۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۸:۵۳
کد خبر: 83386002
T T
۰ نفر

همخانه خانم نیازمندم

۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۸:۵۳
کد خبر: 83386002
همخانه خانم نیازمندم

تهران – ایرنا – آگهی داده نیازمند همخانه است؛ تماس می‌گیریم، مردی گوشی را بر می‌دارد و می‌گوید: همخانه خانم می‌خواهم و نیاز هم نیست اجاره بپردازد، فقط ... .

دیگر آگهی‌دهنده همخانه روی یکی از سایت‌های پرمخاطب نیازمندی‌ها، مشخصات هم تعیین کرده است: به خانمی ترجیحاً تحصیلکرده، کدبانو، مهربان، خوش‌اخلاق و خوش‌سلیقه نیازمندیم.

وقتی در تماس تلفنی از یکی از آگهی‌دهندگان می‌پرسیم چه شرایط دیگری نیاز است می‌گوید: شرط خاصی لازم نیست ماهی ۲۰ هزار تومان اجاره است که اگر خواستی آن را هم نده.

این افراد در توجیه درخواستشان اینچنین پاسخ‌هایی نیز ارائه کردند: نمی‌توانم با آقا کنار بیایم؛ به یک دوست و همدم نیاز دارم؛ حاضرم حتی برای ارضای نیازها غیر از تأمین محل اسکان، پول هم بدهم.

پاسخ یکی از این افراد با دیگران متفاوت و نشان‌دهنده کاری «سازمان‌یافته» بود زیرا اینچنین توضیح داد: «من خودم دوستِ‌دختر دارم، همخانه را برای تأمین نیازهایم نمی‌خواهم اما کاری را شروع کرده‌ام، اگر بخواهی می‌توانی روزها همینجا استراحت کنی، بالاخره برای مخارج روزمره‌ات به پول هم نیاز داری دیگر.»

بررسی‌ها لابه‌لای آگهی‌های نیازمندی‌ها نشان می‌دهد که تعداد این دست آگهی‌ها از نظر فراوانی خیلی زیاد نیست اما خبرنگار ایرنا که چندروز روی این موضوع وقت گذاشت موفق شد با چند آقا که آگهی نیازمندی به همخانه خانم داده بودند صحبت کند؛ مردانی که یا دنبال تأمین نیازهای خودشان بودند یا می‌خواستند از این طریق برای خود و همخانه‌شان - به زعم خودشان- درآمدی کسب کنند.

بعضی‌ها هم مدعی بودند که در درس خواندن به همخانه‌شان کمک می‌کنند و مراقب هستند خانواده همخانه مورد نظر هم از موضوع مطلع نشود.

یکی از این افراد هم گفت: در صورتی که از همخانه‌ام خوشم بیاید حاضرم همه هزینه‌های زندگی‌اش را تأمین کنم تنها به این شرط که مطالبه ازدواج نداشته باشد.

مبتذل‌ترین همدم عاطفی

در حالی از رواج اینچنین پدیده‌هایی در جامعه سخن می‌گوئیم و راحت یک مرد، تقاضا برای همخانه خانم در فضاهای ارتباطی آگهی می‌کند که کارشناسان از این نوع ارتباط به عنوان مبتذل‌ترین همدلی عاطفی یاد می‌کنند و هشدار می‌دهند که مسئولان باید به‌موقع اینچنین پدیده‌هایی را ببینند و سیاستگذاری لازم هم برای تحکیم بنیان خانواده انجام دهند.

پریناز مختاری جامعه‌شناس در گفت و گو با خبرنگار ایرنا این رفتار را مبتذل‌ترین روش برای یافتن یک همدم عاطفی می‌داند و می‌گوید: بخشی از علت این موضوع به احساس نیاز عاطفی افراد که نمی‌توانند در شرایط و امکان درست به آن پاسخ دهند بر می‌گردد.

پریناز مختاری جامعه‌شناس در گفت وگو با خبرنگار ایرنا این رفتار را مبتذل‌ترین روش برای یافتن یک همدم عاطفی می‌داند و می‌گوید: بخشی از علت این موضوع به احساس نیاز عاطفی افراد که نمی‌توانند در شرایط و امکان درست به آن پاسخ دهند بر می‌گردد.

