تاریخ انقلاب و جنگ را که ورق می زنیم و به هفتم تیرماه و سالروز بمباران شیمیایی سردشت می رسیم، خاطره حادثهای تلخ روح و جسم را آزار میدهد؛ واقعهای که زنان و کودکان را قربانی خود کرد و فرصت نفس کشیدن را از آنان گرفت؛ هنوز بازماندگان این جنایت شوم بشری با تاولها و سرفههای خود هزاران حرف برزبان میآورند و نفرت و انزجار خود را از دشمن بیان میدارند.
در میان قربانیان بمباران شیمیایی سردشت نام «حاج محمد زمانی» و بانوی جانبازی به چشم میخورد که قدم به دادگاه لاهه گذاشتند و از مظلومیت مردم بی دفاع یک شهر در برابر یکی از جنایتکاران تاریخ دفاع کردند؛ جنایتکاری که به خود لقب فرمانده قادسیه ثانی نهاده بود اما آه مردم سردشت خیلی زود دامنش را گرفت.
حاج محمد زمانی گویا یکبار در جزیره مجنون در سال ۱۳۶۲ و بار دیگر در سردشت شیمیایی شده است اما در مورد بمباران شیمیایی سردشت با سوز دل سخن گفت و افزود: من خودم یکی از قربانیان بمباران شیمیایی هستم و هنوز با سرفه و سینه درد دست به گریبانم سرطان روده گرفتهام.
وی ادامه داد: عده زیادی از مردم سردشت جانباز شیمیایی هستند. بمباران که شد زن و مرد و پیر و جوان و زنان باردار نیز برزمین افتادند و طعم سیر گندیده «بمب شیمیایی» جان زنان باردار و فرزندانشان را نشانه گرفت و باعث شد بچهها نیز در درون شکم مادر شیمیایی شده و شیمیایی متولد شوند.
رزمنده دوران دفاع مقدس و جانباز شیمیایی اظهار داشت: پس از گذشت چندین سال از بمباران شیمیایی سردشت هنوز این شهر مرزی از داشتن مرکز بهداشتی و کلینک درمانی بی بهره است و ما برای فیزیوتراپی باید مسیر طولانی تا ارومیه را طی کنیم.
زمانی اضافه کرد: پزشکان متخصص به دلیل مرزی بودن منطقه حاضر به حضور در این منطقه نیستند در حالی که وجدان حکم میکند و باید به داد این مردم رسید.
این جانباز شیمیایی راجع به مظلومیت قربانیان بمباران شیمیایی سردشت گفت: من خود بسیاری از آنان را کول کرده به بیمارستان میبردم,؛ شهدا بدون تشریفات و حضور پزشک قانونی به خاک سپرده شده و زخمیها با مکافات به بیمارستان روانه میشدند.
وی افزود: بسیاری از مصدومان شیمیایی سردشت به دلیل بی اطلاعی در آن موقع اقدام به معرفی خود نکردند و امروز به عنوان جانباز نمیتوانند از امکانات لازم بهره مند شوند.
این جانباز شیمیایی با بیان اینکه در بمباران شیمیایی سردشت زنان و مردان زیادی مصدوم شدند، گفت: امروز مسئولان میگویند برخی از آنان فاقد مدرک بالینی هستند که باید بگویم «چطور ممکن است هشت هزار شیمیایی بستری شوند و مدرک بالینی داشته باشند؟»
وی افزود: من به همراه همسرم «لیلا معروف زاده» در دادگاه لاهه حضور یافتیم و همسرم با شجاعت تمام از حقیقت سخن گفت و پرده از جنایتهای رژیم بعثی عراق برداشت.
لیلا معروف زاده، بانویی که سکوت دادگاه لاهه را شکسته و از مظلومیت مردم سردشت سخن گفته بود؛ روایتگر یکی از فاجعه انگیزترین صفحههای جنگ تجاوزکارانه رژیم بعثی و استکبار و ایادی آنان علیه مردم ایران و هموطنان مظلوم کردنشین سردشت است.
معروف زاده در گفتگو با ایرنا روایت خود را از ابتدای بمباران شیمیایی این گونه آغاز کرد که ساعت ۱۶ هفتم تیر سال ۱۳۶۶ هواپیماهای عراقی بر فراز سردشت مشاهده شد، سراسیمه به دنبال برادرم که در آن زمان سرباز وظیفه سپاه در پایگاه عملیاتی شهید دادکوش بود دویدم، هوای شهر تمیز و آفتابی بود و هواپیماها به خوبی دیده میشدند.
