به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، خانه کاریکاتور ایران که بیش از دو دهه پیش (در سال ۱۳۷۵) توسط شهرداری تهران (زیرمجموعه سازمان فرهنگی هنری) بنیانگذاری شده، نهادی تخصصی برای کاریکاتور است؛ نهادی که با هدف مهارتآموزی و سازماندهی کاریکاتور و کارتون (یا پویانمایی (و پشتیبانی از کاریکاتوریستها و علاقهمندان کاریکاتور و معرفی آثار آنان در ایران و جهان فعالیت خود را آغاز کرد؛ و به سرعت تبدیل به مرکز اصلی کاریکاتور ایران شد.
در معرفی ویکی پدیا از این مرکز آمده است: از جمله فعالیتهای خانه کاریکاتور ایران برگزاری کلاسهای آموزش و نمایشگاههای کاریکاتور است. مدیر و مؤسس این مرکز «حسن عوض وردی» معاون اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه ۳ تهران بود و در سال ۱۳۷۷ یکی از کارکنان روزنامه کیهان به مدیریت آن گمارده شد. آرم این خانه توسط «حسین خسروجردی» طراحی شده است. افتتاح این خانه با حضور دکتر حسن حبیبی / گل آقا و جمعی از کاریکاتوریستهای بنام کشور توسط «غلامحسین کرباسچی» شهردار تهران صورت گرفت. خانه کاریکاتور ایران با همکاری مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به برگزاری نمایشگاه دوسالانه کاریکاتور تهران میکند و خانه کاریکاتور ایران دبیرخانه دائمی این نمایشگاه است.
لازم به ذکر است که خانه کاریکاتور دو سال است که به حالت تعطیل درآمده و این دغدغه را برای اصحاب رسانه و علاقه مندان به این هنر ایجاد کرده است تا نسبت به وضعیت این نهاد و این هنر ابراز نگرانی کنند.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی پژوهشگر ایرنا با «محمود محمد تبریزی» نقاش و کاریکاتوریست مستقل است. تبریزی که سالها سابقه فعالیت در عرصه کاریکاتور و نقاشی را به صورت حرفهای در کارنامه دارد، ضمن انتقاد از وضعیت کاریکاتور کشور، شرایط این هنر را تأسف برانگیز و درگیر شکلی از مافیا خواند.
محمد تبریزی در ابتدا و با اشاره به شرایط کاری خودش بیان داشت: از زمانی که در کاریکاتور با مافیا روبرو شدم، احساس کردم در فضای کاریکاتور ایران، جایی برای حضور من نیست. تصمیم گرفتم که به سمت نقاشی بیایم و وقتی سمت نقاشی آمدم هیچ جایی شرکت نکردم نه در دو سالانه ای شرکت کردم و نه با خانه هنرمندان، حوزه هنری و با هیچ جایی کار نکردم؛ بعدها نقاش فدراسیون فوتبال شدم، توانستم مجله داشته باشم و در مسابقات بزرگی هم شرکت کنم و رتبه اول و دوم را بیاورم؛ اگر امروز کاری انجام میدهم یا نقاشی ای را میفروشم خیلی مستقل است و برای فوتبالیستها یا باشگاههای سراسر دنیا است.
این کاریکاتوریست در ادامه و در تشریح معضلاتی که پیرامون کاریکاتور در ایران وجود دارد بیان داشت: در کاریکاتور ایران چند باند و یک سری از آدمهایی را داریم که این افراد توانایی بالقوه ای در گرفتن و برگزاری جشنوارهها دارند. به واسطه سابقه و یا هرچیزی که دارند، خیلی راحت میتوانند جشنواره بگیرند و نهادها و ارگانهای مختلف بر اساس این سابقه با آنها همکاری میکنند.
«این افراد در سال ممکن است چیزی حدود بیست الی سی نمایشگاه (و حتی بیشتر) برگزار کنند و این جریان برگزاری مسابقه یک موضوع چرخشی بین خودشان است؛ مثلاً ۵ الی ۱۰ داور دارند که یک بار پنج تایشان داور هستند و دو تا شرکت کننده اند و جایزه میگیرند؛ دفعه بعد نقشها عوض میشود و آنها که شرکت کننده بوده اند داور میشوند؛ یعنی جوایز کاریکاتور در ایران در دست یک عده مشخص در حال چرخش است. بعدها یک سری آدم دیگر آمده اند و در شهرهای دیگر و جاهای دیگر برای خودشان فاند (سرمایه) تشکیل داده اند؛ به این شکل که مثلاً توانسته اند جشنواره بگیرند و این را من از نزدیک بارها دیده ام. مثلاً تا دیروز آقایان Aو B و C جشنواره میگرفتند و خودشان جوایز را برنده میکردند (حتی مثلاً کاریکارتوریست خارجی را برنده میکردند)؛ از سمت دیگر مثلاً آقایان X و Z و Y رفتند جایی سخنرانی کردند، ۵۰ میلیون بودجه گرفتند و مسابقه کاریکاتور برگزار کردند و همه را بین خودشان تقسیم کردند. در نهایت مثلاً فقط ۵ میلیون از این پول از جمع خودشان خارج میشود. اینها کسانی هستند که با محتوی و شعار کاریکاتور کاری ندارند و آن بودجه برایشان اولویت دارد؛ این موضوع به وفور برای کاریکاتوریستها پیش آمده و آنها خیلی دل چرکین هستند».
وی افزود: مثلاً اگر شما کاریکاتوریست باشید و در یک مسابقه داخلی برنده شوید، و این موضوع را در فیسبوکتان بگذارید، کاریکاتوریستهای دیگر می آیند آنجا و ناسزا میگویند؛ میگویند مافیا بوده و باندبازی کرده اید و این گونه صحبتهایی را مطرح میکنند.
محمد تبریزی در اشاره به فضای اجرایی کاریکاتور و باندبازی ای که در جریان است خاطر نشان کرد: مسابقاتی هستند که در داخل برگزار میشوند، مثلاً تصور کنید سازمانی که مسابقهای برای معلولین برگزار میکند و شما را به عنوان کاریکاتوریست میخواهید شرکت کنید؛ از شما درخواست میکنند که مدارک خودتان را حضوری به فلان آدرس ببرید، وقتی میبرید عمدتاً اعلام میکنند که این مسابقه به دلیل عدم استقبال، به احتمال قوی لغو شده است. در نتیجه شما منصرف میشوید و پس از مدتی میبینید که این مسابقه یا جشنواره برگزار شده و اسامی افراد برنده هم آمده است. همانهایی که همیشه برنده شده اند، در اینجا هم برنده شده اند، بدون هیچ نگرانی. بعد مطرح میشود که داوران گفته اند ما مسابقه را برگزار میکنیم و این افراد (برندهها) هم کارها را آماده کرده اند (۱۰ نفر) کارشان را به داوران داده اند و مسابقه به همین راحتی برگزار شده و جوایز را هم گرفته اند.
«کاریکاتور در ایران میدانی کاملاً انحصاری است؛ و خانه کاریکاتور که در میرداماد تهران است برای یک مدت طولانی، دست آقای «شجاعی» بود؛ به خاطر حضوری که در جبهه داشته اند و اینکه کارشان هم خوب بود و باسواد بودند. میشود گفت آقای «مسعود شجاعی طباطبایی» برای دورهای جزو بهترین کاریکاتوریستهای عصر خودشان بوده اند و فکرهای نویی هم داشته اند. ایشان مجله کیهان کاریکاتور را تأسیس کردند و جزو صاحب امتیازان و سردبیران آن بوده اند که چندین دهه کاریکاتوریستها از مجله کیهان کاریکاتور الگو می گرفتنند و جریان مسابقات خارج را در این مجله انعکاس میدادند و کاریکاتوریستها میتوانستند در این مسابقات شرکت کنند و اخبارش را پیگیر شوند».
وی افزود: حالا سایتش بالا آمده است و با زبانهای مختلف قابل دسترسی است. اینها تخصص دارند، متخصص و کاریکاتوریست هستند اما شیوه اجرایی شأن اصلاً درست نیست.
«من مسابقات زیادی را برنده شده ام؛ هم داخلی و هم خارجی. حتی وقتی به عنوان برنده در محافل کاریکاتوریستها مینشینید، با اینکه آنها دارند از این سفره نفع میبرند، باز هم به این مساله اشاره دارند و همه این را میدانند؛ همه تحت عنوان این مافیا از آن یاد میکنند و اینکه امروز همه جوایز به یک اسم ختم می شود».
محمدتبریزی در پاسخ به این سوال که پیشنهادش برای برون رفت از این وضعیت چیست، تصریح کرد: نمیشود کاری کرد و تنها کاری که میشود کرد و افراد انجام داده اند، بیرون رفتن از دایره است؛ مثلاً «مازیار بیژنی» یا «رحیم بقال اصغری» به شهرهای دیگر رفته اند و کار میکنند؛ آنهایی هم که میتوانند تلاش میکنند تا برای خودشان ارگانها یا نهادها مختلف را مجاب کنند که وام یا بودجهای بگیرند و مسابقه برگزار کنند یا جشنواره بگذارند.