وی ادامه می‌دهد: آنچنان پیدا کردن یک همدم عاطفی سخت شده است که فرد به هر راهی رجوع می‌کند و ترجیح می‌دهد که به مبتذل‌ترین حالت آن دست به کار شود.

مختاری این موضوع را هم مطرح می‌کند که اطمینان طرفین به همدیگر آنچنان از بین رفته که فرد ترجیح می‌دهد به این شیوه زندگی و رابطه تن دهد.

زیر پوست شهر

روح‌الله فلاحی گیلان یکی دیگر از جامعه‌شناسان به شکل‌گیری آهسته چنین پدیده‌ای زیر پوست شهر به مرور زمان اشاره می‌کند و می‌گوید: نخستین موضوع این است که نتوانسته‌ایم نیازهای افراد را برآورده کنیم، شرایط جدید موقعیتی را به وجود آورده که خانواده و دولت نمی‌توانند جواب دهند، خود فرد دست به کار می‌شود و کوشش و خطا می‌کند.

وی می‌افزاید: این کوشش در قالب ابتذال شکل پیدا می‌کند، می‌تواند به یک بحران روحی و روانی تبدیل شود و نیز عنوان یک ناهنجاری شکل گیرد.

فلاحی در پاسخ به خبرنگار ایرنا درباره علت‌ها و ریشه‌های چنین پدیده‌هایی توضیح می‌دهد: مشکل از جایی شروع شد که نتوانستیم برای شرایط جدید یک‌سری فرهنگ‌ها، قوانین و مسائل حقوقی تعیین کنیم و اجازه دادیم که جامعه خودش در مورد آن تصمیم بگیرد.

این جامعه‌شناس معتقد است که وقتی سن ازدواج بالا رفت خیلی‌ها آن را امری طبیعی تلقی کردند اما نتوانستند خلاء‌های ایجاد شده در این زمینه را تکمیل کنند، وقتی ما نتوانستیم آن را پُر کنیم دیگران آن را پر کردند و در نهایت به این منجر شد که فرد به نوعی سیالیت (بی ثباتی) در عشق خود برسد.

وی با بیان اینکه اکنون برخی افراد به هیچ عنوان به دنبال تعهد و مسئولیت‌پذیری نیستند، اعلام می‌کند: اکنون بعضی جوانان دنبال فضایی هستند که چند صباحی را با یکدیگر سر کنند، این محصول را می‌توان در کلانشهرها و شهرهای بزرگ مشاهده کرد، پدیده‌ای که شاید در جوامع کوچک و سنتی کمتر مشهود باشد.

به گفته فلاحی در کلانشهری مثل تهران کسی به خود اجازه دخالت در زندگی دیگری را نمی‌دهد و نظارتی که در یک شهر کوچک و سنتی وجود دارد، در شهر بزرگی مانند تهران وجود ندارد.

این جامعه‌شناس بحث مالی را هم یکی از بسترهای شکل‌گیری چنین پدیده‌هایی تلقی می‌کند و می‌گوید: در همخانگی بخشی از هزینه‌های زندگی تقسیم می‌شود، فرد یک شریک مالی دارد که می‌تواند در کنار کاهش فشار مالی، بخشی از نیاز عاطفی و جنسی خود را با وی تأمین کند.

بحران عاطفی را دریابیم

فلاحی به وجود بحران عاطفی در جامعه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: در یک کلانشهر به خاطر «اتمیزه شدن» (فشرده شدن) امیال عاطفی و از بین رفتن نظام خانواده، افراد تک و تنها هستند و بشدت دنبال یک همدم و همراه می‌گردند.

وی اضافه می‌کند که این خلاء را سازمان‌های مردم‌نهاد یا گروه‌های همسالان و همدم می‌توانند تکمیل کنند، نهادهایی که نباید دنبال اهداف سیاسی باشند و بخشی از فعالیت‌های آنان می‌تواند مربوط به همین تأمین نیازهای عاطفی افراد باشد.

