روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: این مشکلات گاهی در بازیهای تشکیلاتی خود را نشان میدهد و گاهی هم دعوا بر سر اینکه حرف آخر را چهکسی بزند بالا میگیرد. اما همه این حرف و حدیثهایی که از درون اردوگاه اصولگرایی به گوش میرسد از یک نقطه نشات میگیرد و آن بحران رسیدن به «وحدت» است؛ سازی که هربار چند ماه مانده به انتخابات کوک میشود و اما در نهایت صدایی که از این ساز بیرون میآید آن نوایی نیست که به دل جناح راست بنشیند. این روزها هم که بازار اظهارنظرهای انتخاباتی داغ شده صحبتهای گوشه و کنار دو طیف سنتی و نواصولگرایان نشان میدهد بار دیگر همان بیماری قدیمی در حال عود کردن است.
جان بیرمق جمنا
در طول همه انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده است بهترین الگویی که اصولگرایان توانستهاند از طریق آن یک گام به وحدت نزدیک شوند الگویی است که در جریان انتخابات ۹۶ تحت عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا همان «جمنا» ارایه شد. همان تشکیلاتی که به نظر میرسید تقلیدی از ساز و کار «شورای عالی سیاستگذاری» یا «جبهه هماهنگی اصلاحطلبان» باشد. البته این سازوکار هم چندان دوامی نیاورد و به همان سرعتی که در بین اصولگرایان جایی برای خود پیدا کرد بلافاصله بعد از دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری افولش آغاز شد و کمکم به کما رفت.
حال چند ماه مانده به انتخابات مجلس یازدهم و غوغای رسیدن به کرسیهای خانه ملت اعضای باقیمانده جمنا در تلاشند تا از عطش رسیدن به وحدت در میان اصولگرایان استفاده کنند و دم مسیحایی به کالبد جمنا بدمند و آن را دوباره برای انتخابات ۹۸ آماده کنند اما آنطور که شواهد نشان میدهد گویا از دو سال پیش دیگر بازار جمنا در میان اصولگرایان خریداری ندارد و زمزمههای تشکیل شورایی دیگر به نام «شورای وحدت» این موضوع را تایید میکند. درست در همین زمان است که بار دیگر اهالی جمنا مدعی میشوند که هنوز این جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی است که پرچم وحدت جناح راست را به دست دارد؛ موضوعی که با گفتههای محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری چندان همخوانی ندارد.
باهنر که از در وحدت برای اصولگرایان وارد میشود در جریان نشست خبریاش به خبرنگاران میگوید: «زمانی که سال انتخابات فرا میرسد، توانمان باید صرف وحدت درونتشکیلاتی شود. این دوره هم هدف ما ائتلاف صد در صدی همه نیروهای اصولگراست که میزان موفقیت ما بستگی به گفتوگوها و شرایط محیطی دارد. به هر حال ۸۰ درصد توانمان صرف ایجاد تشکیلات داخلی میشود و ۲۰ درصد صرف رقابت با رقیب، البته طرف مقابل هم همینگونه است.» اما صحبتهای او فقط به مدح وحدت ختم نمیشود و پای تشکیلات تازهتاسیس برای رسیدن به متاع نیز به میان میآید؛ تشکیلاتی که هیچ نام و نشانی از جمنا در آن مشاهده نمیشود.
او میگوید: «محتوا و جنس فعالیت مشخص است و مجموعه نیروهای اصولگرا تلاش میکنند باهم کار کنند ولی در هر مقطعی میتواند نام این تشکیلات تغییر کند. تشکیلات میخواهد بزرگتر شود بنابراین نام جمنا نخواهد داشت. مجموعه جمنا هم در این تشکیلات حضور دارند ولی مجموعه فراتر از جمناست نه اینکه شعبهای از جمنا زده شود.»
دعوای اصلح پایداری و صالح سنتیها
«انتخاب اصلح»؛ این همان کلیدواژه پرکاربرد پایداریها در بزنگاه انتخابات است؛ همان کلیدواژهای که تقریباً بیشتر اختلافات اصولگرایی از آن نشات گرفته است. ائتلاف ۸+۷ یا شورای ۱۵ نفرهای که سه سال پیش زیر پرچم حدادعادل به راه افتاد تا در مقابل صفآرایی رقیبشان خودی نشان دهد دقیقاً همین کلیدواژه انتخاب اصلح بود که از سوی پایداریها مطرح و به لیستهای فرعی منتهی شد. اتفاقی که خاطره تلخ باخت ۳۰ بر هیچ را در ذهن اصولگرایان برای همیشه ثبت کرد. اما کاربرد این واژه تنها در جریان انتخابات مجلس دهم نبود که مطرح شد بلکه این موضوع در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ و انتخابات شوراهای شهر پنجم نیز کار دست اصولگرایان داد و بار دیگر آنها را در انتخابات ناکام گذاشت.
حال ۸ ماه مانده به انتخابات بار دیگر پدر معنوی جبهه پایداری فرمان انتخاباتی صادر میکند و از انتخاب اصلح حتی اگر در میان اصلاحطلبان باشد سخن میگوید. آیتالله مصباحیزدی در میان اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری میگوید: «باید بنایمان بر این باشد که افراد اصلح را بشناسیم. سهمخواهی یعنی دنیاطلبی؛ سهمخواهی چیست؟! یعنی اگر من میدانم فردی از یک گروه دیگر اصلح است، به او رای ندهم بلکه به همگروهی خود رای بدهم. اما چرا او را انتخاب نکنم؟! فردا که خودم بخواهم رای بدهم اگر به او رای ندهم چه حجتی پیش خدا دارم؟! فرض کنید حتی در بین اصلاحطلبان فردی بود که من دانستم که او اصلح از کاندیدای اصولگرا است؛ چه حجتی دارم که به او رای ندهم؟! من باید به اصلح رای بدهم.»
محمدرضا باهنر که از طیف سنتی اصولگرایان است لب به انتقاد این ادعای پایداریها میگشاید و میگوید: «من این جمله آیتالله مصباح را نشنیدهام اما او معتقد است که باید از اصلح حمایت شود حتی اگر رای نیاورد که ما موافق این موضع نیستیم؛ زیرا فعالیت سیاسی باید به نتیجه ختم شود. ما در انتخابات صالح مقبول را بر اصلح غیر مقبول ترجیح میدهیم.»
دعوای صالح و اصلح که در هر انتخابات آتش اختلاف را در اردوگاه جناح راست روشن میکند همان موضوعی است که مهدی چمران از آن به عنوان «تفقه متدینین» نام میبرد. او درباره مشکل رسیدن به وحدت به خبرآنلاین میگوید: «در کشور ما به خصوص در بین گروه متدین (اصولگرایان) این مساله بیشتر است. چون برای خودشان تفقه و اجتهاد میکنند.»
او همان حرف باهنر را درباره صالح معقول به زبانی دیگر تکرار میکند و میگوید: «مثلا لیستی به آنها میدهند و میگویند فلانیها جمع شدهاند و باهم مشورت کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند. لیست را که میخوانند آخر سر یکی از آنها میگوید من دو تا آدم میشناسم که اینها خیلی خوب هستند. میگوییم خوب هستند ولی مردم نمیشناسند و رایآوری ندارند درحالی که این پارامتر هم مهم است. میگوید وظیفهام این است که باید به آدم خوب رای بدهم، میخواهد رای بیاورد یا نیاورد. نهایتاً لیست را عوض میکند چند نفری را درمیآورد و تعدادی را جایگزین میکند. کاری که باعث میشود نه فرد مورد نظر او رای بیاورد و نه افراد درون لیست.»
دوراهی قالیباف- لاریجانی
بعد از انتخابات سال ۹۶ و ناکامی قالیباف برای سومینبار نقشآفرینی او برای انتخابات تغییر کرد و با بیانیههایش برای جوانان و مانیفست اصولگرایی در قامت لیدری برای اصولگرایان بلند شد؛ پرچمی که زمانی در دست آیتالله مهدوی کنی و حبیبالله عسگراولادی بود. اما از سوی دیگر انتخاب علی لاریجانی به عنوان یک چهره اصولگرا در راس قوه مقننه و رکورددار شدنش در طول سه دوره مجلس حکایت از آن داشت که این ظرفیت وجود دارد تا اینبار رییس مجلس محور وحدت اصولگرایان شود؛ موضوعی که طی سالهای اخیر و افزایش دلخوری راستیها کمکم به حاشیه رفت.
موضوعی که حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم آن را تایید میکند و به ایسنا میگوید: «در اینکه آقای لاریجانی چنین وضعیتی در بین نیروهای اصولگرا دارد، تردیدی نداریم. اینکه اقدام آقای قالیباف مرتبط با این مساله بوده یا هدفگیریاش در این جهت باشد، تحلیل درستی نیست.»
ترقی درباره بازی لاریجانی در انتخابات ۹۸ میگوید: اینکه لاریجانی در انتخابات ۹۸ در کدام زمین بازی کند بستگی به اصولگراهایی دارد که وارد انتخابات میشوند. اگر نیروهای انقلابی وارد صحنه شوند و گفتمان و صحنه را به دست بگیرند، طبیعتاً این افراد که شدت عملشان در مواضع انقلابی بالاتر است، میلی به آقای لاریجانی ندارند اما اگر مجموعهای از قشر خاکستری اکثریت را در مجلس به دست بگیرند، موضع آقای لاریجانی که همیشه حرکت روی یال است، بیشتر زمینه پیدا میکند بنابراین به این بستگی دارد که کدام یک از جریانهای سیاسی که اکنون آرایش انتخاباتی میگیرند، بتوانند رای بیشتری از مردم بگیرند و کدامیک بتوانند گفتمان خود را بهتر جا بیندازند، این امر به چند ماه آینده بستگی دارد.
نظر شما