل این جایگاه ویژه تنها همان میزبانی کردن از دیگر هنرهای اصیل و سنتی ایران در تولید فرش دستبافت است که به آن اشاره کردید؟
بادام برجاه: به طور قاطع خیر؛ آنها تنها بخشی از دلایل قله نشینی فرش دستبافت ایرانی در رأس تمام تولیدات صنایع دستی کشور است. ظرافت، زیبایی، اصالت، شوق و ذوق هنرمندانهای که در فرش دستبافت ایرانی وجود دارد حاوی پیام بزرگی به مردم جهان است. هر فردی که تنها یکبار فرش اصیل دستبافت ایرانی را تنها دیده باشد ولو آنکه از آن استفاده نکرده باشد به این اصل پی میبرد و ایمان میآورد؛ کشوری که مردمان آن خالق چنین اثر هنری هستند به هیچ وجه نمیتوانند مردمانی جنگجو و ظالم باشند. فرش دستبافت ایرانی پرچم محبت، صلح طلبی و دوستی ایرانیان در دنیاست. اما سوال اصلی اینجاست که ما تا چه میزان از چنین ظرفیتهایی که در بطن و لایههای پنهان هنر و محصولات صنایع دستی مان وجود دارد توانستهایم بهره ببریم؟ اجازه دهید مثال دیگری بزنم. کشورهای آمریکای لاتین از خط ایرانی و هنر خوشنویسی کشورمان بسیار استقبال میکنند و مردمان آن منطقه از جهان برای زینت خانههایشان خط دست نویس و پوسترهای خط ایرانی می خرند، چقدر از این ظرفیت برای معرفی هنر خطاطی و خوشنویسی ایران برای انتقال موج فرهنگ و هنر ایرانی در آن منطقه و جهان توانستهایم استفاده کنیم؟
تحریمها در مسیر صادرات فرش تأثیر خود را میگذارد
ایرنا: جناب بادام برجاه در صحبتهای تان به این نکته اشاره کردید که فرش دستبافت ایرانی پیشانی نوشت فعالیت هنرمندان صنایع دستی کشور و در نگاه کلان شناسنامه اصلی هنر ایرانی در جهان به شمار میرود. با توجه به تحریمها در مسیر فعالیت شما و هم صنفان تان در زمینه توسعه فعالیتهای صادراتی در حوزه فرش آیا خللی وارد شد است؟ در کنار پاسخ به این پرسش، نگاهی هم از دیدگاه شما به بازار جهانی محصولات صنایع دستی کشورمان داشته باشیم.
- بادام برجاه: اجازه بدهید اول با زبان آمار با شما صحبت کنم؛ چرا که مزه این زبان، مزه شیرین و دلچسبی است. ایران در سال ۱۳۷۶ بالغ بر یک میلیارد دلار صادرات فرش داشت؛ البته با تعرفههای آن زمان که طبیعتاً خیلی پایینتر از تعرفههای امروز در گمرک بود. فرض کنید مثلاً اگر یک فرش در آن زمان برای صادرات به ازای متری ۵۰ دلار قیمت گمرک میخورد، امروز گمرک از همان فرش به ازای هر متر نزدیک به ۳۵۰ دلار تعرفه دریافت میکند. امروزه با تعرفههای جدید و رقمی بالغ بر ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون دلار صادرات فرش به اقصی نقاط جهان داریم.
اما در مورد تحریم. بازارهای فرش دستبافت ایرانی، بازارهای شناخته شده و سنتی هستند و کسانی که در این بازارها حضور دارند به طرقی توانستهاند طی دهههای گذشته مسیرهای انتقال پول را برای خود فراهم کنند. البته تحریمها در مسیر صادرات فرش تأثیر خود را میگذارد به ویژه برای حضور فرش ایرانی در بازار امریکا که یکی از بازارهای سنتی و از اصلی ترین بازارهای فرش دستبافت ایرانی به شمار میرود.
اما در نهایت باور من آن است که کم کاریهای داخلی خودمان تأثیر بسیار شدیدتری در کاهش صادرات فرش داشته تا آنکه بخواهیم تقصیر را گردن تحریمها بیاندازیم. انگشت اتهام را متوجه بخش خصوصی میکنم و برخلاف بسیاری دولت را در این اتفاق مقصر نمی دانم. دولت مأموریت بسترسازی مناسب را دارد که شاید در این مسیر آسیبهایی را هم داشته اما اتهام اصلی به بخش خصوصی در این حوزه وارد است.
اجازه بدهید برای ادعایم مثالی بزنم؛ کمالی اردکانی رایزن سابق اقتصادی ایران در چین به من میگفتند در چین بالغ بر ۲۰۰ میلیون چینی وجود دارند که دارایی آنها بالای یک میلیون دلار است. اگر تنها با تمرکز بر این بازار و چنین مخاطبانی تلاش میکردیم و زمینه را به وجود میآوردیم که در این بازار هر کدام از این ۲۰۰ میلیون، نفری ۲۰۰ دلار فرش دستبافت ایرانی یعنی فرش بسیار کوچک یا متوسطی از نظر کیفیت را از تولیدات فرش دستبافت ایرانی بخرند؛ مبلغ نهایی از این صادرات بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار فقط در بازار چین خواهد بود. اگر ما (بخش خصوصی) یک دهم این رقم را محقق کنیم یعنی ۴ میلیارد دلار تنها در بازار چین درآمد کسب کنیم میتوانیم تصور کنیم در زمینه تحقق مفهوم «اقتصاد پایدار» چه موفقیتهایی را میشد به دست آورد.
برای ایجاد یک اشتغال پایدار در بخش فرش با هزار دلار در سال که بالای ۱۳ میلیون تومان امروز میشود میتوان چهار میلیون شغل پایدار تنها در یک یازار هدف (چین) و یک محصول (فرش) در کشور ایجاد کرد. ببینید ظرفیت تولید شغل در بخش صنایع دستی و فرش دستبافت ایران چقدر بالاست. اما همین ظرفیت در کشور ما در بحث صادرات که بخش خصوصی دست بالا را در آن دارد معطل مانده است.
دولت در سال ۱۳۹۶ اعلام کرد برای ایجاد اشتغال پایدار در بخش صنایع کوچک برای هر نفر نزدیک به ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است. اما برای ایجاد یک شغل در بخش صنایع دستی یا فرش دستبافت ایران شما با کمتر از ۱۰ میلیون تومان میتوانید یک اشتغال پایدار در سال ایجاد کنید.
این نشان میدهد شما با یک سرمایهگذاری بسیار کم، اشتغالزایی فوق العاده بالا میتوانید ایجاد کنید. اشتغالزایی که نه تنها هیچ وابستگی به مواد اولیه خارجی ندارد، هیچ وابستگی به ارز خارجی هم ندارد!.بلکه معرفی کننده و ویترین هنر و فرهنگ ما نیز به شمار میرود. همچنین این اشتغال پایدار میتواند هنجارهایی در جامعه ایجاد کند؛ مانند ممانعت و یا حذف مهاجرت از روستاها به شهر. اینجاست که تاکید میشود در مسیر فعالیتهای اقتصادی خُرد و کلان نیازمند آسیب شناسی عمیقی هستیم، اینکه چرا نتوانستهایم فرش دستبافت را حتی به مردم خودمان معرفی کنیم. به گونهای که قشر متوسط به عنوان قشر اصلی جامعه پیش خود فکر نکنند که فرش دستبافت متعلق به طبقه فرادست است.
در مسیر فعالیتهای اقتصادی خُرد و کلان نیازمند آسیب شناسی عمیقی هستیم، اینکه چرا نتوانستهایم فرش دستبافت را حتی به مردم خودمان معرفی کنیم. به گونهای که قشر متوسط به عنوان قشر اصلی جامعه پیش خود فکر نکنند که فرش دستبافت متعلق به طبقه فرادست است!
این اشتباه محض است… امروز با ظرفیت بین ۳ تا ۵ میلیون تومان میتوان فرش بسیار زیبای دستبافت اثر هنرمندان کشورمان را تهیه کنیم. مطمئنمبسیاری از مردم ایران هنوز نمیدانند با مبلغ درآمد اقتصادی خانوادههای قشر متوسط جامعه میتوانند از فرش دستبافت ایرانی استفاده کنند. این آسیب به بخش خصوصی باز میگردد که برای معرفی ظرفیتهای اقتصاد داخلی با توجه به هنر هنرمندان صنایع دستی هیچ اقدامی نکردهاند که البته جای تأسف دارد. میتوانیم با ایجاد ظرفیتهای کوچک، با حمایتهای بسیار کوچک و با قرار دادن امکانات در نقطه درست؛ اشتغالزایی بسیار بالا و ارزآوری، ارزش افزوده هنگفتی را به واسطه یک محصول از مجموع محصولات هنرمندان صنایع دستی کشور به دست آوریم.
