شهید غلام بهمنی تختی دوم شهریور ۱۳۴۴ در روستای چاهستان از توابع شهرستان بندرعباس به دنیا آمد.
او در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد و با دسترنج و نان کشاورزی بزرگ شد.
یادگار ابراهیم و فاطمه در حالی که یک دانشآموز بود و تا سوم راهنمایی به ادامه تحصیل پرداخت، بهعنوان بسیجی برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد و راهی جبهههای جنگ شد.
این دانشآموز جبهههای جنگ در حالی که شور جنگیدن با دشمن و دفاع از کشورش را در سر داشت، تنها ۱۸ سال از عمرش میگذشت که پنجم آبان سال ۶۲ در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن، آسمانی شد.
پیکر این شهید دانشآموز به هرمزگان برگشت و در روستای خودش (چاهستان) به خاک سپرده شد.
شهید غلام بهمنی تختی نوشتن وصیتنامه را با آیه ۱۶۹ سوره آلعمران، آغاز کرده و در بخشی از وصیتنامهاش آورده است: برادران عزیزم موسی و عباس از روی شما خجالت میکشم که چه زحمتها که شما برایم کشیدید و من لایق آن نبودم که برایم انجام دهید.
وی از برادرانش تقاضای بخشش و طلب دعا کرده و ادامه داده است: متأسفانه در برابر آنهمه خوبیها که به من کردید من چه بدیها به شما کردم و نتوانستم در برابر خدمتهای شما جوابگو باشم.
شهید بهمنی تختی اضافه کردهاست: من به عنوان فرزند کوچکی به عنوان مشتی در برابر خروار که البته من لایق این نیستم که به شما بفهمانم چون که شما همه چیز را به من آموختید.
وی در این وصیتنامه تقاضا کردهاست که همیشه طرفدار ولایت فقیه باشید که تنها راه نجات و پیروزی اسلام است.
این شهید دانشآموز در پایان از پدر و مادر و اقوام خود خواستهاست که برایش گریه و زاری نکنند بلکه برایش شادی کنند و نگذارند که دشمنان با دیدن گریه و زاری شما خوشحال شده و با گریه و زاری کردن خانواده جشن شادی دشمنان باشد.
۹۸۸۷/۶۰۴۸
نظر شما