۱۵ تیر ۱۳۹۸، ۱۶:۳۶
کد خبر: 83383362
T T
۸ نفر

برچسب‌ها

شبهای کوک هگمتانه با "شاهِ کمان"

۱۵ تیر ۱۳۹۸، ۱۶:۳۶
کد خبر: 83383362
شبهای کوک هگمتانه با "شاهِ کمان"

همدان - ایرنا - دستان نوازنده شهیر ایران با سازش که پیوند می خورد، جسم و جانت دیگر مال خودت نیست، باید روبرویش بنشینی و با چشم‌های بسته ناله‌های بی امان کمانچه اش را تماشا کنی ... .

"طُرقه" را در آسمان " شهر خاموش " به پرواز در می‌آورد و ناخوداگاه با او تا رسیدن به خورشید اوج می گیری، مشتاق و سبک، بال و پر می زنی و از همه زشتی و زیبایی‌های دنیا دل می‌کنی.

طرقه به گواه آنها که با این قطعه موسیقی همسفر شده اند، پراحساس ترین ساخته کیهان کلهر است، چهار مضرابی زیبا که در آلبوم "شب، سکوت و کویر" به موسیقی ایران تقدیم شد.

او را پیشتر به عنوان یک نوازنده چیره دست بین المللی و مبدع ساز " شاه‌کمان " می‌شناسیم؛ اما به باور آنها که دستی بر آتش موسیقی ایرانی دارند، کلهر در ساز سه تار نیز نوازنده قابلی است و شاید به همین دلیل "شهر خاموش" را با سه تار نوازی اش در "طرقه"به رخ تماشاگران می‌کشاند.

چهره‌اش حالتی از لبخندی با وقار به خود می‌گیرد و در میان کف زدن‌های تندرآسای تماشاگران به جلوی صحنه آمده و سر تعظیم فرود می‌آورد و دوباره بر سکویی ساده و بی آلایش می‌نشیند؛ چشمها به تماشای کمانچه مشهور کلهر خیره مانده بود که دست به آرشه می‌برد و نگاه‌های بهت زده را به آتش می‌کشد.

"آتشگاه" را که می‌نوازد جسم و جانت دیگر مال خودت نیست، باید روبرویش نشسته باشی و با چشم‌های بسته ناله‌های بی امان کمانچه اش را تماشا کنی؛ ضربه زدن‌ها و تلنگرهایش بر کاسه و گردن ساز، خلاقانه هایی است وصف ناپذیر.

او خوب می‌داند چه چیزی برای چه کسی بنوازد و چگونه مخاطب را از دانش و هنر خود سیراب کند؛ بی تردید همین خوش سلیقگی اوست که تماشاگرانش را ساعت‌ها روی صندلی ساکت و میخکوب می‌کند.

حتی صدایی از کودکان و خردسالانی که بر خلاف قانون وارد سالن شده اند در نمی‌آید و بی آنکه بدانند چرا نباید با موسیقی دست‌ها و پاهایشان را تکان بدهند؛، مسحور موسیقی ناب می‌شوند.

آنگونه که کلهر پیش از اجرای قطعه "آتشگاه" تعریف می‌کند، ماجرا از این قرار است که " کالین جیکوبسن" نوازنده ویولن و آهنگساز گروه جاده ابریشم سال‌ها پیش به ایران سفر کرده و مبهوت هنر فیروزه‌ای به یادگار مانده عهد صفوی در اصفهان و مجذوب آتشکده‌ ای بر بلندترین نقطه این شهر می‌شود و قطعه‌ای با الهام از این بنای تاریخی می‌سازد و با افتخار به استاد کلهر تقدیم می‌کند.

و اینک در گرم‌ترین روزهای تابستان استاد کیهان کلهر و گروه ارکستر توانمندش با اجرای "آتشگاه"، "طرقه" و "شهر خاموش" دو شب باشکوه و به یادماندنی برای تشنگان موسیقی رقم می‌زنند که نظیرش را مردمان پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین هرگز ندیده‌اند.

