موضوع تهدید نیروهای ترکیه از سوی خلیفه حفتر و متعاقب آن گروگان گرفتن شش تن از مهندسان ترک در خاک لیبی و نیز تهدید کشتی ها و هواپیماهای ترکیه از سوی ژنرال کهنه کار لیبیایی در روزهای اخیر، پرسش ها و ابهامات زیادی را نزد ناظران و تحلیل گران ایجاد کرد.
نخستین پرسش این بود که، چرا خلیفه حفتر به طور مستقیم ترکیه را تهدید کرد و اساساً حفتر چه ربطی به ترکیه دارد و چرا باید ترکیه را تهدید کند؟ آیا اتفاقی در لیبی و به خصوص روابط آنکارا با دولت مرکزی لیبی موسوم به دولت وفاق ملی روی داده و آیا چون دولت آقای رجب طیب اردوغان از دولت مرکزی لیبی حمایت می کند، اینگونه مورد غضب ژنرال حفتر قرار گرفته؟ و یا به دلیل اینکه حفتر مورد حمایت عربستان، امارات و مصر قرار دارد و در حال حاضر ترکیه و شخص اردوغان نیز از مخالفان این سه کشور است، از سوی ارتش ملی لیبی مورد تهدید واقع شده و یا موضوع دیگری نیز می تواند مطرح باشد که تاکنون کمتر به آن توجه شده است.
پاسخ به این پرسش ها تا حدودی زیادی می تواند ابهامات موجود را در بروز این رودرویی برطرف کرده و شاید بشود برخی تحولات آینده که مستقیم یا غیر مستقیم به خاورمیانه، سوریه و حتی بخش هایی از آفریقا مرتبط باشد را بر اساس آن مورد پیش بینی و تحلیل قرار داد.
پیش از ورود به اصل ماجرا که رو در رو قرار گرفتن ترکیه و ژنرال حفتر می باشد، ذکر یک نکته ضروری به نظر می رسد و آن اینکه، تمامی مسایل مورد اشاره در بالا از جمله دست داشتن عربستان و امارات و مصر در ماجرای اخیر لیبی و نیز سایر موارد دیگر، در جای خود می تواند درست و قابل تامل باشد، اما در کنار این موارد موضوعات و سناریوهای دیگری نیز قابل قابل طرح هستند که در نوشته حاضر سعی شده به این موارد بیشتر پرداخته شود.
ابتدا اینکه، آیا ممکن است این ماجرا از سوی خود ترکیه و چند کشور دیگر به نوعی برنامه ریزی و تدارک دیده شده باشد؟ اگر این فرض درست باشد، باید پرسید، چرا ترکیه تمایل دارد به گونه ای وسیع تر وارد لیبی شود؟ آیا اساساً حفتر در قد و قواره ای هست که خود را مقابل کشور توانمندی مانند ترکیه قرار دهد؟ آیا ماجرای لیبی و دعوای ترکیه با حفتر می تواند به مسایل جاری خاورمیانه به خصوص شمال سوریه ارتباط داشته باشد؟ اگر این فرض نیز درست باشد، آنگاه باید پرسید، به راستی این دو موضوع یعنی تمایل ترکیه برای حضور بیشتر در لیبی و نیز تحولات شمال سوریه چه ارتباطی می توانند با هم داشته باشند. تمامی این موارد می تواند مشخص سازد که اتفاق بسیار مهم و البته پیچیده ای در حال شکل گیری در آفریقا به خصوص لیبی به عنوان دروازه این تحولات می توان مطرح باشد.
بر این اساس و برای پاسخ دادن به فرض های مطرح شده، بد نیست نیم نگاهی به تحولات سوریه و به خصوص شمال این کشور و سپس برخی تحولات لیبی انداخته شود.
ترکیه نخستین کشوری بود که در موضوع سوریه نقش محوری بر عهده داشت و آنکارا به حدی در موضوع سوریه نقش جدی و محکمی را برای خود تعریف کرده بود که به کمتر از تغییر نظام سیاسی این کشور به خصوص کنار گذاشته شدن بشار اسد راضی نمی شد. حضور نیروهای برخی کشورهای دیگر از جمله روسیه در سوریه خیلی زود توانست معادلات مورد انتظار ترکیه و سایر شرکای این کشور که در سوریه حضور داشتند را دچار تغییر کند به تَبَع تغییر تحولات در سوریه به نفع دولت مرکزی این کشور، نیروها و تروریست های مورد حمایت ترکیه و سایر کشورهای دیگر، ناچار به شمال سوریه عقب نشینی کرده و منتظر تحولات بعدی شدند. به موازات اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و شمال این کشور، ترکیه تلاش کرد جای پای خود را در آن کشور محکم تر کند، اما این موضوع نیز مغایر با خواسته دولت دمشق و نیز سایر نیروهای حاضر در سوریه بود و در این میان اما، ادلب به آخرین پناهگاه تروریست های حاضر در سوریه تبدیل شد. فشار روز افزون بر عناصری که علیه دولت مرکزی سوریه می جنگیدند و به طور عمده مورد حمایت ترکیه قرار داشتند منجر به این شد که پس از آمریکا که عمده تروریست های تحت حمایت خود را به کشورهایی مانند افغانستان منتقل کرد، آنکارا نیز به فکر آن باشد تا محل جدیدی را برای نیروهای مورد حمایت خود یعنی ناصر وابسته به تحریرالشام بیابد. بدیهی است لیبی که هم اکنون و بعد از حمله اخیر نیروهای خلیفه حفتر به دولت مرکزی آن و نزدیک شدن به طرابلس دچار نوعی هرج و مرج شده، بهترین موقعیت را برای انتقال نیروهای مستقر در شمال سوریه به آن منطقه را دارد.
از این رو به نظر می رسد از هم اکنون یک توافق نانوشته میان برخی کشورها و ژنرال حفتر و شاید هم دولت وفاق ملی لیبی امضا شده و وجود دارد، مبنی بر اینکه نیروهای مسلح حاضر در شمال سوریه به زودی به منطقه ای میان دو دولت مستقر در لیبی منتقل و در آنجا اسکان داده شوند و حاکمان لیبی نیز با ورود به ماجرای اخیر به طور تلویحی و ملموس موضوع را پذیرفته اند. طبیعی خواهد بود که در چنین صورتی این جنگجویان، دشمن تازه ای این بار در لیبی خواهند یافت که بتوانند مدتی خود را با آن سرگرم کنند! حال چه بهتر آنکه این نیروها، نیروهای وابسته و مورد حمایت عربستان، امارات متحده عربی و مصر باشند! از سوی دیگر شرایط کنونی لیبی این امکان را نیز می تواند داشته باشد که تسلیحات موجود در شمال سوریه به آنجا منتقل شود. اگر این فرض نیز درست باشد، باید به زودی انتقال حجم زیادی از تسلیحات به لیبی به بهانه های مختلف از جمله " کمک تسلیحاتی به دولت مرکزی لیبی برای مقابل با نیروهای حفتر "، و دهها توجیه دیگر را شاهد باشیم.
بنابراین به نظر می رسد موضوع تهدیدات حفتر علیه ترکیه موضوع ساده ای نیست و هرگز نمی توان از کنار آن به سادگی عبور کرد. چرا که شاید در آینده ای نه چندان دور، لیبی به محل تازه ای برای زد و خورد و تسویه حساب های برخی کشورهای منطقه و حتی تعدادی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه که همواره خود را یکی از مدعیان و صاحبان آفریقا می پندارد، تبدیل شود.
نظر شما