این شیوه تقسیم کار نوین کمیته ملی المپیک به عنوان نهاد بین المللی ورزشی یک پرسش را در ذهن متبادر میسازد که به طور کلی ورزش چه کارکردهایی در مناسبات و ارتباطات فرهنگی و اجتماعی دارد که نگاه وزارت فرهنگ را در چنین اقدامی نادر به فعالیت فرهنگی ورزشی معطوف کرده است.
صرفنظر از کارکردهایی نظیر دیپلماسی ورزشی و ارتباطات میان فرهنگی، ایجاد تفاهم و دوستی بین ملل مختلف و ابزار ارتباطی و تبلیغات ملی در صحنه، ورزش بعنوان یکی از مسائل فرهنگی اجتماعی عمومی و همگانی از اهمّیت خاصی در جوامع مختلف برخوردار است که نهادهای ورزشی ایران را بر آن داشت تا نهادهای تخصصی در امور فرهنگی و به ویژه حوزه فرهنگی را برجسته کنند.
این اقدام به نظر می رسد در راستای اظهارات «سید رضا صالحی امیری» که در مقطعی سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برعهده داشت، بی ربط نباشد که گفته بود «فکر میکنم آنچه مهم است تعامل، گفت وگو و سازگاری فرهنگی میان نهادهای گسترده فرهنگی است و باید بدانیم نهادهای فرهنگی در این کشور حضور دارند و همه آنها در این جغرافیا فعالیت می کنند که وظیفه ما تعامل با همه نهادهای فرهنگی است.»
از طرفی از دیگر ضرورت های تشکیل این ستاد چه می تواند باشد؟، شرایط خاص حاکم بر کشور ژاپن به عنوان میزبان بازی ها که حضور کاروان ایران در این رویداد باید با هماهنگی و انسجام بیشتری در برنامه های فرهنگی صورت بگیرد یا اینکه مشخص شود کشورمان در سرزمین آفتاب همزمان با المپیک برای همبستگی و مشارکت اجتماعی، پویایی اقتصادی و فرهنگی، تا ثیرگذاری بر ارزش و اصالتهای فرهنگی اجتماعی ملل و سایر موارد چه اقداماتی در سر می پروراند.
اما آنچه مطرح است اینکه مسئولیت قانونی این کار برعهده سرپرست کاروان و بخش بین الملل کمیته ملی المپیک است که در این راستا دستگاه های مسئول علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد دیگر نهادها در این ستاد حضور دارند و به نظر می رسد برنامه های فرهنگی با این شاخص ها رنگ و بوی فرهنگی تر شدن به خود بگیرد.
نظر شما