این جامعه‌شناس موضوع همخانه را بحثی در مورد شکل‌گیری تغییری در متن اجتماع می‌خواند و معتقد است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، چنین پدیده‌ای در حال شکل گیری است و اکنون باید دنبال راهکار مدیریت آن بود.

وی تاکید دارد که باید نشست، صحبت کرد و به یک اجماع‌نظر بر سر خوب این تغییرات اجتماعی رسید اما مبتنی بر ارزش‌های حاکم بر جامعه ما این تغییرات، مثبت نیست و باید در مقابل آن یک نگاه درست شکل گیرد.

فلاحی با طرح این موضوع که بسیاری از مسئولان متولی نمی‌دانند که چه اقدامی باید انجام دهند، تصریح می‌کند: در حالی که ما نمی‌دانیم چگونه باید ارزش‌های جامعه را حفظ کنیم و در برابر چنین پدیده‌هایی چه رفتاری داشته باشیم، طرف مقابل به شکل آرام و حساب شده می‌داند که چه باید کرد و چگونه ارزش‌های جامعه ایرانی را متزلزل ساخت.

نشانه‌های بحران اخلاقی

یک جامعه شناس دیگر چنین پدیده‌هایی را نشانه‌هایی از یک بحران اخلاقی اعلام می‌کند؛ «کامل دلپسند» با این جمله ادامه می‌دهد که اساساً در جامعه ما، مسائل اجتماعی بیشتر زیر پوست شهری است تا آن مسائلی که عریان و آشکار که با آن درگیر هستیم.

وی می‌افزاید: هر از گاهی زائده‌هایی از این مسائل بیرون می‌آید و این دقیقاً نشانه‌هایی از یک بحران اخلاقی را نشان می‌دهد؛ در جامعه‌ای که سه میلیون نفر تجرد قطعی، بیشترین میزان جوانان بلاتکلیف، سه میلیون زن سرپرست خانوار و افراد آسیب دیده از مرگ‌های ناگهانی دارد و نیازهای عاطفی و جنسی کنشگران در چارچوب اخلاقی، مذهبی و فکری پاسخ داده نمی‌شود، چنین پدیده‌هایی را می‌توان مشاهده کرد.

به گفته دلپسند در چنین جامعه‌ای کسی که به دنبال همخانه می‌گردد، فردی است که هیچ داشته‌ای ندارد و تنها راه رفع نیاز جنسی و عاطفی را طرح چنین درخواست‌هایی می‌داند.

این جامعه شناس اضافه می‌کند: بسیاری از همین کنشگران دچار مشکل اخلاقی هستند، کسی ویلای شخصی دارد، دیگری خانه دوم تدارک می‌بیند و شخصی هم نیازش را در ماشینش رفع می‌کند.

وی با بیان اینکه دوره‌ای داشتیم که روابط دختر و پسر یک ناهنجاری محسوب می‌شد، اعلام می‌کند: اکنون شاهد این موضوع هستیم که فرد براحتی اعلام می‌کند که به دنبال همخانه با جنس مخالف است.

این جامعه شناس در ادامه با استفاده از تعبیر «زگیل اجتماعی» که از زیر پوست شهر بروز پیدا می‌کند می‌افزاید: این پدیده ناشی از بحران اخلاقی و جنسی است که در جامعه وجود دارد و بخشی از آن هم به ساختار بلاتکلیفی جنسی و عاطفی جوانان بر می‌گردد.

وی با بیان اینکه وجود درصدی از جرایم اخلاقی مساله خاصی در جامعه محسوب نمی‌شود، می‌افزاید: این موضوع زمانی می‌تواند مساله‌ساز باشد که خیل عظیمی از افراد دچار چنین مشکلی باشند.

دلپسند اضافه می‌کند: بسیاری از همین کنشگران دچار مشکل اخلاقی هستند، کسی ویلای شخصی دارد، دیگری خانه دوم تدارک می بیند و شخصی هم نیازش را در ماشینش رفع می‌کند.

وقتی تقاضا موجود باشد

دلپسند این موضوع را هم مطرح می‌کند که اگر کالایی برای عرضه نباشد، تقاضا و مشتری نیز نخواهد بود از همین رو در این مساله اجتماعی نیز باید متوجه بود که اگر کسی پاسخی به تقاضای همخانه ندهد، درخواست و تبلیغی هم شکل نمی‌گیرد.

این جامعه شناس بر لزوم ایجاد جریان گفت و گو در باب مسائل اجتماعی در جامعه تاکید می‌کند و با صراحت می‌گوید: اکنون معضلات اصلی جامعه موضوعاتی مانند مسائل پنهانی است که همه از آن خبر دارند اما راهی برای رفع آنها در پیش نمی‌گیرند.

وی خواستار ورود جامعه دانشگاهی برای بررسی و گفت و گو با کنشگران بر سر این مسائل می‌شود و تاکید می‌کند: بدون مطالعه جامعه شناسان و گفت و گو با گنشگران دارای تجربه در این زمینه نمی‌توان برای رفع چنین موضوعاتی راهکاری ارائه کرد.

زنانِ قربانی

دلپسند با تاکید بر اینکه زنان در این روند بیشترین آسیب را می‌بینند، می‌افزاید: در این پدیده به زنان نگاه ابزاری و رفع نیازی می‌شود و پس از مدتی رهاشدگی، بیشترین آسیب را بر روح و روان زنان وارد می‌کند.

این جامعه‌شناس می‌گوید: حتی در مساله ازدواج سفید که در آن بی‌تعهدی و بی‌مسئولیتی وجود دارد، تنها آسیب‌پذیران اجتماعی زنان هستند و به همین دلیل، تا زمانی که این واقعیت را به عنوان مسائل پنهان زندگی روزمره نشناسیم و گفت و گو نکنیم، نمی‌شود برای آن راه حلی پیدا کرد.

وی پدیده همخانگی را شکل فقیرانه و حداقلی‌ای از ازدواج سفید بر می‌شمارد و ادامه می‌دهد: متأسفانه با واقعیتی دست به گریبان هستیم که همه مسئولان با تاخر ارتباطی، فکری و زمانی با آن درگیر می‌شوند، موضوع اتفاق می‌افتد و دو تا سه سال زمان می‌برد تا مسئولان متوجه وجود چنین مسائلی شوند و حتی پس از فهم آن نیز از شایستگان دارای توانمندی استفاده نمی‌کنند.

دلپسند چنین موضوعی را مسأله‌ای حل شده در جامعه غربی می‌داند و اظهار می‌دارد که برای تمامی این مسائل راه حل اجتماعی وجود دارد، نه راهکار سیاسی، فردی و روانشناسانه؛ بلکه باید متوجه بود که چنین پدیده‌ای متأثر از کل اتفاقات جامعه است.

این جامعه شناس اضافه می‌کند: تا زمانی که ما در چند مرحله برای شناخت، پذیرش و رفع به‌موقع مساله احساس نیاز نکنیم، اتفاقی برای برطرف سازی یا مواجهه با چنین پدیده‌ای رخ نمی‌دهد.

وی ادامه می‌دهد: زمانی که این موضوع مطرح می‌شود، رسانه‌ها در مورد آن صحبت می‌کنند؛ امکان ندارد جامعه‌ای بدون جرم و مشکل وجود داشته باشد اما به تأخیر انداختن طرح و حل کردن آن به جای رفع آن، مشکل را گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌کند.

دلپسند تاکید دارد که پذیرش واقعیت اجتماعی، ایجاد امکان گفت و گو و به تأخیر نیانداختن سیاستگذاری در این زمینه، مسائل اجتماعی را برطرف می‌سازد.

به گزارش ایرنا با همه این صحبت‌ها، زیر پوست شهر توفانی در حال وقوع است که کسی یا جرأت سخن آشکار گفتن در مورد آن را ندارد یا نمی‌خواهد چنین موضوعی را بپذیرد و نیز یا خود با آن درگیر است.

به باور کارشناسان، چنین پدیده‌ای بیش از هر موضوعی نهاد خانواده و تحکیم آن را نشانه رفته است اما اینکه چه زمانی و چگونه با آن باید مواجه شد و آن را برطرف ساخت، بحثی است که در سرعت دادن به روند آن جای هیچ تردیدی نیست.

تهرام /۳۰۰۱/ ۱۰۰۸

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha