کسی که ادبیات و حقوق را با جوهر انسانیت پیوند زد

تهران-ایرنا- چهارصد و هشتاد و ششمین شب از شب‌های بخارا، به یادبود و بزرگداشت مرتضی کلانتریان، مترجم و حقوق‌دان فقید اختصاص یافت که با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

شبی از شب‌های بخارا، به یادبود و بزرگداشت مرتضی کلانتریان، مترجم و حقوق‌دان فقید اختصاص یافت که با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر  و با سخنرانی سعید محبی حقوق‌دان، محمود آموزگار حقوق دان و مدیر نشر کتاب آمه، شیما بهره مند روزنامه‌نگار و  اسدالله امرایی مترجم، در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

سعید محبی، حقوق‌دان و همکار کلانتریان، با خواندن ابیاتی از مثنوی به یاد این مترجم فقید، گفت: از دست ​​دادن کلانتری هم برای خانواده و دوستان او بسیار سخت است، از نسل دهه ۳۰ و ۴۰ چه می‌توان گفت که در حق آن‌ها اجحاف نشود؟ وقتی درباره‌شان فکر می‌کنیم کلاه از سر برمی‌داریم. نسلی که مشروطه و شکست آن از سرش گذشته بود و روند ملی شدن صنعت نفت را هم دیده بود، این نسل عجیبی است که اسم آن را نسل امتناع می‌گذارم.

وی افزود: برخی به حزب توده گرایش داشتند که بعدها معلوم شد این حزب نمی‌تواند آرمان‌های عدالت و آزادی را برآورده کند. ما که نسل ۴۰ و ۵۰ بودیم، وامدار این نسل هستیم که پیش از ما بودند.

وی به آثار کلانتریان اشاره کرد و ادامه داد: ایشان از ادبیات و حقوق جدا نیفتاده بود، کلانتریان با حقوق‌دانی ایتالیایی آشنا شده بود که شخصیت برجسته‌ای داشت و یک وکیل بین‌المللی به‌حساب می‌آمد، آنتونیو کاسه‌سه در میان معدود افرادی بود که پس از انقلاب اسلامی حاضر شد با جمهوری اسلامی ایران همکاری کند. او مارکسیست نبود اما نگاه چپ معترض داشت، کلانتریان زمانی که کتاب حقوق بین‌الملل در جهان نامتحد از کاسه‌سه را ترجمه می‌کرد توجهش به موضوع ادبیات و حقوق جلب شد و کتاب ادبیات و حقوق را نیز ترجمه کرد. توجه کلانتریان به ادبیات و حقوق از دل‌مشغولی‌های او در ۲۰ سال آخر عمرش بود. در این کتاب بخش‌هایی از داستان‌ها و رمان‌ها که زمینه حقوقی دارند بررسی شده است. خود او معتقد بود از وقتی از دیدگاه حقوقی وارد ادبیات شده نگاهش به ادبیات تغییر کرده است.

محبی به اخلاق‌مداری کاری کلانتریان اشاره کرد و گفت: وقتی کتاب قرارداد اجتماعی روسو را به اصرار ناشر ترجمه کرد، معتقد بود نباید این کار را می‌کرد زیرا به مترجم دیگر، غلامحسین زیرک‌زاده جفا کرده است، تصویری که من از ایشان دارم حقوق‌دانی بود که در سال‌های آخر عمرش به ادبیات پرداخت، ارتباط بین ادبیات و حقوق ظریف است اما هر دو یک دغدغه دارند، آزادی و عدالت.

این حقوق‌دان با ارائه تعریف مختلف از حقوق، بیان کرد: تنظیم روابط و جلوگیری از هرج‌ومرج تعریف کلاسیک حقوق است اما جدیداً حفظ و اجرای عدالت نیز به ادامه آن افزوده شده، امروز حقوق را مجموعه‌ای می‌شناسیم که غایت و هدف آن اجرای عدالت باشد، در ادبیات نیز همین‌طور است. یکی از اهداف حقوق عمومی، گفتگوی آزادی و قدرت است، در کشورها باب آزادی بسیار اهمیت دارد، مقررات کشورها متفاوت‌اند اما مهم‌ترین قسمت قانون اساسی جایی است که آزادی را توضیح می‌دهد.

