میثم شرفی در یادداشتی در روزنامه اعتماد، نوشته است: همراهی با دیگر وزیر کلیدی دولت، برای استمرار تداوم فروش نفت و مقابله با جنگ اقتصادی؛ جنگی که اگرچه امریکا و اسراییل آن را آغاز و هدایت کردند، اما در آستانه انتخابات انگلیس شاهد همراهی بریتانیا با آنها هستیم. معنای دیگر استمرار فروش نفت شکست تروریسم اقتصادی است که علیه ایران در جریان است، البته که این همراهی تنها در بیانیهخوانی خلاصه نمیشود؛ ظریف بعد از نیویورک بلافاصله راهی ونزوئلا میشود تا در کنار بحث در مورد تنشهای سیاسی این روزهای ونزوئلا، با این تولیدکننده بزرگ نفتی در مورد راهکارهای مشترک برای مقابله با شرایط کنونی بازار نفت رایزنی کند.
واقعیت قابل مشاهده و میدانی این است که همکاریهای فرا اوپکی روسیه و عربستان محدود به فروش نفت نیست. در این زمین جدید بازی، روسیه در اتحاد با سعودیها به آرزوی دیرینه خود یعنی تضعیف اوپک و در اختیار گرفتن بازار میرسد. برای عربستان هم نفت دیگر یک ابزار اقتصادی نیست، بلکه یک اسلحه سیاسی و نظامی است. حکومت سعودی میخواهد مستقل از اوپک و با نادیده گرفتن نقش قدرتمند ایران و عراق، وارد زمین دیگری شود و در آنجا علیه جمهوری اسلامی و حتی علیه قطر با امریکا همراهی کند. در چنین شرایطی نزدیکی ایران به دیگر بازیگران نفتی از جمله ونزوئلا و عراق نه یک کار مهم، بلکه یک کار ضروری است.
همچنین با توجه به مولفههای سیاسی درگیر، همراهی وزیرخارجه با زنگنه برای کمک به تامین اهداف وزارت نفت بدل به ضرورتی انکارناپذیر شده است. از سوی دیگر ظریف میگوید که اگرچه فشار زیاد است، اما «انتخاب ایران مقاومت است». این پیام واقعی و قدرتمند میماند و اگر ایران در عمل ثابت کند و نشان دهد که واقعاً در حال مقاومت است و توان ایستادن در برابر هجمهها را دارد، آن وقت طرف مقابل نیز ناچار به تغییر رفتار و گفتار خود خواهد بود. ایران باید نشان دهد که با وجود همه فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم، کشور را به بهترین وجه اداره میکند و دولت حقوق کارمندانش را میپردازد، سیاست یومیه به صورت غیربحرانی اداره میشود و...
روندهای جاری را در سطحی معمول نگه میدارد و… اما تحقق این نکات در گرو آن است که ایران بتواند نفتش را در هر سطحی که لازم دارد، بفروشد. به عبارت دیگر، فقط این ظریف نیست که در حال کمک به زنگنه است، بلکه تداوم فروش نفت ایران به پیشبرد اهداف و برنامهها و چشماندازهای وزارت امور خارجه نیز کمک میکند. در کلامی دیگر، موفقیت زنگنه در تداوم فروش نفت است و از این رهگذر ظریف نیز در مذاکرات و رایزنیها در هر زمینهای که باشد، موضعی قدرتمندتر خواهد داشت و بهتر میتواند پیام مقاومت را به جهان ارسال و در کنار آن گزینه تعامل را مطرح و پیگیری کند.
مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا در کنفرانسی در توصیف ضرورت موفقیت تحریمها تاکید کرد که قطع فروش نفت ایران یعنی پول کمتر برای حزبالله و کاهش نفوذ ایران در سوریه، لبنان و عراق. هدف امریکا فراتر از فشار اقتصادی به ایران است، آنها میخواهند با ضعیف کردن ایران به اهداف ضدایرانی خود برسند. در واقع امریکا با تروریسم اقتصادی به دنبال نابودی منابع و پتانسیلهای دفاعی برای خلع سلاح ایران است. نگاه امریکا به قطع فروش نفت، ناظر بر این هدف خطرناک است و دقیقاً با تمرکز بر همین مساله فروش نفت میخواهد تمامیت ارضی ایران را تهدید کند. دقیقاً به این خاطر است که ادامه کارایی محور ظریف-زنگنه به نوعی دفاع از کیان ایران در برابر تهاجم خارجی است.
خلاصه اینکه دو انتخاب شجاعانه روحانی در روزهای کابینهچینی که موجب عصبانیت بخش بزرگی از جناح مقابل شد، امروز محوری را تشکیل داده که موجب عصبانیت همه ایرانستیزان شده است. اتحاد ظریف و زنگنه، تجمیع منابع این دو وزارتخانه و لیاقت این دو مدیر، نهایتاً نیرویی را تشکیل داده که میتواند هجمه فعلی علیه ایران را بشکند. به واسطه استمرار فروش نفت که برای ایران هم دیگر تنها مربوط به اقتصاد نیست، بلکه فراتر از آن یک اسلحه قدرتمند سیاسی است برای سنجش میزان مقاومت کشور.
نظر شما