«من در طول این سالها تخلفهای عجیب و غریبی را شنیده ام؛ تخلفاتی فاحش که مدتی در جریان بود. مثلاً سالیانی بود که کاریکاتوریستهایی میآمدند و ادعا میکردند که ما در اتیوپی یا فلان کشور برنده شده ایم (جاهایی که سرچ و جستجوی آن راحت نبود؛ یعنی خبرگزاریها نمیتوانستند راحت رد آن را بگیرند) و اخبار این ادعاها مدام داشت در کیهان کاریکاتور یا سایتهای مرجع منتشر میشد. این افراد داشتند برای خودشان رزومه جعلی جمع میکردند در حالی که چه از نظر فکری و چه از نظر اجرایی، صلاحیت نداشتند؛ کاریکاتور به لحاظ فکری از این جهت اهمیت دارد که برای سوژه اش هم خلاقیت میطلبد و هم قدرت قلم».
وی افزود: در نتیجه ما به عنوان گروهی منتقد، رفتیم و این مساله را به خانه کاریکاتور اطلاع دادیم و به کیهان کاریکاتور گفتیم که این اطلاعاتی که می زنید جعلی است؛ وقتی یک سری افراد دارند زحمت می کشند و به این سختی پول پُست میدهند (برای ارسال کار به خارج از ایران) و مقام میآورند، درست نیست که یک عده به این شکل برای خودشان اعتبار جمع میکنند. ولی بعدها دیدیدم که این افراد که رزومه جعلی برای خودشان ساخته بودند در ایران از نهادهای مختلف، مسابقات کاریکاتور گرفتند و خودشان را به ارگانهایی متصل کردند و توانستند با سوژههای ایدئولوژیکی چون «مرگ بر آمریکا» و یا «مبارزه با صهیونیسم» و این گونه سوژههای دم دستی که میدانستند میتوانند از این ارگانها بودجه بگیرند، کار کردند.
این کاریکاتوریست تصریح کرد: این خیلی جای تعجب بود که اهالی خانه کاریکاتور (مثلاً آقای شجاعی که رئیس آنجا بود) با وجودی که میدانستند که فلان آدمی که دعوتش کرده اند همان آدمی است که چند سال قبل ادعای مقام اول اتیوپی را داشت، اما به روی خودشان نیاوردند؛ البته این را همه فهمیدند و یک سال بعد همه کاریکاتوریستها خندیدند و گفتند اتیوپی کجا بوده که بخواهد به تو ۵ هزار دلار جایزه بدهد؟ این نشان میدهد که این افراد دنبال منفعت و پول هستند و نه دنبال هنر. در صورتی که نباید این گونه باشد.
محمدتبریزی در انتها و ضمن ناامیدی از وضع موجود بیان داشت: کاریکاتور ایران چند تکه شده و در واقع میتوان گفت که مرده است؛ دلیل آن هم این است که کاریکاتور یک هنر و زبان انتقاد است.
«کاریکاتور وقتی نتواند این مسائل را عنوان کند، دیگر زنده و پویا نیست. مگر یک کاریکاتوریست چقدر میتواند در یک روزنامه در مورد ترافیک و آلودگی هوا بنویسد؟ شاید آن روز آدمی به دلیل سهل انگاری شهرداری در فلان منطقه با موتور در چاه افتاده است، ولی بازتاب این موضوع برای کاریکاتوریست با مخالفت و ممانعت شهرداری روبرو میشود. یا ممکن است یک پزشک با قصور، باعث مرگ بیماری شده است اما کار کردن در مورد این موضوع هم عملی نیست».
وی افزود: کاریکاتوریستها فقط میتوانند در مورد چیزهای خیلی پیش پا افتاده بنویسند چرا که خط قرمز زیاد دارند به همین دلیل میتوان گفت بهترین کاریکاتوریستهای تاریخ ایران (که حتی میتوان آنان را بهترینهای جهان نامید) امروز خارج از ایران سیاسی کار میکنند درصورتی که نباید این گونه باشد چون این افراد زمانی در ایران و در کیهان کاریکاتور یا روزنامههای ایران و همشهری کار میکردند.
«در نتیجه وضعیت کاریکاتور ما امروز جالب نیست و هرکس برای خودش مستقل فعالیت و در مسابقات مختلف شرکت می کند».
گروه پژوهش ایرنا در راستای تعهد حرفهای خبرنگاری در راستای احترام به شخصیتهای حقیقی و حقوی و امکان دفاع و پاسخگویی افراد در مقابل انتقادات مطروحه، به گفت وگویی با مسعود شجاعی طباطبایی (رئیس سابق خانه کاریکاتور که بخش عمدهای از انتقادات متوجه ایشان بود) پرداخته است که ادامه و در مطلبی با عنوان «خانه ای که نیست» منتشر شده است.
نظر شما