فربد فدایی در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی ایرنا اظهار داشت: به طور ساده همه اشخاص در طول دوران زندگی نوسان خلق را تجربه میکنند، در حقیقت نوسانهای ساده و کوچک در خلق، بخشی از زندگی عادی و طبیعی افراد است. با این وجود نوسان خلق در برخی افراد به حدی شدید، سریع و جدی است که عملکرد روزمره آنها مختل میشود.
متخصص اعصاب و روان گفت: اختلال دوقطب، نمونه بسیار خوبی از نوسان خلق است. به این معنا که خلق فرد به طور متناوب بین دو حالت افسرده و سرخوشی (مانیا) در رفت و برگشت است.
وی افزود: اگر نوسان خلق برای مدت زمانی بیش از چند هفته ادامه داشته و شدت آن به گونهای بود که روابط بین فردی و کار شخص را مختل کرد، کمک پزشک متخصص میتواند منجر به فهمیدن علت پشت پرده این نوسانات و استفاده از بهترین درمان ممکن باشد.
این روانپزشک با بیان اینکه نوسان خلق مشکلی نیست که به خودی خود حل شود و احتمالاً با گذشت زمان، به مرور وخیمتر خواهد شد، اظهار داشت: بهترین کار آن است که بعد از تجربه نوسان خلق، فعالیتهایی که در ساعات و روزهای گذشته انجام دادهاید را مرور و برای مدتی تمام این موارد را یادداشت کنید تا بتوان عوامل مؤثر در ایجاد نوسان خلق را شناسایی کرد.
وی تصریح کرد: اما اگر با وجود رعایت این موارد فرد مبتلا موفق به کشف عامل خاصی نشد و شدت نوسانات به گونهای بود که در زندگی اجتماعی و شغلی آن اختلال ایجاد کرد، حتماً باید به یک فرد روانپزشک مراجعه کرد.
**نشانه اختلالات خلقی
فدایی افزود: همان طور که از نام این گروه برمیآید مهمترین تغییری که در خلق فرد بیمار رخ میدهد میتواند به صورت خلق افسرده و یا برعکس خلق بالا یعنی بیش از حد عادی خوشحال ظاهر شود. در بیمارانی که خلق بالایی دارند که از آن به عنوان مانیا نام برد میشود، گشادهخویی، کاهش نیاز به خواب، افزایش بیمارگونه اعتماد به نفس، افکار خود بزرگ بینانه، پرحرفی و حواسپرتی را میتوان جزو علائم اصلی این اختلال رفتاری به شمار آورد.
وی گفت: افراد عادی به طور معمول طیف وسیعی از حالات خلقی را تجربه میکنند و مجموعه تظاهرات عاطفی این افراد نیز به همان اندازه وسیع و بزرگ است، این دسته از مبتلایان به اختلال خلقی احساس میکنند که میتوانند بر حالات خلقی و عاطفی خود کما بیش مسلط باشند. در این حالت احساس تسلط فرد از بین رفته و رنج و عذابی بر او مسط میشود.
فدایی افزود: در بیمارانی که خلق افسردهای دارند، از دست دادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشوار شدن تمرکز، از دست دادن اشتها و افکار مرگ یا خودکشی به نحو بارز خود را نشان میدهد.
وی اظهارداشت: از دیگر نشانه و علائم اختلالات خلقی میتوان به تغییرات در سطح فعالیت، توانایی شناختی، تکلم و کارکردهای نباتی برای نمونه خواب و فعالیت جنسی اشاره کرد که این تغییرات تقریباً همیشه موجب مختل شدن کارکردهای بین فردی، اجتماعی و شغلی بیمار میشود.
این متخصص اعصاب و روان گفت: اگر فرد فقط به حملات افسردگی دچار شود، اصطلاحاً گفته میشود که به اختلال افسردگی عمده یا افسردگی یک قطبی مبتلا است. بیمار فقط یک قطب عمده از دو قطب اصلی اختلالات خلقی را تجربه میکند که این قطب افسردگی است.
فدایی ادامه داد: قطب دوم اختلالات خلقی یا همان مانیا در اصل نقطه مقابل افسردگی است و بیماران این دسته به نوع دیگری از بیماریهای درگیرکننده خلق مبتلا هستند که با عنوان اختلال دوقطبی. اختلال افسردگی (یک قطبی) و اختلال دوقطبی از دیدگاه روانپزشکی، به ویژه طی ۲۰ سال اخیر، دو اختلال جداگانه به شمار میروند.
**اختلال دوقطبی شامل چه افرادی میشود؟
وی با بیان اینکه حدود نیمی از موارد افسردگی شناخته نمیشود و یا اگر هم شناسایی شود، به درستی مورد درمان و کنترل قرار نمیگیرد، اظهارداشت: در اختلال افسردگی از میان هر پنج زن یک نفر و هر ۱۰ نفر مرد یک نفر در دورهای از زندگی خود مبتلا به اختلال افسردگی میشود که این رقم قابل توجهی است و براساس اعداد فوق میتوان به راحتی نتیجهگیری کرد، اختلال افسردگی در خانمها شایعتر از آقایان است ولی درباره اختلالات دوقطبی، وضعیت به گونه دیگری است. شیوع اختلالات دوقطبی در میان هر دو جنس یکسان است و تفاوتی ندارد.
فدایی افزود: اختلال دوقطبی عموماً در سنین پایینتر از اختلال افسردگی شروع میشود. سن شروع اختلال افسردگی به طور متوسط حدود ۴۰ سال است ولی این رقم برای اختلال دوقطبی حدود ۳۰ سالگی است.
فدایی با بیان اینکه بروز اختلالات خلقی در گروه سنی جوانان با توجه به افزایش میزان مصرف الکل و سوءمصرف سایر مواد در این گروه سنی رو به افزایش است، افزود: اختلال افسردگی بیشتر در افرادی پیدا میشود که هیچ ارتباط بین فردی نزدیکی ندارند و یا طلاق گرفته و متارکه کردهاند.
این متخصص روانپزشک گفت: اختلال دوقطبی در بین افراد مجرد یا طلاق گرفته نسبت به افراد متاهل با شیوع بیشتری دیده میشود و از طرفی میزان شیوع این اختلال در میان نژادها یکسان است.
فدایی افزود: فردی که بی جهت گریه می کند و یا سالها از روحیه خوبی برخوردار نیست این فرد حتماً به نوعی اختلال روانی مبتلا است و همانطور که برای یک سرماخوردگی و یا کمر درد به پزشک مراجعه می کنیم باید برای سلامت روح خود نیز به روانپزشک مراجعه کرد و سرباز زدن به یک متخصص روانپزشک از ضعف افراد است. بسیاری از افرادی که مبتلا به اختلالات خلقی هستند، سالهای سال با رنج و عذاب زندگی میکنند. این در حالی است که چنین افرادی با درمان طی سه تا چهار هفته میتوانند به حالت زندگی عادی خود برگردند.
نظر شما