 وی افزود: در ادبیات نیز رمان‌های بسیاری نوشته‌شده که موضوع آن آزادی است، حتی در نقاشی و دیگر هنرها نیز بسیاری به موضوع آزادی و عدالت پرداختند. کلانتریان در راه آزادی و عدالت، التفات و اهتمام تمام داشت، در آستانه آزادی سر داشت و دل‌بسته عدالت بود. به دلیل همین نگاه این اواخر حتی روزنامه‌های داخلی و خارجی را هم نمی‌خواند چون همه را دروغ می‌دانست.

محبی گفت: حقوق‌دانی که سمت ادبیات بیاید کم داریم، چون حقوق ذهن را خط‌کشی می‌کند اما ادبیات دنیای رهایی، آزادی و تخیل است، برای یک حقوق‌دان سخت است که از آن چارچوب ذهنی بیرون بیاید و در دنیای هنر پا بگذارد اما کلانتریان این کار را کرد.

نثر کلانتریان مشحون از لطایف ادبی است

محمود آموزگار، حقوق‌دان و مدیر نشر کتاب آمه، شخصیت کلانتریان را چندوجهی دانست و گفت: او به ادبیات دل‌مشغولی داشت در سال‌های بعداز انقلاب در اداره حقوق دادگستری آثاری را منتشر می‌کرد که منبع ما برای پاسخ یافتن بود. اهمیت کارهای کلانتریان در ترجمه آثار حقوقی، زمانی مشخص می‌شود که بدانیم هیچ اثر حقوقی در آن دوره نداشتیم و همه‌چیز مرهون ترجمه است، حتی آثار فقهی ما هم چون در حوزه علمیه و به زبان عربی بود برای در دسترس وکلا قرار گرفتن باید به فارسی ترجمه می‌شد.

وی افزود: نظام حقوقی قانون مادر و ستون فقرات هر کشور است و قوانین در چارچوب قانون مدنی شکل می‌گیرند، در قانون مدنی ما ترکیب سنت و مدرنیته وجود دارد که بخش سنتی آن فقه و بخش مدرن آن نظام حقوقی است. شکل‌گیری ادبیات حقوقی ما در ایران، زمانی است که شرح قانون مدنی مطرح می‌شود و افرادی چون داریوش شایگان و ...امامی، توضیحات تک‌جلدی را منتشر کردند اما ناصر کاتوزیان بود که ضمن استفاده از آرای فقهی از شرح استادان حقوق فرانسوی نیز بهره برد و چون قاضی بود، رویه قضایی را هم به آن شرح مدنی افزود و یک دوره پنج‌جلدی قوانین و قراردادها را شکل داد که اولین دستاورد برای حقوق‌دانان ایرانی برای دانستن قوانین جهان به شمار می‌آید.

وی با اشاره به قوانین تازه تصویب جهانی گفت: آثاری که ما را در جریان اتفاقات روز قرار بدهد نداریم، در حوزه ادبیات حقوقی کار بسیار کمی انجام شده، باید بدانیم که نظام حقوقی هر کشور چگونه است، مدیر نشر آگاه به من گفت که کلانتریان آن‌همه آثارش را خودش انتخاب کرده به‌جز قرارداد اجتماعی که من اصرار کردم، همین انتخاب‌های او به ما این پیام را می‌دهد که باید تجزیه‌و تحلیل درستی از اتفاقات روز داشته باشیم. در دوره‌ای که کلانتریان، آثار آنتونیو کاسه‌سه را ترجمه کرد، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را داشتیم و با نهادی به نام سازمان ملل مواجه شدیم اما آقای کاسه‌سه می‌گوید روندی خلاف آنچه مطرح‌شده است در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی طی می‌شود و ما به‌وضوح می‌بینیم که وضعیت از چه قرار است، هنوز هم زور پیشروتر از نهادهای حقوقی بین‌المللی است.

