معضل رهاسازی زبالههای گردشگران در دامن طبیعتی که برای فراغت از زندگی روزمره به آن پناه برده اند، در دهه اخیر جهان شمول شده و بسیاری از مقاصد گردشگری در سراسر جهان به آن گرفتار شده اند.
گردشگران نه تنها با رهاسازی زبالههای پلاستیکی در طبیعت، به محیط زیست آسیب میزنند بلکه انباشت پسماندهای ناشی از مصرف موادغذایی نیز معضلی جدی است؛ مشکلی که حل آن فقط به چاره اندیشی مدیران و جوامع محلی باز نمیگردد و آحاد مردم و گردشگران نیز باید در رفع آن دخیل باشند.
طبیعت ایران نیز به دلیل برخورداری از مقاصد گردشگری متعدد و چهارفصل بودن جغرافیای آن از این گزند صنعت گردشگری بی نصیب نمانده است؛ جایی نیست که به عنوان قطب، دهکده و مقصد گردشگری بویژه طبیعت گردی معرفی شده باشد و امروز ساکنان جوامع محلی و دست اندرکاران آن از دست زبالههای رها شده نالان نباشند.
شاهد مثالی این وضعیت، شرایط حاکم بر سه استان شمالی است که در دو طرف جادههای آن- حتی جادههای روستایی و کم تردد و شالیزارها - به وضوح زباله رها شده است.
در سالهای اخیر که سفر به مناطق کویری و کمتر شناخته شده نیز مورد توجه طبیعت گردان و بخصوص جوانان قرار گرفته، دایره رهاسازی زباله و پلاستیک از مناطق خوش آب و هوا به دیگر نقاط این سرزمین نیز تسری یافته است؛ حالا دیگر باید نگران پرتاب زباله از سوی کویرنوردان، صخره نوردان نوظهوری باشیم که به نقطهای از طبیعت این سرزمین رحم نمیکنند همانطور که بلندترین نقطه جهان یعنی قله اورست و اعماق اقیانوسها از دست این زبالهها مصون نمانده است.
نکته قابل تأمل بی تفاوتی توأمان جوامع محلی و گردشگران به رفتاری است که در آینده نه چندان دور ابعاد بیشتری از زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ گردشگران با این باور که پسماندهای غذایی جذب طبیعت میشوند به جمع آوری آنها اهمیتی نمیدهند و کار جمع آوری زبالههای غیرقابل تجدید و حتی تجدیدپذیر را هم وظیفه مسئولان شهری و روستایی میدانند! به همین خاطر است که در یک قاعده نانوشته و ذهنی برای آینده طبیعت تصمیم میگیرند: «پوست تخمه، پسماند میوه جذب طبیعت میشود، باقیمانده غذاها و تنقلاتی چون چیپس و پفک را هم جانواران می خورند».
درباره پلاستیکها و دیگر زبالههای تجدیدناپذیر وضعیت اسف بارتر است؛ شاید بارها همه ما در میان انبوه پیامها در فضای مجازی این جمله که «هنوز نخستین پلاستیک تولید شده جذب طبیعت نشده است» روبرو شده باشیم اما باز هم بطریهای پلاستیکی آب، قوطیهای آلومینیومی نوشیدنیها، ظروف یکبارمصرف، کیسههای پلاستیکی و نظایر آن را در دل طبیعت به یادگار گذاشتهایم غافل از اینکه آینده زندگی بشر را تیرهتر میکنیم.
به خود اجازه میدهیم هر جا لازم باشد با ذغالهایی که از نیم سوز شدن درختان جنگلی و مرتعی به دست می آیند، آتش به پا کنیم و پس از پایان تفریح به ظاهر سالم خود، به راحتی آتش نیمه خاموش آن را به جان طبیعت بیاندازیم.
این نبرد تن به تن با طبیعت که برندهای ندارد، سبب شده تا وسعت تخریب طبیعت و رهاسازی زباله در مناطق گردشگرپذیر بویژه در استانهای شمالی به استانهای همجوار نیز برسد و آنها از آسیبهای ناشی از دفن زبالهها مصون نمانند.
فقدان سیستم مکانیزه جمع آوری، دفن و از بین بردن زبالهها و یا بازیافت برخی موادآنها بر دامنه بحران روز به روز میافزاید؛ فرآینده که جز ایجاد اخلال در چرخه زیست، فرجامی ندارد.
به همین خاطر است که ورود این زبالهها به طبیعت استانهای شمالی سبب شده تا آنطور که کارشناسان زیست محیطی میگویند، امروز تعداد آبزیان دریای خزر رو به افول نهد در حالی که در گذشته ۱۰۴ گونه آبزی در این پهنه آبی روزگار میگذراندند.
البته کارشناسان طبیعت گردی، یکی از دلایل انباشت زباله بویژه در استانهای شمالی را تراکم بیش از ظرفیت مسافر در این محدوده بویژه در ایام سفر میدانند به طوری که تعداد گردشگران بویژه در تعطیلات تا سه برابر جمعیت استان هم میرسد که صد البته زیرساختهای پیش بینی شده تکافوی این حجم مسافر را نمیدهد.
در نتیجه این هجوم گردشگر و انباشت زباله، زمین، هوا و دریا ناگزیر آلوده میشود؛ شیرابههای زبالههای مدفون در جنگلها راه رودخانه و دریا در پیش میگیرند و زیست انسان و سایر جانداران را با بیماریهای متعدد تهدید میکنند.
این رویه سبب شده تا بومیان مناطق گردشگرپذیر هم دل خوشی از مسافران نداشته باشند؛ به زعم آنان اگر چه ورود گردشگر، به چرخه اقتصادی منطقه کمک میکند اما هزینههای ناشی از آلایندگی محیط زیست آنها قابل چشم پوشی نیست؛ اینجاست که برخی کارشناسان محیط زیست پیشنهاد میکنند بخشی از مخاطرات ناشی از انباشت زباله در مناطق گردشگری با کمک دولت از طریق تجهیز این مناطق به سیستم جمع آوری و بازیافت و تدفین این زبالهها و خرید دستگاههای زباله سوز به حداقل برسد.
البته این همه راه نیست و نمیتوان از مقوله مهمی به نام «گردشگری مسئولانه» چشم پوشی کرد؛ گردشگری مسئولانه نوع خاصی از مسافرت نیست بلکه به معنای حمایت از گردشگری بومی با هدف حفاظت از زیباییهای طبیعی و جاذبههای مکانی است؛ اینکه چطور از طبیعت لذت ببیریم، به جوامع بومی احترام بگذاریم و محیط زیست را تخریب نکنیم.
۲۰۲۵
نظر شما