دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به نقل از لاورنس جی. هاس فرصت رئیس جمهوری دونالد ترامپ برای ترمیم روابط میان ایالات متحده با متحدان نزدیک آن در نشست گروه بیست، یک فرصت خاص است چرا که واشنگتن در ارتباط با یکی از بزرگترین چالشهای جهانی یعنی تشدید تنشها با تهران، بیش از هر زمان دیگری از زوال روابط با شرکای دیرینه رنج میبرد.
واشنگتن پس از اجرای کمپین اعمال فشار علیه تهران با خروج از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و اعمال مجدد تحریمهایی که اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشته و برای مردم این کشور مشکلات جدی ایجاد کرده، اکنون هم تهران را به خاطر حملات اخیر به نفتکشها در منطقه خلیج فارس و دریای عمان مقصر میداند و حدود هزار نیرو به منطقه اعزام کرده تا بر فعالیتهای ایران نظارت داشته باشند و از نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه محافظت کنند.
با این حال، واشنگتن همچنان در تلاشهای خود برای وادار کردن تهران به مذاکره درباره محدودیتهای بیشتر در برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک و همچنین کاهش فعالیتها در منطقه، کاملاً تنها مانده است.
به ویژه که پایتختهای اروپایی و دیگر جاها به این مساله ظن دارند که علت اینکه ترامپ در مساله حملات به نفتکشها انگشت اتهام خود را به تهران اشاره رفته، مشابه حوادث سال ۱۹۶۴ در خلیج تونکین است که در نهایت امکان آغاز جنگ ویتنام را برای لیندان جانسون، رئیس جمهوری وقت فراهم کرد، اما بعدتر مشخص شد که برخی از آن شواهد صرفاً برای توجیه جنگ ساخته شده یا درباره آنها اغراق شده بود.
یک تحلیلگر دفاع فرانسوی به نیویورک تایمز گفت: «اروپایی ها به شدت به انگیزههای ترامپ مشکوک هستند. به ویژه شواهد مربوط به تحولات دریایی مشکوک است و احتمال اینکه دستکاری شده باشند وجود دارد- خلیج مکزیک را به یاد میآورند.»
در حقیقت، نتیجه یکجانبه گرایی های ترامپ، تلاشهای برای تحت فشار گذاشتن متحدان ایالات متحده برای حمایت از سیاستهایش به جای متقاعد ساختن آنها، تهدیدهایش به اعمال تحریم علیه آنها در صورت خودداری از همراهی، بی ثباتی در سیاستهایش در خصوص مسائلی همچون برنامه هستهای کره شمالی و نداشتن روابط خوب شخصی با رهبران کشورهای متحد همگی در حال آشکار شدن هستند.
شاید ایالات متحده و متحدان آن بر سر این مساله توافق داشته باشند که اقدامات منطقهای ایران خطرناک است و اگر این کشور به سلاح هستهای دست یابد مخاطرات بیشتری ایجاد خواهد کرد، اما ایالات متحده و دوستانش تقریباً در همه زمینههای مربوط به ایران در جهتهای عکس حرکت میکنند.
در رابطه با توافق هستهای، تهران به ویژه زمانی موجبات تشدید اختلافات بین واشنگتن و متحدانش را فراهم آورد که اعلام کرد از پایان ماه جاری برخی از محدودیتهای اعمال شده بر برنامه هستهای خود را نقض خواهد کرد مگر اینکه اروپاییها راهی برای بهرمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام و کاهش تأثیرات تحریمهای ایالات متحده بیابند.
ایالات متحده و امضا کنندگان اروپایی برجام یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان، مدت زمانی است که در ارتباط با توافق هستهای در مسیرهای جداگانه حرکت میکنند. زمانی که ترامپ از توافق خارج شد، اروپاییها درصدد ایجاد سیستمی برآمدند که امکان ادامه تجارت با ایران را برای شرکتها فراهم آورد و تأثیر تحریمها را کاهش دهد (اگرچه تاکنون موفقیتی در این زمینه نداشتند).
اینکه درباره حملات نفتکشها حق با ترامپ هست یا نیست، مساله دیگری است. مهم این است که اعتبار ترامپ زیر سوال رفته و این مساله همراه با اعتبار خدشه دار شده ایالات متحده در نتیجه جنگ عراق و ادعاهای نادرست درباره سلاحهای کشتار جمعی در اختیار صدام حسین سبب شده که نزدیک ترین متحدان ایالات متحده دیگر به آن اعتمادی نداشته باشند و در مسیری جداگانه حرکت کنند.
چنین روندی می می تواند در تلاشهای ایالات متحده برای محافظت از کشتیهای در حال عبور از تنگه هرمز اختلال ایجاد کند. از آنجایی که طبق گزارشهای منتشر شده، ایالات متحده شمار لازم کشتیها برای انجام این کار به تنهایی را ندارد، به ائتلافی نیاز دارد که متحدان ایالات متحده با سطح بی اعتمادی کنونی به آن حاضر به پیوستن به ائتلاف نخواهند بود.
از روزهای بحران موشکی کوبا و زمانی که شارل دوگل، رئیس جمهوری پیشین فرانسه به دن آچسون، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا گفته بود که برای اثبات فعالیتهای موشکی در کوبا نیازی به سند و مدرک ندارد چون اظهارات رئیس جمهوری آمریکا برای او سند و مدرک است، بسیار گذشته و شرایط کاملاً تغییر کرده است. برای ترامپ بهترین گزینه این است که از فرصت طلایی نشست آتی گروه بیست استفاده کند و درصدد ترمیم روابط آسیب دیده با متحدان دیرینه برآید.
نظر شما