آموزگار به بخش ادبی زندگی کلانتریان اشاره کرد و گفت: ادبیات یار و یاور ارتباطات است، نثر کلانتریان مشحون از لطایف ادبی است، از تمام صفحات کتاب می‌توان فهمید کسی که با ادبیات آشنا باشد این آثار را ترجمه کرده است.

اغلب آثار کلانتریان پیام انسانی دارند

اسدالله امرایی، مترجم، با اشاره به آشنایی‌اش با  مرتضی کلانتریان گفت: آشنایی ما ربطی به ادبیات نداشت من در یک سازمان دولتی کار می‌کردم، کاری پیش آمد که نیازمند یک تطبیق حقوقی بود و من در آن زمان در بخش روابط بین‌الملل سازمان بودم، زمانی کمی داشتیم، از یکی از آشنایان کمک خواستم که گفت به مرتضی کلانتریان مراجعه کن، کلانتریان بسیار استقبال کرد و نکات لازم را شرح داد. وقتی درباره کتاب‌ها حرف زدیم، فهمیدم غیر از تبحر حقوقی چه‌ اطلاعات و دید وسیعی در ادبیات دارد. بعدازآن هر کتابی که از کلانتریان منتشر می‌شد را تهیه می‌کردم.

وی افزود: بسیار مهم است که او خودش کتاب‌ها را انتخاب می‌کرد، حتی اگر در بازار نشر از آن استقبال نمی‌شد، او خیلی از کتاب‌ها را بدون قرارداد ترجمه کرد. من معتقدم مترجمانی که از حقوق و ادبیات آمدند، خدمت زیادی به ادبیات کردند، شاید به این دلیل باشد که نیاز مادی نداشتند، البته ترجمه، نیاز مادی کسی را هم برطرف نمی‌کند، محمدعلی موحد، محمد قاضی، منوچهر بدیعی، رضا سیدحسینی، اولین نام‌هایی هستند که درباره حقوق‌دان‌هایی که به ادبیات روی آوردند، به ذهن ما می‌رسند.

امرایی ادامه داد: کلانتریان، حقوق خوانده بود اما بسیار خوب حوزه کتاب را می‌شناخت و به قول خودش تفریحی ترجمه می‌کرد اما ترجمه‌هایی را انتخاب می‌کرد که تفریحی نداشتند. همه آثاری که او ترجمه کرد هر یک، حرفی برای گفتن دارد و با آرمان آزادی و عدالت همخوان است. اگر او کار وکالت را کنار گذاشت دلیلش خستگی نبود، می‌دید که در کنار آن و شاید به‌جای آن می‌تواند جای دیگری خدمت کند.

این مترجم، کلانتریان را از نسل مترجمان نامدار دانست و گفت: او وسواس غریبی داشت، از نسل مترجمانی بود که حرف خود را از زبان دیگری می‌گویند، نگاهش به ترجمه همان برداشتی بود که محمد قاضی داشت او نیز می‌گفت: «ما آزادی نداریم که حرف خودمان را بزنیم، از زبان کتاب‌ها و نویسندگان حرف می‌زنیم. اغلب آثار کلانتریان پیام انسانی دارند و اغلب ضد دیکتاتوری و سرکوب هستند شاید به همین دلیل باشد که اجازه باز چاپ آن داده نمی‌شود».