وقتی چشمانم به هواپیماهای عراقی افتاد، شیء نارنجی رنگی را دیدم که از آسمان به طرف شهر میآمد. همراه برادرم در داخل جوی آب دراز کشیدیم، صدای خفیفی در شهر پیچید و به ظاهر اتفاق چندان مهمی نیافتاده بود. به خانه که رسیدیم، زنگ تلفن به صدا درآمد و باید برای مداوای مجروحان به نقاهتگاه میرفتم چون من مددکار بنیاد شهید این شهرستان بودم.
به بیمارستان رفتم ۲ نفر مجروح را دیدم پس از مداوای آنان به خانه برگشتم که تلفن دوباره زنگ خورد این بار باید برای مداوای مجروحان به سالن تربیت بدنی تختی میرفتم به همراه راننده بنیاد شهید به محل اصابت بمبها سرزدیم و در این میان بویی که خیلی شبیه سیر گندیده بود به مشام میرسید بعد دیدم پودر سفیدی روی همه چیز نشسته، روی دمپاییهایم پودر را مشاهده کردم چیزی درباره بمب شیمیایی که مردم به آن آلوده شده بودند، نشنیده بودم.
به سالن فعلی والیبال تختی رفتم جمع کثیری از زنان و مردان و بچهها روی تختها دراز کشیده بودند و ناله و سرفه میکردند؛ به هر کدام از مصدومان که در سالن آه و ناله میکردند سرم و آمپول اتروپین تزریق میکردم و همه آنان را به دوش گرفته و به سوی آب میبردم مصدومان با چشمان پر از آب استفراغ میکردند، پوست بدنشان به شدت خارش داشت و مشکل تنفسی داشتند.
مصدومان بدنشان به شدت داغ میشد و میخواستند لباسهایشان را بیرون بیاورند و بسیاری از آنان چهرههایشان سرخ و سیاه شده بود و بعضی میگفتند سینههایمان می سوزد؛ از هر طرف صدایم میکردند و درخواست کمک میکردند و من تنها زنی بودم که به همراه برادران اعزامی به سالن تربیت بدنی (نقاهتگاه) برای کمک و مداوا رفته بودم.
حوالی ساعت ۱۲ شب بود که احساس کردم خودم هم مجروح شدهام مشکل تنفسی، خارش بدن، سنگینی چشمانم و شدت ضعف حکایت از شیمیایی شدنم میداد؛ مرا توسط یک ماشین به منزل رساندند. شروع به استفراغ کردم و در ادامه دو چشمم نابینا شد و با چشمان نابینا با یکی از دوستانم به نام مریم ابراهیم زاده که در منزل ما بود با بهداری سپاه تماس گرفتیم. یک ماشین تویوتا از مرکز بهداری آمد و من، برادرم و سه عموزاده و چند نفر از همسایهها را سوار کرد و به نقاهتگاه برد. تا صبح در نقاهتگاه بودیم و بعد به همراه دیگر مصدومان با مینی بوس به شهر بانه سپس به شهر سقز و از سقز با هلی کوپتر به تبریز و سپس با هواپیما از تبریز به بیمارستان بوعلی تهران اعزام شدیم.
جالب این است که با برادرم هادی در یک مینی بوس بودیم ولی از حال همدیگر خبر نداشتیم فقط با صدای ناله اش ایشان را شناختم و با چشمان کور خود را به او رساندم در تهران هریک از ما را به یک بیمارستان بردند. روز بعد بیشتر اهالی سردشت که در تهران بودند یا سکونت داشتند به کمک و دلجویی ما آمدند.
حضور در دادگاه لاهه
با پیگیریهای دفتر حقوق بین الملل و همچنین سفیر ایران در کشور هلند و با همکاری انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی زمینهای فراهم شد تا گروهی متشکل از دادستان هلند آقای تیفن و پلیس آن کشور در سال ۸۴ وارد سردشت شوند؛ آنان با جانبازان شیمیایی سردشت به گفتگو پرداختند با مشاهده حضور آنان بلافاصله به محل استقرارشان که در فرمانداری بود رفتم و تمام حادثه را به طور کامل توضیح دادم.
آنان از من پرسیدند که میتوانی به عنوان شاهد در دادگاه لاهه حاضر شوی؟ من بلافاصله اعلام آمادگی کردم. پس از آن از بین جانبازان شیمیایی بنده و آقای قادر مولان پور که اعضای خانواده اش را در بمباران شیمیایی از دست داده بود برای محاکمه «فرانس فان رایت» تاجر هلندی دخیل در بمباران شیمیایی سردشت انتخاب شدیم.
فان رایت با همکاری «تاناکا تاجر» ژاپنی اقدام به تهیه مواد «تی دی جی» گاز خردل از کشورهای اصلی کرده و به عراق ارسال کرده بود. این دادگاه در یازدهم و دوازدهم آذرماه ۱۳۸۴ تشکیل شد در این دادگاه من و آقای مولان پور به عنوان اولین شاهدان بمباران شیمیایی سردشت حاضر شده و به سوالات قضات حاضر در دادگاه پاسخ دادیم. آنان از من پرسیدند آیا سردشت بمباران شیمیایی شد؟ این شهر نظامی بود؟ کودکان و زنان براستی کشته شدند؟ منافقین و احزاب کومله و دمکرات در این شهر حضور نداشتند؟ بنده در جواب آنان با صراحت گفتم کسانی که به شهادت رسیدند مردم عادی بودند که حتی توان دفاع از خودشان را نداشتند.
پس از من از آقای مولان پور با تشریح شهادت همسر باردار و ۲ فرزند پسرش، دادگاه را متأثر کرد. پس از وی دوباره حادثه شیمیایی را از اولین ساعات تا آخرین دقایق به طور کامل توضیح دادم. عمق فاجعه به حدی بود که وکلای «فرانس فان رایت» توان دفاع از متهم را نداشتند. چنانکه وی به ۱۵ سال حبس محکوم شد اما اعتراضهای مجدد ما باعث شد در سال ۸۶ در مرحله دوم دادگاه میزان حبس او به ۱۷ سال افزایش یابد.
در این دادگاه با صدای رسا و با تحمل درد و مشقت، فریاد مظلومیت انسانهای بی گناهی را سردادم و پرده از چهره جنایتکارانی برداشتم که برای نابودی بشر تلاش میکردند.
«معروف زاده» آخرین بخش اظهارات خود را اینگونه بیان کرد: یقین دارم نام ننگین جنایتکاران بزرگ جهان و خون خواران در دفتر تاریخ ثبت خواهد شد. تاریخ جهان و ایران هرگز مظلومیت زنان و کودکان بی گناه را فراموش نخواهد کرد و امروز پس از گذشت سالیان متمادی هنوز بسیاری از زنان و کودکان عذاب می کشند. جسم آنان آنقدر شکنجه دیده که دیگر تاب حرکت ندارند و هنوز به سختی نفس می کشند و بسیاری در انتظار مرگ به سر میبرند و هر از چند گاهی خبری تلخ در شهر می پیچد! کهجانبازی دیگر طعم شهادت را چشید.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور نیز روز گذشته در همایش نفسهای سوخته و تجلیل از صبوری قربانیان سلاح شیمیایی در محل هتل پارسیان انقلاب که با حضور محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و ١٠٠ نفر از جانبازان شیمیایی سردشت و کشور و جمعی از پزشکان فعال در عرصه خدمات رسانی به جانبازان شیمیایی برگزار شد، گفت: هنوز خدمات ١٠٠ درصدی به جانبازان شیمیایی ارائه نشده است.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد علی شهیدی افزود: از سال ٩٠ وظیفه ارائه خدمات به این عزیزان به بنیاد شهید داده شد و تاکنون کارهایی برای جانبازان شیمیایی انجام داده است؛ پس از آن با همکاری وزارت امروز خارجه و دادگستری، آیین نامه اجرایی برای الزام پیگیری امور جانبازان شیمیایی تدوین و بر اساس آن بانک اطلاعات جانبازان شیمیایی تشکیل شد.
وی ادامه داد: جانبازان شیمیایی سردشت حدود هزار و ۶٠٠ نفر هستند و برای زنده نگهداشتن و پیگیری حقوق این افراد از سال ۱۳۸۷، بنیاد شهید وارد عمل شد و دولت و مجلس قانونی برای الزام دولت برای پیگیری حقوق این افراد مصوب کردند.
سردشت دارای ۸۵۰ شهید است که ۱۱۸ نفر از آنان شهدای شیمیایی هستند و این شهرستان حدود ۲ هزار و ۵۰۰ جانباز دارد که یکهزار و ۵۰۰ نفر از آنان به عنوان جانباز شیمیایی شناخته میشوند.
این شهرستان در ۷ تیر سال ۱۳۶۶ مورد اصابت چهار بمب شیمیایی رژیم بعث عراق به نقاط مختلف مسکونی شهر و بمبهای دیگری به مناطق روستایی قرار گرفت.
امسال سی و دومین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت با حضور مسئولان استانی و کشوری برگزار میشود و سخنگوی وزارت امور خارجه میهمان ویژه این مراسم خواهد بود.
شهرستان سردشت با ۱۲۰ هزار نفر جمعیت در جنوب آذربایجان غربی و هم مرز با اقلیم کردستان عراق است.
۸۱۳۵/۳۰۷۲
نظر شما