صادرات صنایع دستی، توانمندی بالایی برای حیات در اقتصاد دنیا را دارد
ایرنا: به عنوان فعال بخش خصوصی در حوزه صنایع دستی در دو شاخه تولید و صادرات فرش دستبافت، تا چه حد به موفقیت بخش خصوصی در این شاخه از فعالیت فرهنگی – اقتصادی امیدوارید؟
بادام برجاه: در پاسخ میخواهم اصطلاحی به کار ببرم و آن اینکه بخش خصوصی ما خیلی پوست کلفت است که توانسته در این حوادث دوام بیاورد. معتقدم در تولید و صادرات صنایع دستی بخش خصوصی ما به شکل قابل اعتنایی توانمندی بالایی برای ادامه حیات در بازار اقتصادی دنیا را دارد. درست که بخش خصوصی برای ادامه حیات خود مجبور است بازارهای هدفش را دقیقاً بشناسد و البته صادقانه باید گفت فعالیت بخش خصوصی ما در عرصه جهانی بسیار محدود است. اما برای رفع این آسیب چه باید کرد؟ به نظر من دو راه حل جدی وجود دارد. نخست آنکه دولت زمینه را برای فعالیت بی دغدغه بخش خصوصی با مشوقهایی چون برداشتن معافیتهای مالیاتی، عوارض گمرک، تخفیف در حوزه دریافت هزینه آب، برق، تلفن و گاز و اقداماتی از این دست آماده کند.
فعالیت در عرصه بازارهای جهانی با محصولات فرهنگی و هنری نیازمند سرمایهگذاری کلان است و تمام بار مالی این امر نمیتواند بر عهده بخش خصوصی باشد مگر با مشوقهایی که به آنها اشاره کردم. دولت زمینه را برای فعالیت بی دغدغه بخش خصوصی با مشوقهایی چون برداشتن معافیتهای مالیاتی، عوارض گمرک، تخفیف در حوزه دریافت هزینه آب، برق، تلفن و گاز و اقداماتی از این دست آماده کند.
دوم آنکه اگر امروز درباره خلأهایی چون کمبود منابع پژوهشی و مطالعاتی صحبت به میان میآید باید به این نکته توجه داشت برای دستیابی به یک دایره المعارف اقتصادی در بازار جهانی باید کار را ۳۰ سال پیش آغاز میکردیم. هر چند هنوز دیر نیست و میتوان برای فرداهای بهتر کار پژوهشی را از امروز آغاز کرد. امروز برای هر حرکت اقتصادی در عرصه بین المللی نیازمند نگرشهای آماری هستیم. در بازار امروز دنیا و اقتصاد روز جامعه بدون داشتن آمار منطقی، درست و قابل استناد هیچ اقدامی را نمیتوان به ساحل موفقیت رساند. دولت با تأمین هزینه کار مطالعاتی در تهیه آمارها به محققان و بخش خصوصی اعتماد کند و شک نکنید حاصل و سود این اتفاق را هر دو گروه دولت و بخش خصوصی با هم شریک خواهند بود.
نکته دوم آنکه بخش دولتی هیچگاه در زمینه تصمیم گیری، بخش خصوصی را جدی نگرفته است. در حالی که در زمینه تصمیم سازی و نظارت درست تصدی دولت در تولید صنایع دستیِ در دست بخش خصوصی به دلیل عدم آشنایی دولت به حوزههای تخصصی و سهم دولت در حوزه فروش و صادرات هم صفر است. دولت باید تصدی خود و مساله تصمیم سازی واقعی در حوزهای تخصصی که تمام اقدامات آن از تولید تا فروش در دست بخش خصوصی است، را تا حد بالایی به نهادهای مردمی فعال در بخش صنایع دستی واگذار کند.