هر چند زیبایی خاصی در طراحی صحنه دیده نمی‌شود، نورپردازی سالن چشم نواز و کیفیت صدا هم چندان بی نقص نیست؛ اما همه اینها دلیل نمی‌شود که حرف‌های قشنگ بغل دستی ام را نشنیده بگیرم که می‌گفت "زنده بودن در زمان کلهر هم نعمتی است".

خونسردی، تمرکز و تجربه‌ی نیم قرن ساختن و نواختن موسیقی در تمام نگاه‌ها و حرکات دلفریب و جذاب کلهر موج می‌زند اما گاهی هم به گفته خودش کوک از دستش در می‌رود و او به رسم ادب از اتفاقی که علتش را گرمای کلافه کننده صحنه می‌داند، از تماشاگران پوزش می‌خواهد و این بار آرشه بر زمین نهاده و با سرپنجه‌های ظریف و هنرمندش چنان شوری می‌آفریند که تمام سالن دوباره به احترامش ایستاده کف می‌زنند آنقدر که نزدیک است پوست دست‌هایشان تاول بزند.

کنسرت به بهترین شکل پیش می‌رود؛ چیزی به عمق اجرا باقی نمانده و جمعیت بی‌تابانه منتظر نواختن قطعه "شهر خاموش" که شاهکار این موزیسین بین المللی محسوب می‌شود، هستند؛ قطعه‌ای مملو از آواهای ماورایی که تا قعر دیوانگی و مستی غوطه ورت می‌کند.

نفس‌ها در سینه زندانی شده و دستان آهنگساز شهیر ایران دوباره با ساز سحرآمیزش پیوند می‌خورد و اعجازی دیگر می‌آفریند.

او هنرمندانه بر قایق خیال سوارت می‌کند و وسط معرکه جنگی ناجوانمردانه پیاده ات می‌کند تا گلوله و گلوی دریده و گل‌های پرپر حلبچه را لمس کنی و آنگاه که بغض خفه ات می‌کند با نغمه‌های مسیحایی اش از نیستی پلی زیبا به هستی می‌سازد و در رستاخیز زمین جوانه‌های زندگی را از روزنه‌های مرگ به رقص در می‌آورد و وادارت می‌کند به لبخند و گفتن تا شقایق هست زندگی باید کرد….

"شهر خاموش" یکی از طولانی‌ترین قطعه‌های ساخته شده توسط این موسیقی دان نخبه است که نه تنها ایرانی‌ها بلکه جهان به داشتنش می بالد.

این قطعه تلفیقی از بداهه نوازی و موسیقی از پیش نوشته و بازتاب حالت‌هایی از خشم، ترس و درد است که در تمام فراز و فرودهایش یاد و خاطره قربانیان فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه موج می‌زند.

کنسرت "شهر خاموش" پس از دو شب هنرنمایی در دیار هگمتانه به نت‌های پایانی اش می‌رسد و استاد با دوستارانش برای عکس یادگاری ژست‌های جور واجور می‌گیرد؛ حتی بی تکبر هم قد کودکان شده و در قاب تصاویر یادگاری مردم هنر دوست دیار الوند برای همیشه ثبت می‌شود.

و من در امتداد شبی خاطره ساز، درخشش موهای خاکستری این اسطوره نوازندگی وطن زیر نور صحنه را چراغ تاریکی و لذت نغمه‌های رازآمیزش را تا سپیده مزه مزه کرده و پاسخ ندانسته‌هایم را می یابم.
چرا کلهر؟ چه چیز او را اینگونه مقبول و محبوب کرده است؟ چرا ساز و آواز او مخاطب گریز نیست؟ و خارجی‌ها بیش از هموطنانش او را دوست دارند؟

کنسرت شهر خاموش استاد کیهان کلهر در همدان

گزارش از: زهرا زارعی

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha