روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: طبق برآوردهای موجود حدود ۵۰ درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعی مانند فقر، سواد، وضعیت مسکن، شغل و میزان رعایت حقوق زنان بستگی دارد که تحت عنوان «عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت» مورد ارزیابی قرار میگیرند. سن امید به زندگی در ایران برای زنان ۷۹.۴ و برای مردان ۷۵.۵ سال است. اما اینکه واقعاً تنها این مساله تأثیرگذار است یا عوامل دیگری نیز در این ماجرا دخیل هستند را حسین نوری نیا توضیح میدهد.
این پژوهشگر اجتماعی در این رابطه به «آرمان» میگوید: امید به زندگی یک شاخص تأیید شده است و در تمام دنیا با یک معنی به کار میرود و آن هم طول عمر است. هر قدر طول عمر مردم جامعهای بالاتر رود، شاخص امید زندگی در آن جامعه بیشتر میشود.
او درباره علل افزایش امید به زندگی در جوامع مختلف میگوید: امید به زندگی عمدتاً با شاخصهای بهداشتی و درمانی ارتباط دارد اما صرف این شاخصها در افزایش امید به زندگی در یک جامعه مؤثر نیست. شاخصهای دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که وجود آنها میتواند این شاخص را افزایش دهد. در میان این شاخصها شاید یکی از اصلیترین و مهمترین آنها را سطح سواد مردم سرزمین دانست، عواملی که ارمغان خیلی از چیزها است.
این پژوهشگر اجتماعی در این رابطه میگوید: سطح سواد هر چقدر در جامعهای بالا رود چون به واسطه مطالعه و آموختههای افراد، آگاهیهای بهداشتی و درمانی و توجه به سلامت و درمان افزایش مییابد و مهمتر میشود، افراد جامعه حاضرند هزینه مالی و زمانی بیشتری برای حفظ سلامتیشان بدهند، درنتیجه امید به زندگی هم در آنها افزایش پیدا میکند.تغذیه اما دومین شاخص در این گروه به حساب میآید، معیاری که رابطه مستقیم با سواد و سلامت افراد دارد.
حسین نوری نیا میگوید: نوع تغذیه ارتباط خیلی نزدیک با سطح سواد و تحصیلات، درآمد و هزینه خانوار، از نظر کافیبودن و سالمبودن مواد غذایی مؤثر در امید به زندگی است. بهعنوان مثال جامعهای که در آن غذای سالم تولید میشود و حتی در تولیدات کشاورزی دقت میشود که از سموم کمتر استفاده شود، مواد غذایی تولید میشود که در مجموع روی سلامت افراد تأثیر میگذارد.
سلامت روانی جامعه
نوع ارتباطات اجتماعی نیز در افزایش آمار امید به زندگی بسیار مؤثر است و هر قدر سرمایه اجتماعی گستردهتر باشد بیشتر در سلامت روانی افراد تأثیر میگذارد و بخشی از آسیبهای روانی و روحی را کاهش میدهد. او ادامه میدهد: میدانید که بخش قابل توجهی از بیماریها، بیماریهای روان تنی هستند، بیماریهایی که ناشی از تنش و فشار عصبی جامعه امروز شکل گرفتهاند. فشارهایی که برمی گردد به وضعیت اقتصادی، اشتغال، پوشش بیمهای افراد و ناثباتی آنها در جامعه.
آرامش خاطر در برابر سختیها
اعتقادات مذهبی نیز در این زمینه تأثیرگذار است چون نوعی آرامش خاطر را به انسان در برابر سختیها و مشکلات زندگی میدهد. از همین رو هر چقدر انسان از لحاظ درونی قویتر و غنیتر باشد، ظرفیتش در مقابل شرایط هم تقویت میشود.
پژوهشگر اجتماعی در این خصوص میگوید: این مساله را میتوان در سطح عامتر دید. جامعه هر چقدر از نظر باور، نه به لحاظ شکل و فرم، قویتر باشد جامعه کمتر با مسائل حاد برخورد میکند. نبود اعتقادات باعث میشود انواع و اقسام آسیبهای روانی و حتی آسیبهای اجتماعی در افراد و جامعه به وجود آید. در مجموع اگر کیفیت زندگی در جامعهای رشد پیدا کند، امید به زندگی هم در آن جامعه رشد پیدا میکند.
محرومیت و امیدهای پایین به زندگی
امید به زندگی همانطور که در کشورهای مختلف متفاوت است در استانها و شهرهای مختلف هم فرق میکند. حتی در یک شهر امید زندگی ساکنین مناطق بالای شهر با پایین شهر فرق دارد. طبق اطلاعاتی که در چند سال گذشته اعلام شد استان تهران و گیلان، بالاترین شاخص امید به زندگی را دارند و استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و خراسان جنوبی کمترین سطح امید به زندگی را داشتهاند.
یک جامعهشناس و رفتارشناس در رابطه با کاهش شاخص امید به زندگی در این استانها میگوید: استانهایی مانند خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان به خاطر خشکسالی، دور افتادهبودن و داشتن مناطق محروم، شاخص امید به زندگیشان به نسبت استانهای دیگر کمتر است.
حسین باهر خاطرنشان میکند: این استانها ۲۰ سال است که با خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند و قناتها و چشمههای استانها خشک شدهاند. خشکسالی با خودش کسادی در کشاورزی و دامداری را آورده است. رهاورد این کسادی، بیکاری و مشکلات مالی مردم این سرزمینها است. از طرفی خشکسالی و مسائل نامناسب اقتصادی همراه با مشکلات بهداشتی و درمانی برای مردم آن منطقه است. نامناسببودن شرایط اقتصادی و اجتماعی باعث بروز بیماریهای روحی و روانی در بین مردم میشود.
شرایط وخیم و بحرانی
او معتقد است: مردم بعضی از نواحی کشور بیشتر از سایر نواحی عمر میکنند، مثلاً عمر مردم شمال کشور از عمر جنوبیها بیشتر است و عمر روستانشینان از شهرنشینان بیشتر است. طول عمر مردم کشورهای سرد و سبز، بهطور متوسط، بیشتر از طول عمر مردم کشورهای گرم و خشک است. علت این طول عمرها را میتوان در این موارد دید. همدلی با طبیعت عمر را طولانی میکند. مانند خواب طبیعی، غذای طبیعی، هوای طبیعی، ساعت کار طبیعی. بهداشت تأثیر زیادی در سلامت مادی و معنوی فرد و در نتیجه طول عمر او دارد. برقراری امنیت و تامینهای مختلف اعم از اجتماعی و سنتی و خانوادگی و بازنشستگی و از همه مهمتر نداشتن دغدغههای خودی و خانوادگی و… است. برای برخورداری از متوسط عمر بالا و در عین حال والا، یعنی طول عمر با سلامت و امنیت، داشتن زندگی حتی الامکان طبیعی، سازگاری با زندگی و اتفاقاتی که در آن رخ میدهد و همینطور شکوفاسازی استعدادهای فردی ضروری است.
شرایط در کشورهای همسایه
باهر تصریح کرد: این موضوع را حتی میتوان در مقایسه با کشورهای دیگر دید. افغانستان، کشوری است همجوار کشور ما، اما شاخص امید زندگی مردم این سرزمین حدود ۵۴ سال است. تفاوت شاخص افغانستان با ایران حدود ۱۸ سال است که رقمی قابل توجه است. علت را که جویا شویم باز هم برمیگردد به همان فرمولهای قبلی، بیماریها، سطح پایین بهداشت، نبود واکسیناسیون و … که سطح شاخص امید به زندگی و طول عمر در این کشور را کم کرده است.
نظر شما