امرایی سیمای زنی در میان جمع را از مهم‌ترین آثار ترجمه‌شده کلانتریان دانست و با خواندن بخش‌هایی از دیداربه‌قیامت، ادامه داد: تصویری که کلانتریان در ترجمه ساخته به‌قدری زنده است که شما یک کلمه نا به‌جا در آن نمی‌بینید این به هنر مترجم برمی‌گردد و به احاطه‌ای که به زبان فارسی دارد. مرگ کلانتریان مرگ هر کسی نبود، من خودم وقتی خبر را از دخترم شنیدم نشستم و گریستم این‌یک اتفاق کوچک در زمینه ادبیات نیست. نکته‌ای که برای من غریب است، شباهت مرگ کلانتریان و رحیمی است که هردو از ارتفاع افتاده‌اند.

کلانتریان در همه زندگی به حمایت از مقام انسان فکر کرد و درباره آن نوشت

شیما بهره‌مند خبرنگار ادبیات روزنامه شرق، با اشاره به زمینه آشنایی‌اش با کلانتریان و مصاحبه‌ای که در سال ۱۳۹۰ برای ویژه‌نامه شرق انجام داد، گفت: من می‌خواهم به ترجمه‌ای اشاره‌کنم که مرتضی کلانتریان عمرش را پای آن گذاشت اما هرگز منتشر نشد، مجموعه آثار دنی دیدرو که کلانتریان هم به فلسفه او علاقه‌مند بود و از معدود نویسندگانی است که کلانتریان همه آثارش را یک جا ترجمه کرده است. وقتی این ترجمه به پایان رسید به او گفتند یک جلد از آن‌که مجموعه نمایشنامه‌هاست و به عقیده مرتضی کلانتریان اساس اندیشه دیدرو بود باید از این مجموعه حذف و سانسور شود و او هم ترجیح داد که تمام آثار را کنار بگذارد و آن را نیمه‌کاره منتشر نکند.

وی افزود: کلانتریان معتقد بود در تمام آثار دیدرو، حتی یک جمله هم نیست که شامل فلسفه یا پیامی نباشد، دیدرو در روزگاری زیست که معاصرانش ژان ژاک روسو و ولتر بودند. نام آن‌ها آشناست، آن‌ها از دیدرو پیشی می‌گیرند و همواره پیشرو باقی می‌مانند. دیدرو بر مارکس، هگل و انگلس تأثیر گذاشت که همه را در کمونیسم می‌شناسیم اما او هرگز کمونیست نبود. دیدرو می‌خواست فیلسوف شود اما به سمت حقوق رفت، بااین‌حال معتقد بود، شک نخستین گام به‌سوی حقیقت است، دیدرو به سقراط علاقه‌مند بود و کلانتریان در مقام مترجمی که با آثار برخورد حرفه‌ای داشت و دست به انتخاب‌هایی می‌زد که ویژگی‌های خاصی دارند، دست روی آثار دیدرو گذاشت.

بهره‌مند ادامه داد: ترجمه‌هایی که از کلانتریان می‌بینیم همه ویژه هستند و او از بازار، مد روز و سلیقه عمومی عبور کرد. وی معمولاً با استادان صاحب‌نام گفت‌وگو و تبادل فکری داشت و پس از درگذشت دوستانش، انزوا را برگزید. کلانتریان همه عمرش را ترجمه کرده بود اما شخصیت عافیت‌طلبی نداشت و در نشر و دانشگاه، خود را پنهان نکرد. کلانتریان معتقد بود آزادی تنها در کلمه ممکن است. در مورد بسیاری از آثارش اعتقاد داشت که از آن استقبال می‌شود اما وقتی این اتفاق نیفتاد دست از کار نکشید چون معتقد بود در هر کتابی پیامی وجود دارد.

 این خبرنگار به ویژگی‌های ادبیات از دید کلانتریان اشاره کرد و گفت: او معتقد بود در ادبیات دو پارامتر بسیار اهمیت دارد، انسانی بودن و خودمحور نبودن. کلانتریان معتقد بود انسان‌ها تا حد زیادی برابرند و می‌گفت من برای مهروموم‌ها قاضی بودم اما نتوانستم با افراد غیرانسانی برخورد کنم و در مقام قاضی در پیشگاه هر کسی که از در وارد می‌شد می‌ایستاد. در کتاب منم فرانکو، جمله‌ای آمده که در روز مصاحبه گفتم مانیفست ایشان است و ایشان هم متواضعانه پذیرفت، «حتی اگر کمونیسم مرده باشد از مردم نمی‌شود گذشت و به این خفت تن داد.»

