به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، پس از انتخابات پارلمان اروپا که اوایل خردادماه برگزار شد، از چهره های جدید اتحادیه و مقامات آن رونمایی شد. در این میان، نامزدی دو زن سیاستمدار یعنی «اوزولا فون درلاین» وزیر دفاع آلمان برای ریاست کمیسیون اروپا و «کریستین لاگارد» رئیس صندوق بین المللی پول جهت مدیریت بانک مرکزی اروپا مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
جوزف بورل وزیر امور خارجه اسپانیا که سابقه بیش از دو سال ریاست پارلمان اروپا را برعهده دارد نیز نامزد اصلی تصدی نمایندگی عالی اتحادیه اروپا برای سیاست خارجی و امنیتی است و انتظار می رود از اول نوامبر (دهم آبان ماه) جایگزین «فدریکا موگرینی» شود.
جابجایی این دو دیپلمات برجسته اروپایی در حالی صورت میگیرد که یکی از مهمترین پروژههای دیپلماتیک دوره فعالیت موگرینی یعنی توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران و ۱+۵ به سمت اغما پیش می رود و بورل با ماموریت دشوار احیای برجام مواجه است.
در حالی که موگرینی و دیگر رهبران و دیپلماتهای قاره سبز از توافق هستهای پرستیژ یک اروپای موثر، مستقل و قدرتمند در معادلات بین المللی را می جستند، سرنوشت برجام به گونهای دیگر رقم خورد. «دونالد ترامپ» از برجام خارج شد و تحریمهایی بی سابقه را علیه ایران اعمال کرد، تهران تصمیم به کاهش گام به گام تعهدات برجامی گرفت که این خود ناشی از ناتوانی اروپاییها در عمل به تعهدات هستهای بود.
به عبارتی دیگر مواجهه اروپاییها با یک دولتمرد نامتعارف و هنجارستیز در کاخ سفید بزرگترین محک برای منزلت اتحادیه بود و نشان داد هنوز کُمیت اروپاییها برای تبدیل شدن به یک قطب کارساز در سلسله مراتب بین المللی لنگ میزند.
علاوه بر خروج آمریکا از برجام، مهمترین چالشهای دوره ریاست موگرینی بر دستگاه دیپلماسی اتحادیه را میتوان تداوم رویارویی اروپاییها با روسیه، شکل گیری تقابل اروپایی- آمریکایی در دوره «دونالد ترامپ» بر سر شراکت اقتصادی، نظامی و تعهدات مربوط به سازمانهای بین المللی و نیز خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برشمرد که انتظار می رود کارنامه بورل را نیز از خود متاثر سازد.
در بررسی کارنامه مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی پنج سال گذشته باید گفت که این کارنامه را میتوان به دو دوره متفاوت قبل و بعد از راهیابی ترامپ به کاخ سفید تقسیم کرد.
تا پیش از راهیابی ترامپ به کاخ سفید، موگرینی به واسطه حضور دولتمردانی هنجارپذیر و طرفدار چانه زنی در واشنگتن دشواریهای چندانی را پیش رو نمیدید. دولت «باراک اوباما» خود خواستار دستیابی به توافق با ایران بود، بر سر بحران اوکراین و تقابل با روسیه با اروپاییها همداستان بود و در مورد «برگزیت» ترجیح داد سکوت اختیار کند و تصریح دارد نسبت به برگزیت نباید زیاد حساسیت به خرج داد.
ترامپ اما با خروج از برجام عملاً حیثیت اتحادیه اروپا را به چالش کشیده است، بارها نشان داده شیفته روسیه و شخص رئیس جمهوری این کشور است و برگزیت را بهترین انتخاب برای انگلیسیها میداند. وی عملاً ایدههای لیبرالیستی از جمله تقویت حقوق و سازمانهای بین المللی را زیر پا نهاده و اروپاییها را هم از رویکردهای طلبکارانه خود بی نصیب نگذاشته است.
برای ترامپ گویا شرکای اروپایی و متحدان عربی با هم تفاوت چندانی ندارند. دولت ترامپ صراحتاً اعلام کرده همه شریکانش باید هزینههای دفاعی و امنیتیشان را از جیب خود بپردازند و وضعیت تعرفهها در روابط تجاری به سود آمریکا دگرگون شود.
دیپلماتهای اروپایی مانند بورل بارها نگاه انتقادآمیزشان در مورد رویکردهای یکجانبه گرایانه و باج گیرانه ترامپ را علنی ساختهاند. از جمله اینکه سکاندار آتی دیپلماسی اتحادیه اروپا سیاستهای براندازانه واشنگتن در قبال ونزوئلا را به رفتارهای کابوی مآبانه تشبیه کرده است.
بورل اخیراً هم به ماجرای توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق واکنش نشان داده و گفته است این اقدام که از سوی انگلیسیها به درخواست آمریکا انجام گرفته مورد اعتراض اسپانیا است.
ورای این موضع گیری ها، آنچه شاخک صهیونیستها و آمریکاییها را در مورد بورل جنبانده، اظهارنظرهای وی در مورد ایران و رویکردهای منتقدانهاش نسبت به رژیم اشغالگر قدس است.
هر چند پیش از بورل، موگرینی نیز بارها از تداوم شهرک سازی صهیونیستها در اراضی اشغالی انتقاد و آن را محکوم کرده بود اما وزیر امور خارجه اسپانیا عملاً یک دیپلمات منتقد سیاستهای تجاوزکارانه تل آویو شناخته میشود. وی در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به تشریح دستاوردهای ایران طی چهار دهه پرداخته و با این جمله که «دنیا باید با آرزوی ایران برای نابودی اسرائیل کنار بیاید» واکنشهای بسیاری را برانگیخته بود. برای همین برخی در تل آویو میگویند در دوره تصدی بورل در راس دستگاه دیپلماسی اروپا باید حسرت سالهای حضور موگرینی را خورد.
از زمان اصلاح ساختارها در اتحادیه اروپا یعنی از بیست سال پیش تاکنون چهار نفر مسوولیت سیاست خارجی اتحادیه را برعهده داشتهاند؛ «خاویر سولانا» اسپانیایی که تا سال ۲۰۰۹ و به مدت ۱۰ سال نماینده دیپلماسی اروپایی بود. مهمترین نقطه کارنامه دیپلماتیک وی در قبال ایران صدور «بیانیه سعدآباد» در سال ۲۰۰۳ (مهرماه ۱۳۸۲) بود که توافقی هستهای بین ایران و تروییکای اروپایی به شمار میرفت.
روی کار آمدن «محمود احمدی نژاد» و پیش از آن کارشکنیهای دولت «جورج بوش» پسر این توافق را بلااثر کرد و پس از شروع مجدد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، بارها بین سولانا و «علی لاریجانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی کشورمان دیدارهایی برگزار شد؛ مذاکراتی که بر اساسی برخی گفته ها در آستانه ثمربخشی با موضع گیری های احمدی نژاد و سپس کنار رفتن لاریجانی متوقف و تنشها در مناسبات ایران و غرب تشدید شد.
پس از سولانا و با تقویت جایگاه و نقش نماینده عالی اروپا در سیاست خارجی و امنیتی، «کاترین اشتون» انگلیسی جایگزین وی شد؛ دیپلماتی که بارها عکسهای یادگاریش با «سعید جلیلی» جانشین لاریجانی از مذاکرات مختلف منتشر شد ولی تا جابجایی دولت در تهران کاری از پیش نبرد. رفتارهای اشتون در مقاطعی حتی مورد اعتراض جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت از جمله دیدارهای حساسیت برانگیز وی با خانواده برخی زندانیان و فعالان مدنی محکوم باعث شد سخنگوی وزارت امور خارجه در اواخر سال ۹۲ وی را به برخورد گزینشی با مقوله حقوق بشر متهم سازد.
موگرینی ایتالیایی جانشین اشتون، آشنا با مبانی سیاست و حکومت و نیز مذهب در خاورمیانه همچنان که گفته شد موفقیت چشمگیری را در برجام به دست آورد اما برای وی ورق برگشت و احتمال قریب به یقین جای خود را به لاتین زبان دیگر اتحادیه میدهد تا شاید بتواند دیپلماسی معلق اروپایی را به کرانهای از ثبات برساند.
در دورهای که ترامپ بخش مهمی از دیپلماسی خود را از طریق رسانه و تبلیغات پیش میبرد، بورل با مواضع خاص و منتقدانه خود شاید بتواند پاسخهای قاطعتری را از بروکسل روانه واشنگتن سازد هر چند بسیاری میگویند تصمیمات اصلی اروپا را رهبران واحدهای ملی عضو اتحادیه میگیرند و مسوول سیاست خارجی را نمیتوان دارای توانی بالاتر از هماهنگ کنندگی این تصمیمات دانست.
نظر شما