روزنامه سیاست روز در گزارشی آورده است: هفته گذشته بعد از اینکه ایران موفق شد پهپاد پیشرفته و البته میلیون دلاری ایالات متحده آمریکا را در آبهای سرزمینی ساقط کند، سطح تنش بین ایران و آمریکا به بالاترین حد خود رسید. طبق اطلاعات منتشر شده پهباد آمریکایی مذکور از پایگاهی در کشور همسایه، امارات متحده عربی برخاسته بود و با قصد جاسوسی، تصویربرداری و شناسایی اهدافی در ایران از مرزهای مجاز بین المللی عبور کرده و وارد آبهای سرزمینی ایران شده بود. این مانور نظامی شکوهمند نیروهای پدافند هوایی کشور نشان داد بومی بودن تجهیزات نظامی و دفاعی ایران نه تنها مایه غرور و افتخار ملی است، بلکه از این مزیت نیز برخوردار است که توان تخمین و ارزیابی دشمن از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را کاهش و آنها را در معرض آسیب پذیری و آزمون و خطاهای پرهزینه قرار داده است.
اما واکنشها به سقوط این پهباد نیز در نوع خود جالب و قابل توجه بود؛ بسیاری از فرماندهان نظامی و مقامات آمریکا در ساعات ابتدایی اعلام این خبر از قدرت دفاعی ایران ابراز شگفتی و اعلام کردند پهباد سرنگون شده از جمله گران ترین و پیشرفته ترین پهبادهای بدون سرنشین بوده که در ارتفاع بسیار بالا پرواز میکرده و هدف قرار گرفتن آن از سوی ایران خبر خوبی برای ایالات متحده آمریکا نیست.
آنطورکه اعظم ملایی، محقق و پژوهشگر روابط بین الملل مطرح کرده؛ هر چند بروز این حادثه خطر ایجاد جنگ در منطقه را افزایش داد و قیمت نفت و طلا را تا حدی بالا برد، اما واکنشهای اصلی نه در فضای حقیقی که بیشتر در فضای مجازی صورت گرفت. دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا در توییتی اعلام کرد قصد حمله به ایران برای پاسخ به سرنگونی پهبادش را داشته، اما به دلیل بالا بودن تلفات انسانی (۱۵۰ ایرانی) از این حمله منصرف شده است.
هر چند برخی ساده از کنار دال و مدلولهای موجود در این گفتمان فضای مجازی گذشتند، اما به نظر میرسد در شرایطی که سیاست گذاری و دیپلماسی هر چه بیشتر از فضای واقعی فاصله گرفته و در فضای مجازی رونق میگیرد، نباید بیتوجه و تدبیر از کنار دلالتهای مفهومی توئیت های سیاسی گذشت.
در گام نخست از توییت رییس جمهور آمریکا چنین برداشت می شود که خطر جنگ آمریکا با ایران حداقل در کوتاه مدت از بین رفته و رییس جمهور آمریکا البته نه آنگونه که وانمود میکند، به دلیل تلفات انسانی؛ بلکه به دلیل نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری و مخالفت مردم آمریکا با جنگ، خواهان ورود به درگیری نظامی جدیدی در منطقه غرب آسیا نیست. به ویژه که دونالد ترامپ به خوبی می داند جنگهایی که در این منطقه رخ می دهد، شروعش میتواند به دست آمریکا باشد، اما پایانش هرگز در اختیار این کشور نیست و این مسألهای است که پول مالیات دهندگان و سربازان آمریکا را به صورت دراز مدت به خطر می اندازد و با شعارهای انتخاباتی وی در تضاد است. در حال حاضر برگ برنده ترامپ برای دور بعدی انتخابات اقتصاد پیشرو و پویای این کشور است و چنانکه آمریکا درگیر جنگی جدید در غرب آسیا شود، این برگ برنده نیز از بین خواهد رفت. بنابراین جنگ در حال حاضر گزینه نخست رییس جمهور آمریکا نیست.
اما باید توجه داشت که در عرصه سیاست و روابط بین الملل همواره گزینه ها و مهره های مختلفی پیش روی سیاستمداران و تصمیم سازان سیاست خارجی قرار دارد که بسته به شرایط یکی را بر میگزینند و دیگری را کنار میگذارند؛ در مورد روابط ایران و آمریکا نیز این شرایط است که تعریف می کند کدام گزینه به اولویت نخست سیاستمداران آمریکایی تبدیل شود.
اگر به توئیتهای مقامات و کاربران سیاسی عرب برگردیم در نگاه نخست به نظر میرسد آنها قدرت دفاعی ایران را تجلیل کرده و ترامپ را به خاطر ناتوانی در مقابل ایران تحقیر کرده اند، اما خطری که پشت این توئیتها و البته برخی اظهار نظرها و تحلیلهای شبکههای غربی و عربی پنهان است و حتی ممکن است به صورت برنامه ریزی شده انجام شده باشد، ایجاد بحران اعتبار برای رییس جمهور آمریکا است. پیامهایی که دال آنها سرزنش رییس جمهور آمریکا است، اما مدلول آنها برای ترامپ میتواند لزوم جنگ برای فرار از بحران بی اعتباری باشد.
بسیاری از روانشناسان دونالد ترامپ را شخصیتی خودشیفته میدانند؛ اختلالی روانی که منجر به درک واقعیت صرفاً با توجه به نیازهای فردی خود او می شود. نوع رویکرد و تحلیل شخصیت وی در مواردی همچون خارج شدن از توافقات و سازمانهای بین المللی نشان میدهد او خواهان قدرت نمایی، جلب توجه و ایجاد بُهت و خیرگی هر چه بیشتر برای دیگران است. از همین رو، اگر شرایط در فضای حقیقی خلیج فارس و دریای عمان و یا فضای مجازی به سمتی پیش برود که به طور مرتب او را شخصیتی ضعیف و منفعل نشان دهد، هیچ بعید نیست ترامپ که شخصیت خود را در قالب نقش منجی آمریکای بزرگ تعریف کرده به درگیری نظامی با ایران نیز فکر کند.
بنابراین در وضعیتی که کُری خوانی ها و دیگر تحرکات مقامات عربی به منظور تحریک ترامپ برای اقدام جدی و جنگ علیه ایران در جریان است، تیم ب فعالانه علیه امنیت و منافع ایران تلاش می کند و حمله نظامی به ایران آرزوی نخست مقامات رژیم صهیونیستی است، وظیفه دولت و مقامات دیپلماتیک است که بعد از کسب برگ برنده قدرتنمایی دفاعی در برابر آمریکا و ساقط کردن پهباد فوق پیشرفته آنها، با آرام کردن فضای متشنج خلیج فارس، راه را بر هر نوع تحریک و بهانه جویی از سوی دشمنان ایران ببندند و با ادامه مذاکرات و نامه نگاریهای حقوقی و سیاسی با سازمان ملل، شورای امنیت و سایر طرفهای باقی مانده در برجام، از تنگ تر شدن گرههایی که با دست باز میشود، جلوگیری کنند.
نظر شما