وی با اشاره به مقاله آنتیگون و ابراهیم از آنتونیو کاسه‌سه که کلانتریان آن را ترجمه کرده، ادامه داد: این کتاب درباره تناقض حکم و تخطی سخن می‌گوید، هر دو با کلمه سروکار دارند، کلانتریان نیز در زندگی‌اش با هر دو سروکار داشت و تضاد آن‌ها در مقابل هم بررسی می‌شد، نزد کلانتریان ادبیات حامل نوعی رهایی بود و آثار ترجمه شده حقوقی‌اش هم  این رهایی را داشت، اما همیشه رویکرد انتقادی در کار او دیده می‌شد. رسم او آنتیگون‌وار بود و  خود او هم معتقد بود که این‌گونه زیسته است، او در همه زندگی به راه‌هایی برای حمایت از مقام انسانی فکر کرد و درباره آن نوشت.

در بخشی از این برنامه مازیار کلانتریان به نواختن سه‌تار پرداخت و کلیپی از آثار زنده‌یاد مرتضی کلانتریان نیز پخش شد.

مرتضی کلانتریان که بود؟

مرتضی کلانتریان (زاده ۱۳۱۱ تنکابن – درگذشته ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ تهران)، قاضی، وکیل و مترجم ایرانی بود که بسیاری از آثار بزرگ ادبی را برای نخستین‌بار به زبان فارسی ترجمه کرده‌است. او به ترجمه آثار نویسندگانی می‌پرداخت که در ایران شناخته‌شده نبودند و با این کار، آنان را به ایرانیان، معرفی کرد.
وی پس از پایان تحصیلات متوسطه، در رشته حقوق مشغول به تحصیل شد. او پس از دریافت مدرک کارشناسی در ایران، در دانشگاه پاریس دکترای حقوق گرفت و پس از بازگشت به ایران در مقام قاضی دادگاه مشغول به کار شد. او پس از بازنشستگی به شغل وکالت روی آورد اما وکالت را نیز ادامه نداد و به ترجمه متون ادبی و حقوقی روی آورد.
او به غیر از ترجمه‌های ادبی، ترجمه‌های حقوقی و فلسفی بسیار مهمی نیز داشته است. مانند: مرگ کثیف نوشته پی‌یر-ژان رمی، رؤیا و تاریخ؛ آمریکا در دو قرن نوشته کلود ژولین روزنامه‌نگار فرانسوی، حقوق بین‌الملل در جهانی نامتحد و نقش زور در روابط بین‌الملل نوشته آنتونیو کاسسه حقوقدان ایتالیایی، بررسی یک پرونده قتل زیر نظر میشل فوکو، بشریت و حاکمیت‌ها؛ سیری در حقوق بین‌الملل نوشته مونیک شمیلیه ژانرو، ادبیات و حقوق و فلسفه حقوق نوشته میشل تروپه حقوقدان فرانسوی، اندیشه‌های حقوقی نوشته فیلیپ مالوری، رساله‌ای کوچک درباره فضیلت‌های بزرگ از آندره کنت-اسپونویل فیلسوف فرانسوی، یک رأی داوری و دو نقد نوشته رنه ژان دوپونی، ژان فلاوین لالیو و فرانسوا ریگو.
اما مهمترین ترجمه او قرارداد اجتماعی نوشته ژان-ژاک روسو است. با این که پیشتر، غلامحسین زیرک‌زاده این کتاب را ترجمه کرده بود اما مدیر نشر آگه به کلانتریان پیشهاد داده بود تا ترجمه تازه‌تری از این کتاب ارائه کند.

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha